یکی از جذابترین بازیکنان ۲ دهه اخیر دنیای فوتبال بدون تردید زلاتان ابراهیموویچ بوده است. فوق ستاره سوئدی-بوسنیایی حال حاضر تیم میلان که در دوران بازیگری خود به عناوین متعددی با باشگاههای گوناگون دست پیدا کرد و در این بین خلقیات خاص و اظهارنظرهای جنجالیاش همواره از او یک شخصیت متفاوت ساخته است.
اگر جزو علاقمندان به این بازیکن هستید توصیه میکنیم حتما کتاب زندگینامه او با نام «من زلاتان ابراهیموویچ هستم» را بخوانید. کتابی با نویسندگی خود زلاتان و دیوید لاگرکرنتز و ترجمه ماشالله و طاها صفری. در این کتاب زلاتان از کودکی تا بزرگسالی خود را به صریحترین شکل ممکن توضیح میدهد. از اینکه در محله ای فقیرنشین به دنیا آمد. پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و ...
در بخشی از این کتاب میخوانید:
در ایتالیا اگر یک مربی بگوید: «بپرید» ستارهها نگاهش میکنند و میپرسند: منظورت چیه؟ برای چه باید بپریم؟
اینجا همه همان کاری را میکنند که به آنها گفته شده، به درد یک چنین جایی نمیخوردم، اصلاً. فکر کردم، فقط از موقعیت لذت ببر. تعصبشان را نادیده بگیر. پس شروع کردم به هماهنگ شدن و جا انداختن خودم، دیگر زیادی مثبت شده بودم.
مینو رایولا، مدیر برنامه و دوست خوب من، یک بار گفت: چت شده زلاتان؟ دیگه خودت نیستی.
هیچ کسی دیگر مرا نمیشناخت، نه همتیمیهایم نه هیچ کس دیگری. افت کردم. اینجا یک چیز است که باید بدانید، حتی روزهای اولم در مالمو افاف یک فلسفه داشتم: کارها را به روش خودم انجام میدهم. برایم اصلاً مهم نیست مردم چه فکری میکنند. هرگز از بودن در کنار آدمهای شسته رفته لذت نبردهام. آنهایی را دوست دارم که چراغ قرمز رد میکنند، اگر منظورم را متوجه میشوید؛ اما حالا حرفم را راحت نمیزدم. چیزهایی میگفتم که مردم دوست داشتند بگویم. واقعاً مزخرف بود.
با آئودی باشگاه سر تمرین میرفتم. آنجا میایستادم و سر تکان میدادم، درست مثل زمانی که توی مدرسه بودم، که البته هرگز نبودم. حتی دیگر سر همتیمیها هم فریاد نمیزدم، آدم خستهکنندهای شده بودم.