تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۹

تهران- ایرنا- انسان پساکرونا ویروس، به صلح، آشتی، همیاری و همکاری اجتماعی، بیش از بشر پیشاکرونا خواهد اندیشید و بها خواهد داد. به عبارت دیگر، انسان پساکرونا هم نیازمند نیمکره چپ مغز خود خواهد بود و هم نیازمند نیم‌کره راست خود و سنجش‌گری را توأم با عقلانیت، انسانیت و جهان معنا جستجو خواهد کرد.

روزنامه همدلی در یادداشتی به قلم محمدعلی نویدی مدرس دانشگاه، نوشته است: در دوران تلاطم و آشفتگی بیماری واگیر و همگانی کووید -۱۹، دو پرسش کلان همواره ذهن بشر امروز و قرن بیست و یکم را به خود مشغول داشته است؛ چگونه از این وضع خطرناک، جان‌ستان و تن‌گیر، رهایی یابند؟ و آیا جهان بعد از کرونا ویروس، با دنیای قبل از آن متفاوت خواهد بود؟
درباره پرسش اول، تمام دانشمندان، متخصصین و درمانگران متعهد و اندیشه‌ورز، شهروندان و مردم جهان و ایران عمیقا در فکر هستند و دغدغه اساسی دارند. رعایت نرم‌ها و قواعد نظام بهداشت و درمان کشور و نیز سازمان بهداشت جهانی و هوشیاری و همکاری همگانی می‌تواند در گذار از این مرحله، مؤثر و مفید باشد. پاسخ به این پرسش، بعد از گذشت بیش از دو ماه، شاید، کمی سهل و آسان باشد، ولی هنوز این بیماری مهار نشده است و اوضاع در وخامت خود باقی است. این اپیدمی و پاندمی هر ساعت و هر روز قربانی می‌گیرد و تا کشف واکسن و داروی نافذ و اثربخش، نگرانی جدی در جهان حاکم است. همچنین تاکنون بیش از دو میلیارد انسان در قرنطینه هستند و هزاران نفر جان باخته‌اند.


اما پرسش دوم، جهان پساکرونا، چگونه جهانی می‌تواند باشد؟ مقایسه جهان پیشاطاعون و پساطاعون، می‌تواند به شناخت جهان پیشاکرونا و پساکرونا کمک کند و یاری رساند. منظورم طاعون قرن چهاردهم است. کروناویروس در قرن بیست‌ویکم، یک وضعیت بحرانی و خطر همگانی و ناگهانی ایجاد کرده است، و چون امر ناگهانی، ناشناخته و چالش برانگیز است، همچنین ترک و شکاف عمیق در زندگی و تمام امور بشر امروز ایجاد کرده است، تبدیل به کلان مسئله و پرسش بنیادین بشر شده است.


جهان زندگی انسان، بنابر نظر و اتفاق رأی تمام دانشمندان و اندیشمندان «به مجله ساینس مراجعه شود» و نظر کهنه اندیشمندانی مثل هنری کیسینجر، فرید زکریا، یان پیرسون و آنتونی فائوچی و غیره مراجعه شود، متفاوت از پیشاکرونا خواهد بود. پس ما با ظهور بحران کرونا، جهان پیشاکرونا و پساکرونا خواهیم داشت. ادیسون گفته بود، هیچ‌چیز نمی‌تواند بشر را از فکرکردن باز دارد. بشر پساکرونا همواره به دوران کرونا فکر خواهد کرد، مثل بشر پساطاعون.


برای نمونه انسان پساکرونا از خود سؤال خواهد کرد، چرا با وجود پیشرفت‌های شگرف تکنولوژیکی و ارتباطی و ابزارهای مدرن پزشکی و بهداشتی، انسان قرن بیست‌ویکم و روزگار کرونا، نتوانست این اپیدمی را چنانکه شایسته است، مهار، کنترل و پیشگیری کند؟ بشر پساکرونا از خود سؤال خواهد کرد، چگونه با طبیعت مواجهه و کنش داشته باشم تا مبتلا به کروناهای جدید و چموش نشوم؟ انسان پساکرونا پرسش خواهد کرد، باورهای دینی و مذهبی چگونه می‌توانند به یاری زندگی واقعی و نقد همین انسان زمینی و همین انسان گوشت و پوست و استخوان‌دار بیایند و مدد آدمی کنند؟ شهروند پساکرونا سؤال خواهد کرد، چه راهی برای آسیب کمتر آموزش و پرورش پیدا کنیم تا در هنگامه هجوم ناگهانی ویروس‌ها، آموزش به تعلیق نیفتد و درس و مشق تعطیل نشود؟ انسان پساکرونا، بین علم و شبه‌علم و علم‌زدگی و بین مدرک و مدرک‌گرایی و مدل‌سازی و مدارک علمی، فرق خواهد گذاشت. بشر پساکرونا به کسب و کارهای نوین فکر خواهد کرد.

بنابراین جهان پساکرونا، جهان صیقل یافته‌تر، از زنگار زدوده‌تر و تجدید یافته‌تر در تولید و نوع اثرها خواهد بود. پرسش از تولید اثر و اثرمندی فعالیت‌ها، کارها و نیروها، از پرسش‌های اصلی جهان پساکروناست. اثرها و جهت‌مندی‌ها آنها، ارزش‌های آینده را خواهد ساخت. آنچه گفته و نوشته آمد، نگاه اجمالی و ترسیم مبهم و تصویر کلی از شاکله و شمایل دنیای پساکروناست. امیدوارم این ترسیم تکمیل شود.