تهران-ایرنا- «بنکسی» (Banksy) هنرمند ناشناس و مرموز هنر نقاشی خیابانی، برای سرگرم نگه داشتن خود در دوران قرنطینه خانگی به خلق گرافیتی در سرویس بهداشتی خانه‌اش روی آورده است.

همانطور که در پست اینستاگرامی این هنرمند انگلیسی دیده می‌شود، وی برای خلق تصویری سورئال از روزهای قرنطینه خانگی بار دیگر از موش‌ها که یکی از نمادهای پرتکرار در آثار او هستند، استفاده کرده است.

یکی از این موش‌ها از لامپ دستشویی بنکسی آویزان شده،

دیگری روی یک رول دستمال کاغذی می‌دود و

یکی از این موش‌ها نیز در حال پریدن روی خمیردندان تصویر شده است.   

بنکسی کیست؟

بنکسی  نام مستعار یک گرافیتی کار، فعال سیاسی، کارگردان و نقاش انگلیسی است که آثار وی با مضامین سیاسی و اجتماعی در خیابان‌ها و بر روی دیوارها یا پل‌ها نقش بسته‌اند. وی در آثارش اغلب به درد و اندوه مهاجران و آوارگان می پردازد. آثار این هنرمند در سال ۱۹۹۳ به تدریج روی دیوارها و قطارها ظاهر شدند و تا سال ۲۰۰۱ هنر وی در جای جای انگلستان شروع به خودنمایی کرد. بنکسی امضای خودش را داشت به طوری که آثارش به راحتی از آثار سایر هنرمندن سبک گرافیتی قابل تشخیص و تمایز بودند.

این هنرمند انگلیسی در سال ۲۰۱۴ جایزه شخصیت سال آکادمی بین‌المللی علوم و هنرهای دیجیتال موسوم به وبی را از آن خود کرد.

هنرمندان بزرگی که در قرنطینه و انزوا شکوفا شدند

چیزی در مورد انزوا و عزلت نشینی وجود دارد که بهترین ابعاد هنرمندان را شکوفا می‌کند. این روزها دیوید هاکنی (David Hockney) هنرمند انگلیسی نقاشی‌هایی از رستاخیز طبیعت منتشر می‌کند، تریسی امین (Tracey Emin) نقاش نامی اهل انگلستان به ترس‌های خود اعتراف کرده و بنکسی که یکی از شناخته شده ترین نام‌ها در بین هنرمندان خیابانی است نیز روی سورئال سکه حبس شدن در خانه را به تصویر می‌کشد. انزواگری (Isolationism) یا عنوانی که به این طیف متنوع از واکنش‌ها به یک بحران مشترک داده شده است، نوع جدیدی از هنر است؛ زیرا با نوع جدیدی از بحران روبه رو هستیم. اما هنرمندان در گذشته هم به انزوا دچار شده بودند و کیفیت آثاری که در آن فضا خلق کرده‌اند گواهی بر این مدعا هستند که انزوا و دورشدن از اجتماع تاثیرات مثبت و بسزایی بر ذهن خلاق دارد.

جورجونه

هنرمندان در گذشته نیز به خاطر شیوع بیماری‌ها قرنطینه می‌شدند. در دوران رنسانس با شیوع طاعون شهرهای ایتالیا در اجرای اقدامات مربوط به فاصله گذاری اجتماعی پیشقدم شدند. جورجونه (Giorgione) نقاش نامدار ونیزی در سال ۱۵۱۰ میلادی در جزیره قرنطینه شده لازارتو وچیو (Lazzaretto Vecchio) درگذشت. به گفته وازاری مولف زندگینامه جورجونه، وی خود انتخاب کرد تا همراه معشوق خود که به طاعون مبتلا بود در قرنطینه بماند، تا جایی که او هم در نهایت به این بیماری مرگبار دچار شد. جورجونه در این جزیره که به قرنطینه بیماران رو به موتی که از اجتماع کنار گذاشته شده بودند اختصاص داده شده بود، مشهورترین شاهکار خود یعنی ونوس خفته (the Sleeping Venus) را خلق کرد که در واقع آخرین نقاشی از زن محبوبش است؛ ونوسی که در حقیقت نخوابیده بلکه جان خود را از دست داده است.

ریچارد داد

با این حال بیماری‌هایی که در طول تاریخ باعث به انزوا رانده شدن هنرمندان بزرگ شده‌اند، معمولا بیشتر از آن که جسمی باشند روحی‌ هستند. ریچارد داد (Richard Dadd) هنرمند نامدار انگلیسی در پی به قتل رساندن پدر خود، بیشتر دوران بزرگسالیش را در تیمارستان‌های بدلم (Bedlam) و برادمور (Broadmoor) گذراند. پزشکان داد همواره از هنر او حمایت می‌کردند هرچند وی هیچگاه سلامت روان خود را بازنیافت. داد در دوره‌ای که در بیمارستان‌های روانی بستری بود پرتره‌هایی عجیب و پرشور از پرستاران خود کشیده و صحنه‌هایی را با جزئیات و ریزه کاری‌های فراوان از دنیای پریان بر روی بوم خود نقاشی کرد.  

ونسان ون‌گوگ

ونسان ون‌گوگ پس از آن که لاله گوش خود را برید و از سوی مردم آرلس به عنوان یک مرد دیوانه شناخته شد و مورد آزار و اذیت قرار گرفت، پذیرفت که باید بستری شود. ون‌گوگ یک سال در تیمارستان سنت پُل (Saint-Paul) بستری بود و هنرش در این مدت شکوفا شد. وی چشمانش را به باغچه، راهروهای زردرنگ و بیماران تنهای تیمارستان می‌دوخت و اثر شب پرستاره را نیز در همان حال که از پنجره اتاقش در تیمارستان به بیرون نگاه می‌کرد، خلق کرد. این هنرمند هلندی سه ماه پس از مرخص شدن از تیمارستان دست به خودکشی زد. کسی چه می‌داند، شاید اگر همانجا می‌ماند برایش بهتر بود.

ون‌گوگ الهام بخش فرقه هنر خام یا art Brut بود که در قرن بیستم در توجه به آثار هنری خلق شده به دست بیماران روانی به راه افتاد. شماری از دیگر هنرمندان نیز در طول تاریخ به خواست و اراده خود به انزوانشینی روی آوردند. اگنس مارتین (Agnes Martin) نقاش بزرگ کانادایی-آمریکایی سبک انتزاعی آنقدر از شلوغی دنیای هنر نیویورک به ستوه آمده بود که در سال ۱۹۶۷ راه گوشه نشینی و انزوای داوطلبانه را انتخاب کرد و ترجیح داد تا در خانه‌های خشتی که در صحرای نیومکزیکو ساخته بود، زندگی کند. این خانه‌ها یادبود آرامش و سکوتی هستند که مارتین در دوران عزلت نشینی پیدا کرد. وی در این راه از هنرمندان زن قدیمی‌تر الگو گرفت که چون یک راهبه‌ در صومعه‌ها حبس بودند.   

این روزها هنر نیز بین اجتماع و انزوا معطل است؛ همه چیز درباره ارتباط برقرار کردن با دیگران است و در عین حال بهترین نوع هنر محصول درون گرایی است. حتی بنکسی که هنرش ماهیت کاملا اجتماعی دارد نیز این روزها به یک درون گرایی از جنس خودش کشیده شده است.

تلاش برای این که نیمه پر لیوان بحران کرونا را ببینیم تلخ و در عین حال شیرین است. ظاهرا دورافتادن اجباری از اجتماع دارد به هنرمندان عصر مدرن کمک می‌کند تا بار دیگر سرچشمه خلاقیت برآمده از عزلت نشینی را کشف کنند.