تهران- ایرنا- یک استاد دانشگاه عقیده دارد: بحران‌های اجتماعی، خصلتی شبیه به ذره‌بین یا منشور نوری دارند و اجزای اصلی تشکیل‌دهنده پیکرۀ جامعه را در یک روند بزرگنمایی برای همه آشکار می‌کنند؛ یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های لحظات بحرانی، آشکارشدن نوع رابطۀ افراد و گروه‌ها با جامعه و نقش آن‌ها در همدردی و کمک به مردم برای حل بحران یا حتی سوءاستفاده از بحران است.

در روزهای گذشته و پس از شیوع بحران کرونا در کشور، بسیاری از مشاغل و افراد دچار تعطیلی و توقف و نوعی از انفعال در حیطه کاری خویش گشتند. موضوعی که البته همانند هر شرایط بحرانی لزوم حضور برخی دیگر از مشاغل و افراد را برجسته می‌ساخت؛ همچنان که کادردرمانی به عنوان نماینده شایسته‌ای از این دست مشاغل بیش از پیش در صحنه آمد و با از خودگذشتی تلاش کرد تا نقش موثری در مهار بحران ایفا کند.

در این میانه اما سلبریتی‌ها (نه همه که بخش بزرگی از افرادی که به این نام خوانده می‌شوند) که همواره در بحران و شرایط ناملایم ردی و حضوری داشتند یکی از بزرگترین غایبان در این عرصه بودند؛ آن هم در روزها و شرایطی که شاید می‌توانستند نقش و خطی اثرگذار در این ماجرا داشته و به مردم و شرایط سخت آنان یاری رسانند.

این مسئله البته واکنش‌های متعددی را برانگیخت و برخی به گلایه و انتقاد از این افراد و جایگاه آنها که می‌توانست مثمرثمر باشد، پرداختند. پرسش از چرایی انفعال سلبریتی‌ها در بحران کرونا سوالی بود که از سوی برخی صاحب‌نظران مطرح شد و برخی هم با توجه به تخصص خویش بدان پاسخ دادند. برخی پاسخ‌ها سلبریتی‌ها را از این اتهام انفعال مبری کرده و جدیدبودن شکل بحران را عاملی در عدم ورود آنان به این داستان می‌دانستند و برخی دیگر آنان را متهم به خودخواهی و عدم تلاش برای بهبود شرایط جمعی و فرافکنی بار تمام مشکلات به سمت دولت می‌دانستند.

جبار رحمانی انسان‌شناس و استاد دانشگاه در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در تحلیل رفتارهای خنثی از سوی سلبریتی‌ها و چهره‌های سرشناس در مدت اخیر و پس از بحران کرونا بیان کرد: این روزها گلایه‌هایی از برخی گروه‌ها به‌واسطه غیبتشان در جامعه و فضاهای رسانه‌ای در ایام کرونایی مطرح می‌شود؛ از غیبت سلبریتی‌ها و چهره‌های مشهور گرفته تا سرشناسان رسانه‌ای و سیاسی. این غیبت‌ها را در دو سطح می‌توان فهمید و تحلیل کرد: سطح اول، مجموعه‌ای از دلایل است که ناشی از ویژگی‌های خود این گروها یا صنف موردنظر است؛ و در سطح دوم، دلایلی ریشه در جامعۀ کلان و فضای عمومی دارند.

در این میان غیبت چهره‌های هنری مشهور رسانه‌ای اندکی برجسته‌تر شد؛ زیرا آن‌ها برخلاف وقایع بحرانی قبلی مانند سیل و زلزله که حضوری پر سروصدا داشتند، این بار غیبت گسترده‌ای داشتند و جز چند مورد محدود که معرفی خیریه‌ای برای کمک، طرح یک چالش رقص و گاه تبلیغ یک کالا بود، دیگر نمی‌توان ردی از آن‌ها در این وانفسای جامعه دید. همین موضوع منجر به نقدهای جدی معطوف به آن‌ها شد؛ اما آیا واقعاً مسئله به همین سادگی است که این غیبت را به یک ویژگی اخلاقی شخصیتی تقلیل داد؟وی افزود: در دفعات بحران‌های عمومی در کشور ما، اتفاقی در جای خاصی از کشور می‌افتاد (سیل یا زلزله) و بعد عده‌ای در پایتخت و ... به‌عنوان سلبریتی و چهره مشهور به دنبال نمایشی از همدردی و همراهی عمومی برای رفع این اتفاق اقداماتی می‌کردند؛ اما این بار جنس بحران متفاوت بود. بحران در جای دیگری رخ نداده بود، بلکه بحران همه‌جا بود. مسئله آن‌قدر وسیع بود که به درب خانه‌های همه مردم رسیده بود. این بار خطر نه برای دیگری، بلکه برای خود افراد هم مطرح بود. به همین سبب اولین واکنش افراد، نه کمک به دیگری، بلکه نجات خویشتن بود؛ زیرا سلبریتی ها هم همانند سایر مردم درگیر بحران و در خطر بودند و بحران تمایزی میان افراد قائل نمی‌شد. برای همین، همه قبل از هرکاری به فکر خودشان بودند. گویی همه به اندرونی‌ها خزیده بودند.

در این میان قشر و صنف پرستاران و پزشکان و کادر درمان بودند که بیشترین حضور و رسالت برای نجات جامعه را بر عهده داشتند؛ اما صنف هنرمند، مانند بیشتر اقشار  جامعه  اولین کارشان، محافظت از خویشتن بود.

فقدان هویت صنفی؛ عاملی دیگر در تحلیل انفعال سلبریتی‌ها

این استاد دانشگاه ادامه داد: این مسئله از طرفی ناشی از شرایط بغرنج و نامفهوم شیوع کرونا بود و از سوی دیگر نشانی از فقدان تعهد اجتماعی عمیق نسبت به جامعه و اولویت خویشتن بر جامعه در این گروه‌ها در قالب هویت صنفی و جمعی یا مرام و الگوهای اخلاقی حرفه‌ای و اجتماعی آن‌ها بود. به همین دلیل اگر از منظر صنفی و گروهی به مسئله نگاه کنیم، هیچ صنفی به‌اندازه پرستاران و کادر درمان به شیوه گروهی و فراگیر وارد مقابله با بحران نشد.

این موضوع نشان از فقدان هویت صنفی مشترک و نهادی در میان سایر اقشار ازجمله هنرمندان و سیاستمداران داشت. در بسیاری از اصناف مدرن در جامعه ما این خصلت وجود دارد که به دلیل نوپابودن و غلبه تک‌روی‌ها در آن‌ها، هنوز نمی‌توان از مرام صنفی جدی در آن‌ها صحبت کرد. ما نظام‌های اخلاقی صنفی و گروهی خاص اقشار مختلف نوپای شهری نداریم.

رحمانی تصریح کرد: گروه‌های نامنسجمی که به‌عنوان یک صنف مانند هنرمندان، نمایندگان و... نامیده می‌شوند، وقتی یک واقعه فراگیر رخ بدهد، به دلیل فقدان مرام گروهی، نمی‌توانند کنش جمعی اخلاقی و متعهدانه خاصی داشته باشند. شاید در مواقعی مانند زلزله در یک بخش از کشور بتوانند شرایط اجماع و کار مشترک را بین عده‌ای از خودشان یا گاه به‌صورت فردی فراهم کنند اما در شیوع کرونا این فقدان مرام صنفی خودش را بسیار آشکارتر نشان داد؛ زیرا شرایط کرونایی، شرایط متفاوتی بود و حتی جای تک‌روی هم نداشت. فقط یک تعهد درونی یا بیرونی قوی می‌توانست آدم‌ها را به کنشگری فعال و جدی در میانه بحران بکشاند.

مهم‌ترین پیامد شیوع کرونا،‌ تعریف و توقف در نظم جاری زندگی است. همه آنچه که به‌عنوان روال عادی زندگی می‌شناختیم، ناگهان متوقف شد و زندگی چهره دیگری به خود گرفت. آن‌قدر که دیگر روابط دوستانه و مراودات روزمره ما نیز تغییر پیدا کرد. وی افزود: ویژگی مهم این شرایط جدید آن بود که اعضای جامعه ما، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی،‌ در یک موقعیت واماندگی قرار گرفتند، زیرا نمی‌دانستند واقعاً باید چه کرد. هرروز خبر متفاوت و گاه متناقضی از این ویروس و نحوه شیوع آن شنیده می‌شد و هرروز تیشه‌ای بر الگوهای روابط اجتماعی ما در محافل خصوصی و حتی مجامع عمومی زده می‌شد. در همین راستا هم بود که سیاست قرنطینه به‌عنوان الگوی اولیه مواجهه با کرونا انتخاب شد تا از دیگران، به معنای عام آن پرهیز کنیم. این اتفاق در سطح گسترده سبب شد که همه اقشار جامعه و گروه‌ها و اصناف دچار سردرگمی در نقش‌ها و عملکردهای اجتماعی‌شان بشوند.

ضعف‌هایی که کرونا برجسته ساخت

این استاد دانشگاه در ادامه و در تشریح وضعیت موجود، یادآور شد: همان‌طور که گفته شد این مسئله در میان سلبریتی‌ها بیش از همه خودش را نشان داد؛ زیرا آن‌ها همیشه در بحران‌ها در فضای رسانه‌ای خودشان و فعالیت‌هایشان را به نمایش درمی‌آوردند. البته وضعیت بحران‌های قبلی برای آن‌ها یک مبادله مثبت بود، زیرا با فعالیت برای بحران زده‌ها، مشروعیت و مقبولیت و شهرت بیشتری برای خودشان فراهم می‌کردند؛ اما این بار، بحران از جنس دیگری بود، خطر فقط برای دیگری نبود که ما از این‌سوی شهر و کشور برای آن‌ها کاری بکنیم، بلکه خطر بیخ گوش همه ما هست،‌ هر حرکت اضافه ممکن است منجر به بحرانی شدن و در معرض خطر قرار گرفتن زندگی خود این سلبریتی ها بشود. برای همین میزان دگرخواهی و خودخواهی اصناف در این ایام خیلی خوب خودش را نشان می‌دهد. آموزه‌های اخلاقی و بنیان‌های مرام هر صنفی در موقعیت بحرانی آشکارتر می‌شود.

وی افزود: نیازی نیست همگان حضوری همچون پرستاران داشته باشند اما اهدای بخشی از حقوق ماهیانه، تولید برخی کارهای هنری و تقدیمی برای کادر درمان، قدردانی مداوم و تکریم از آن‌ها، همچنین کمک به آسیب دیدگان بحران و همدردی با آن‌ها و درنهایت استفاده از سرمایه مادی و غیرمادی خویشتن برای کاهش رنج جامعه و دیگری، می‌توانست بخشی از این مرام فردی و صنفی باشد که بحران کرونا فقدان شدید آن در بسیاری از گروها و اصناف را به نمایش گذاشت.

کرونا نشان داد که اصناف جدید نیازمند بازتعریف جدی برای هویت جمعی خودشان و ایجاد یک مرام حرفه‌ای و اخلاقی خاص در خودشان هستند؛ زیرا این نظام اخلاقی است که آن‌ها را به کنش اخلاقی جمعی نسبت به جامعه بحران‌زده پیرامون هدایت می‌کند. همان‌طور که گفته شد صنف هنرمندان، همانند سیاسیون و نمایندگان، یک صنف عمیق با هویت ریشه‌دار نیستند بلکه ترکیبی از توده‌ای از افرادند که با تفاوت‌های بسیار بالا در کنار هم در یک موقعیت مشابه قرارگرفته‌اند و گاه فرآیند جامعه‌پذیری و تربیتی متناسب با آن را هم طی نکرده‌اند.