پیشانی گشاده وی که برای تحقیق و فکر ساخته شده بود گویی مرکز به جهت و نشاط بود و نکات ظریف و بدیع و نوادر و امثال حتی جملات فکاهی نیز لذت و تمتع شنوندگان را تکمیل میکرد و به شاگردان میآموخت که رسیدن به روشنایی علم و دانش مفرحترین غذایی روح و زاینده نشاط و مسرت حقیقی آدمی است؛ اینها بخشی از گفته های یکی از شاگردان امانوئل کانت است که در خصوص این فیلسوف آلمانی بیان کرده است.
تولد و خانواده
امانوئل کانت در ۲۴ آوریل ۱۷۲۴ میلادی در کونیگسبرگ، مرکز پروس شرقی در خانوادهای متوسط و مسیحی از مذهب متقدسان لوتری زاده شد. نیاکان کانت، آلمانینژاد و خانواده پدرش اهل تیلزیت بودند. پدرش، یوهان گئورک کانت، سراج یا چرمکار معمولی با درآمدی ناچیز و مادرش آنا رگینا رویتر، عضوی از همان صنف بود. کشیش خانواده کانت، فرانتس آلبرت شولتس، مدیر مدرسه فردریش نیز بود. بنابراین کانت در یک خانواده مذهبی بزرگ شد و باور مذهبی و پرهیزگاری خانواده تأثیر مهمی بر شکل گیری فکری و فلسفی او گذاشت.
کانت از والدین خود چون نمونه های شایسته از صفا و پرهیزکاری یاد می کند و درباره مادرش می نویسد: من مادر را هیچگاه از یاد نمی برم. او بود که نخستین بذر نیکی را در من کاشت و پرورش داد. او قلب مرا به روی طبیعت گشود، اندیشه ام را گسترش داد و بیدار کرد. آموزش های او همواره در زندگانی من تأثیری بسزا و پاینده داشته است.
تحصیل و تدریس
کشیش خانواده کانت که مدیر مدرسه فردریش نیز بود، برای کانت یک فرصت آموزشی برنامهریزی کرد که برای بچههای طبقه اجتماعی والدینش نادر بود. به این صورت که کانت در این مدرسه، زبان لاتین و موضوع های دیگر را آموخت تا اینکه در ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شد.
کانت در دانشگاه کونیکسبرگ به تحصیل فلسفه و ریاضیات پرداخت و پس از دانشگاه چند سالی تدریس خصوصی میکرد در ۳۱ سالگی در دانشگاه، مدرّس بدون حقوق رسمی شد؛ یعنی حقوق وی به شهریهای وابسته بود که شاگردان میپرداختند و گاهی مجبور میشد، بخشی از کتابهایش را برای جبران کسری عواید بفروشد. ۱۵ سال در این شغل باقی ماند و در این مدت ۲ بار تقاضای استادی کرد و هر ۲ دفعه رد شد تا اینکه سرانجام در ۱۷۷۰ میلادی به مقام استادی منطق و فلسفه مابعدالطبیعه در دانشگاه کونیکسبرگ انتخاب شد. تا به این ترتیب دانشگاه کنیگسبرگ که قبل از کانت خالی از اهمیت بود، توجه تمام کشور آلمان را جلب کرد و این شهر زیارتگاه دانشمندان و علما شد. به تدریج، موقعیت علمی و اجتماعی کانت بهبود یافت و حتی چندین بار از طرف دانشگاه های دیگر برای امر تدریس دعوت شد اما پیشنهادشان را رد کرد.
زندگی خصوصی کانت
کانت زندگی را بدون مشارکت فعال در زندگی سیاسی و اجتماعی و فارغ از تب و تاب های بیرونی گذراند. دغدغه اصلیش عالم تفکر، شناخت و تأمل بود. او زندگی فوق العاده شاق، پرکار و منظمی و بسیار ساده و مشخصی داشت. تنها تزیین خانهاش پرترهای از روسو بود.
وی بهطور منظم، ساعت پنج صبح از خواب بلند می شد و صبحانهاش فنجانی چای و یک پیپ تنباکو بود. سپس برای درسگفتارهایش آماده میشد که پنج یا ۶ روز در هفته بود. او تا زمان ناهار به مطالعه و نوشتن ادامه میداد. با رفتن مهمانانش غالباً بر صندلی راحتی در اتاق نشیمن چرتی میزد. در ساعت پنج بعد از ظهر، پیادهرویاش آغاز میشد که زمان آن بنا به قصه مشهور، چنان دقیق بود که زنان خانهدار کنیگسبرگ میتوانستند ساعت هایشان را با لحظهای که پروفسور کانت پشت پنجرههایشان قدم میزد تنظیم کنند. شب های او هم غالباً با معاشرت در خانه دوستان میگذشت. این فیلسوف در طول زندگی خود هیچگاه ازدواج نکرد و خودش می گوید: زمانی که می توانستم به زنی نیاز داشته باشم، نمی توانستم خرجش را بدهم و وقتی که از عهده این کار بر می آمدم دیگر احتیاجی به آن نداشتم.
تالیفات
کانت موضوعهایی در فیزیک لایبنیتسی، اخترشناسی، زمینشناسی و شیمی را تا پیش از ۳۰ سالگی به رشته تالیف درآورد و در ۳۱ سالگی، رساله ای درباره «منشا کیهان» منتشر کرد که برای نخستین بار، صورتبندی فرضیه سحاب ستاره ای در آن مطرح شده بود.
وی پس از انتشار مقاله مشهور خود با عنوان «درباره صور و اصول جهان محسوس و معقول» که در ۱۷۷۰ میلادی منتشر شد، بیش از ۱۰ سال نوشته مهمی در زمینه فلسفه منتشر نکرد. در ۱۷۸۱ میلادی چاپ نخست نقد عقل محض منتشر شد و استقبال اولیه از این کتاب سخت برای کانت ناامیدکننده بود اما تنها چندسال بعد اهمیت نقد عقل محض آشکار و تصدیق شد. خودش می گوید: این کتاب نتیجه ۱۲ سال اندیشه ژرف و جدی است.
وی پس از آن کتاب هایی همچون تمهیدات، پاسخی به این پرسش: روشنگری چیست؟، بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، مبادی مابعدالطبیعی اولیه علوم طبیعی، نقد عقل عملی، نقد قوه حکم، دین در محدوده عقل تنها، به سوی صلح جاودانه، مابعدالطبیعه اخلاق و انسانشناسی از دیدگاه عملی را به رشته تحریر درآورد.
فکر و اندیشه کانت
کانت یکی از فیلسوفان کلیدی روشنگری است و فلسفه وی از اندیشههای مسلط بر نیمه نخست سده نوزدهم است، وی معتقد بود که مفاهیم اساسی فکر انسانی، ساختار تجربه انسانی را تشکیل میدهد، عقل ریشه اخلاق است، زیبایی شناسی از بیمیلی به قضاوت ناشی میشود، فضا و زمان شکلهایی از درک ما هستند و جهان به خودی خود غیرقابل شناخت است. اعتقادات کانت همچنان تأثیری عمده در فلسفه معاصر به ویژه در زمینههای متافیزیک، معرفت شناسی، اخلاق، نظریه سیاسی و زیبایی شناسی دارد.
ایده بنیادین فلسفه نقدی کانت به ویژه در نقدهای سهگانه وی نقد عقل محض، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم نمود یافته است. وی استدلال میکند که فاهمه انسان، منشأ قوانین عمومی طبیعت است که تشکیلدهنده همه تجربه ماست و عقل انسان است که قانون اخلاقی را به ما میدهد که این قانون، مبنای ما برای باور به خدا، آزادی و جاودانگی است؛ بنابراین، شناخت علمی، اخلاق و باور دینی متقابلاً سازگار و مورد اطمینان هستند زیرا همه آنها متکی به بنیان یکسان خودآیینی انساناند. به علاوه، انسان برپایه جهاننگری غایتشناسانه حکم تأملی، غایت نهایی طبیعت است.
از نظر سیاسی، کانت یکی از نخستین مبلغان این ایده بود که از طریق دموکراسی و همکاری بینالمللی میتوان به صلح پایدار دست یافت. وی در کتاب مهم خود به نام نقد عقل محض تلاش کرد تا رابطه میان عقل و تجربه انسانی را توضیح دهد و فراتر از ناتوانی فلسفه سنتی و متافیزیک پیش رود. بنابراین ایدههایش متفکران بسیاری را در آلمان در زمان حیاتش تحت تأثیر قرار داد.
کانت به تعمق در تاریخ فلسفه و اندیشه مشغول شد و نه تنها نسبت به آثار فلاسفه دوران باستان بلکه اندیشمندان هم عصر خود مانند دکارت، اسپینوزا، لاک، هابز، روسو و هیوم شناخت و تحلیل سیستماتیک ارایه کرد. تجزیه و تحلیل آثار هم عصران به ایمانوئل کانت فرصت داد که نتایج مهمترین برداشت های آنها را تکامل دهد و برخی از جنبه های نادرست آنها را نیز به دقت ابطال کند.
پایان زندگی
این فیلسوف از ۱۷۹۶ میلادی رفتهرفته آثار خستگی، سستی و پیری در وی ظاهر شد و از تدریس در دانشگاه کناره گرفت و سرانجام در ۱۲ فوریه ۱۸۰۴ میلادی چشم از جهان فروبست. در مراسم تشییع او، مردم از شهرهای مختلف آلمان گردآمدند تا به مردی بزرگ ادای احترام کنند. بر سنگ نوشته آرامگاه وی این جملات حک شدهاست: ۲ چیز، هر چه مکررتر و ژرفتر به آنها میاندیشم، ذهنم را با شگفتی و هیبت باز هم تازهتر و فزایندهتری به خود مشغول میدارند: آسمان پر ستاره بر فراز من و قانون اخلاقی در درون من.