روزنامه آرمان در گفت و گویی با دیاکو حسینی مدیر برنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری، آورد: در شرایطی که اصلیترین درگیری اغلب کشورهای جهان موضوع کرونا است، ایران با چالشهایی جدی در عرصه بینالمللی روبهروست. از یکسو گشایشهایی در اینستکس حاصل شده و به همین سبب کشورهای اروپایی خواستار بازگشت ایران به تعهدات برجامی هستند. از سوی دیگر نیز ایالات متحده به رغم فشار افکار عمومی حاضر به کنار گذاشتن سیاست «فشار حداکثری» در قبال ایران نیست و همین امر کار را برای دولتمردان ایرانی در مقابله با ویروس کرونا سختتر کرده است. به گفته این کارشناس مسائل بینالملل اگر این مساله تداوم داشته باشد و رضایت ایران تا اندازهای جلب شود، در آن صورت فکر کردن برای بازگشت به برخی از تعهدات مقدور خواهد بود. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
روابط ایران و اروپا در نوروز ۹۹ دچار تحولاتی شد و از جمله آنها انجام گرفتن اولین تبادل تجاری در چارچوب اینستکس بود. چشمانداز این کانال مالی را چگونه میبینید و فکر میکنید اینستکس میتواند نیازهای ایران را تامین کند؟
ایران بهدلیل تحریمهایی که عملا بسیاری از مبادلات تجاری را در حوزههای مختلف مختل کرده است، با مشکلات بسیاری در عرصه تجارت بینالملل روبهروست. به عقیده من کانال مالی اینستکس این توانایی را دارد که دست کم مقداری از این نیازها و احتیاجات را بر طرف کند. به همین دلیل نیز نباید این ابزار را بهطور کلی کنار گذاشت اما ذکر این نکته نیز ضروری است که هر چقدر هم اینستکس بتواند در این زمینه موفق باشد و موانع فنی و سیاسی اجازه دهند که این کانال مالی به کار خود ادامه دهد، باز هم ما فاصله زیادی با عادی کردن مبادلات تجاری ایران داریم. بهنظر من اساسا تا زمانی که تحریمها برداشته نشود امکان عادی کردن مبادلات و تامین کامل احتیاجات کشور وجود ندارد. به همین دلیل هم معتقدم تا زمانی که تحریم پابرجاست میتوانیم از اینستکس برای تامین بخشی از نیازهای کشور بهره جوییم.
برخی از منتقدین دولت معتقد بودند که حساب ویژهای روی اینستکس باز شده و به همین دلیل برخی مشکلات را در عرصه اقتصادی شاهد بودهایم.
از اولین روزی که صحبت از این سازوکار مالی برای تجارت میان ایران و برخی کشورهای اروپایی به میان آمد، هیچکس این انتظار را نداشت که اینستکس بتواند تمامی آسیبهایی که به واسطه تحریمهای ایالات متحده بر کشور تحمیل میشود جبران کند. اما این امید وجود داشت که اروپا از این طریق بتواند بخشی از تعهداتش در توافق هستهای را اجرا کرده و دست کم نشان دهد که اراده سیاسی لازم برای زنده نگه داشتن برجام و تامین منافع اقتصادی ایران در این کشورها وجود دارد.
یکی از مسائلی که اخیرا مطرح شده، درخواست اروپاییها مبنی بر بازگشت ایران به تعهدات برجامی در پی اجرایی شدن اینستکس است. این خواسته تا چهاندازه منطقی است و آیا امکان پذیرش آن از سوی ایران وجود دارد؟
بهنظر من بیان این خواستهها نوعی فشار سیاسی است که بیان آن از سوی کشورهای اروپایی چندان هم عجیب نیست، اما طبیعی است که این خواستهها برای ایران قابل قبول نباشد و جمهوری اسلامی نپذیرد که تعهدات برجامی خود را مجددا با شرایط فعلی اجرایی کند. تعلیق تعهدات ایران در قبال یک نقض آشکار، گسترده و بسیار پرهزینه یعنی اعمال تحریم انجام گرفته و هدف از اجرای آن متناسب کردن تکالیف و حقوق در برنامه جامع اقدام مشترک بوده است. بنابراین حتی اگر گشایش اینستکس موفقیتآمیز باشد و وعدههای کشورهای اروپایی پیرامون کارایی این کانال مالی محقق شود، باز هم فاصله زیادی با اجرای تعهدات کشورهای اروپایی در برجام و همچنین خسارتهایی که به ایران وارد شده وجود دارد. در نتیجه میتوان تصریح کرد اینستکس نمیتواند انگیزهای جدی برای بازگشت ایران به تعهدات باشد اما میتواند مقدمهای برای ادامه این انجام تعهدات از سوی کشورهای اروپایی باشد. اگر رضایت ایران جلب شود، در آن صورت فکر کردن برای بازگشت به برخی از تعهدات مقدور خواهد بود.
در حال حاضر تلاشهای زیادی برای لغو یا کاهش تحریمهای ضد ایرانی دولت آمریکا صورت میگیرد. این تلاشها میتواند نتیجه بخش باشد؟
همانطور که اشاره کردید این فشار علیه دولت آمریکا بسیار گسترده بوده است. تقریبا از تمام طیفهای سیاسی در آمریکا، اروپا، سازمانهای بینالمللی و نهادهای غیردولتی درخواستهایی برای لغو تحریمهای ایران وجود داشته اما از آنجا که دولت آمریکا یک دولت بسیار بیتعهد نسبت به اخلاق و قدرت نرم آمریکا بوده و اهمیتی به از بین رفتن اعتبار آمریکا در مجامع بینالمللی نمیدهد، من فکر نمیکنم این تلاشها بتواند تغییری جدی در مساله تحریمها ایجاد کند. با این حال مهم است به این مساله توجه شود که این تلاشها بار دیگر دولت آمریکا را در یک فشار اخلاقی قرار داده و ثابت کرده که واشنگتن اهمیتی برای ارزشهای حقوق بشری قائل نیست. از طرفی گشایشهایی هر چند کوچک حاصل شده و ایران توانسته به برخی منابع فریز شده خود در برخی کشورها دسترسی پیدا کند، اما فکر نمیکنم که نتایج به دست آمده از این سطح فراتر رود و تغییر محسوسی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران ایجاد کند. ظهور ترامپ مساوی با پایان اخلاق سیاسی و مسائل حقوق بشری بود. ترامپ با چهرهای متزلزل و خاص که پایبند به هیچقاعده و قراردادی نیست این روزها به مظهر بداخلاقی سیاسی در جهان تبدیل شده است هرچند برای او و طرفدارانش مهم نیست اما برجستهسازی بحث تحریمها در جامعه جهانی با محوریت تحریمهای آمریکا علیه ایران این فرصت را به وجود آورده تا نه تنها رقبای انتخاباتی جمهوری خواهان و ترامپ که کشورهایی نظیر چین و روسیه نیز خواهان ایجاد تغییرات و اِعمالِ تخفیفهایی در این زمینه شدهاند. بهطور قطع کمپین دموکراتها تابعی از فشار از پایین به کاخ سفیدنشینان محسوب خواهد شد هرچند این کمپین نتواند به نتیجهای دلخواه در جهان و جامعه بینالملل تبدیل شود.
یعنی چالش کرونا و تلاشهایی که شما هم به آن اشاره داشتید، نمیتواند در آینده نهچندان دور زمینه ایجاد تغییر در شرایط تحریمها را فراهم کند؟
اینکه توقع داشته باشیم کلیه تحریمها لغو شوند و ما به وضعیت بیتحریمی برسیم، ناممکن است، اما آنچه ممکن بهنظر میرسد، این است که به واسطه فضاسازیها و تبلیغاتی که برای کاستن تحریمها صورت گرفت، فشار بر آمریکا به قدری زیاد شود که مقداری از سختگیریهای اجرای تحریم را کمتر کند. کمااینکه آثار این موضوع را ازجمله در رابطه با ترکیه دیدیم و مقداری از پولهای ایران آزاد شد و درحال حاضر میتوانیم به آن دسترسی داشته باشیم. درباره کره و ژاپن نیز زمینههایی از این قبیل ایجاد شده که ایران بتواند دسترسیهایی به منابع مالی خود که به واسطه تحریمها مسدود شده بود، داشته باشد. با این حال، تغییر هنگفت در شرایط تحریمها دور از ذهن بهنظر میرسد.
از منابع آزاد شده سخن گفتید. آیا این منابع بهصورت نقدی در اختیار ایران قرار گرفته یا قرار است بهصورت خط اعتباری باشد؟
من نسبت به جزئیات این مساله آگاهی ندارم اما تا جایی که میدانم احتمالا ایران قادر خواهد بود به هر دو صورت از این پولها استفاده کند. در برخی موارد اجازه داده شده که دسترسی مستقیم به پول نقد داشته باشیم و در برخی موارد نیز شرایط برای استفاده از این پول بهصورت خط اعتباری فراهم شده است. روشن شدن دقیق جزئیات این مساله را باید به گذر زمان و بوروکراسی اداری سپرد ولی فکر میکنم به هر دو روش در حال حاضر دسترسیهایی برای ایران فراهم شده است.
با همه این اوصاف و همانطور که اشاره شد این باور میان کارشناسان مشترک است که تا تحریمها برجا باشد، عملا روابط تجاری ایران عادی نخواهد شد. در همین شرایط آیا تهران و پایتختهای اروپایی اراده کافی برای حفظ توافق هستهای را دست کم تا زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارا هستند؟
بله، فکر میکنم این اراده هم در طرف اروپایی هم در طرف ایرانی وجود دارد. البته میان اشتیاق و اراده ایران با اشتیاق و اروپاییها تفاوتهایی وجود دارد که باید به این تفاوتها توجه کرد. طرف اروپایی امیدوار بود که تا نوامبر ۲۰۲۰ یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برجام زنده بماند و بعد با حصول تغییر در واشنگتن شرایط متحول شود. در ایران اما دلبستگی و امیدواری نسبت به انتخابات آمریکا و تحولاتی از این دست وجود ندارد، بلکه ایران بهطور کلی معتقد است تعهدی از سوی دو طرف داده شده است و فارغ از موضوع آمریکا که از برجام خارج شده و نباید امید داشت به این توافق برگردد، سایر طرفها باید به همه تعهدات خود عمل کنند و اگر این اتفاق بیفتد تهران نیز آماده اجرای تعهدات خود است. بهطور خلاصه اگر بخواهم بگویم، در رابطه با ایران انگیزه انتخاباتی وجود ندارد و تهران چشم به انتخابات آمریکا ندوخته تا سیاستهای خود را با آن هماهنگ کند. ایران نفس این توافق و تایید آن از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد را قبول دارد و به همین دلیل از اراده کافی برای زنده نگه داشتن برجام برخوردار است. طرف اروپایی اما انتخابات آمریکا و احتمال چرخش قدرت درآمریکا را انگیزهای جدی میداند و امید دارد با شکست ترامپ در انتخابات، نه تنها موضوع توافق هستهای با ایران بلکه بسیاری دیگر از موضوعات که مورد اختلاف آمریکا و اروپاست، حل و فصل شوند. به دلایلی که ذکر شد معتقدم احتمال زنده ماندن برجام تا انتخابات نوامبر وجود دارد.
یعنی فارغ از مساله انتخابات اگر تغییری محسوس در رفتار دولت آمریکا اتفاق بیفتد، با توجه به سطح تنشهای کنونی احتمال احیای روح برجام وجود دارد؟
باید توجه کرد که وقتی از زنده ماندن و ادامه حیات برجام سخن میگوییم چند حالت مختلف به ذهن میآید و تنها یک حالت وجود ندارد. ما در ابتدا اجرای همه جانبه و ایدهآل برجام را داشتیم که با خروج آمریکا شرایط تغییر کرد. در وضعیت فعلی روح برجام از بین رفته و تنها جسمی از توافق باقی مانده است.
به رغم این گفتههای شما، برخی رفتارها در داخل کشور دیده میشود که ممکن است حیات برجام را به خطر بیندازد. برای نمونه در روزهای گذشته سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که احتمال دارد ایران همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را محدود کند. این رفتارها چه تاثیری میتوانند داشته باشند؟
شرایطی که جهان امروز از نظر سیاسی تجربه میکند، اگر چه ذات اینگونه اقدامات تقابلی باید بخشی از حقوق ایران تلقی شود و مشکل خاصی در اصل حرف وجود ندارد، اما زمانبندی آن کاملا اشتباه است. در شرایط کنونی اقدام به رفتارهایی نظیر قطع یا کاهش همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی کاملا به زیان ما خواهد بود؛ چراکه سبب میشود تلاشهای آمریکا برای کشاندن دیگر اعضای برجام نظیر چین، روسیه و کشورهای اروپایی جواب بده و ایران به سوی منزوی شدن در عرصه بینالمللی حرکت کند. چنین اقداماتی باعث خواهد شد که آمریکا به دیگر کشورها بقبولاند هیچراهی جز امضای یک توافق جدید با ایران که بتواند تمام فعالیتهای هستهای کشورمان را محدود کند، وجود ندارد. بنابراین بهتر است در شرایط فعلی چنین مباحثی مطرح نشود. من فکر نمیکنم چنین عقیدهای هم در حال حاضر غالب باشد.
موافقان این اقدامات تقابلی اما معتقدند که با توجه به تحریمهای آمریکا، احیای تحریمهای بینالمللی و قطعنامههای سازمان ملل تغییری در شرایط ایجاد نخواهد کرد. بهنظر شما این مساله چگونه است؟
حتما اگر پرونده جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع شود، وضعیت به مراتب بدتر خواهد شد. همانطور که در ابتدای بحث هم مطرح شد، در حال حاضر کشورهای اروپایی، چین و روسیه این اراده را دارند که توافق هستهای زنده بماند. به رغم وجود ان اراده و بروز و ظهور آن در عرصه سیاسی وضعیت چنین است. تصور کنید اگر این اراده وجود نداشت و دیگر کشورهای عضو برجام در مسیر اعمال «فشار حداکثری» بر ایران با ایالات متحده همراه میشدند، وضعیت به چه صورتی در میآمد. با ارجاع پرونده به شورای امنیت ایران دیگر برتری نسبتی خود در عرصه حقوقی و اخلاقی را از دست خواهد داد و فشارهای روانی، سیاسی و اقتصادی میتواند ضربات جبرانناپذیری به کشور وارد کند. خطراتی که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت میتواند ایجاد کند، در داخل نادیده گرفته شده در حالی که این مساله میتواند مشکلاتی را پدید آورد که از تحمل حاکمیت خارج باشد.