تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۵

تهران- ایرنا- سمت و سوی روابط و معادلات بین‌المللی از نگاه بسیاری به سوی تقویت نقش واحدهای ملی و واگرایی این واحدها از یکدیگر است. از این منظر تعرفه، تحریم، تقابل و ... در ادبیات بین‌الملل پساکرونا پرتکرارتر به گوش خواهد رسید.

«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در یکی از آخرین پیام‌های توئیتری خود بار دیگر افکارعمومی و رهبران جهان را مخاطب قرار داد و نوشت: جهان در حال آموختن چیزی است که ایران در تمام این مدت، شناخته و تجربه کرده‌است؛ قلدری، تهدید، گزافه‌گویی و خودستایی رژیم آمریکا صرفا یک اعتیاد نیست، بلکه مردم را می‌کشد؛ همچون «فشار حداکثری» علیه ایران، قطع شرم‌آور بودجه سازمان جهانی بهداشت درمیانه بیماری همه‌گیری، سبب بدنامی خواهد شد.

استفاده از اصطلاح اعتیاد برای توصیف رفتارهای سران کاخ سفید اشاره به توئیت پیشترِ وزیر امور خارجه دارد که در آن آمده کووید۱۹ فرصتی برای ایالات متحده بود تا اعتیاد به تحریم را ترک کند. اما به جای آن، دیگر به بدنامی در خاطره مردم ما خواهد ماند.

مجموعه اقدامات دولت آمریکا به ویژه در ماه‌های اخیر که کرونا به اصلی‌ترین معضل جهانی مبدل شده، کاخ سفید را در عرصه داخلی و نیز بین‌المللی با شدیدترین انتقادات مواجه کرده‌است. نحوه مدیریت بحران شیوع کرونا که بیشترین قربانیان و مبتلایان را در این کشور به بارآورده، تشدید رویکردهای تهاجمی، طلبکارانه، یکجانبه‌گرایانه و زورگویانه در قبال دولت‌ها و همچنین سازمان‌های بین‌المللی، پافشاری روی بهره‌گیری از ابزارهایی چون تحریم و تهدید کشورها و ... موجی از مخالفت‌ها را با سیاست‌های «دونالد ترامپ» به همراه داشته‌است.

در این میان، یورش سیاست خارجی ترامپ به هنجارهای بین‌المللی به موازات روندی صورت می‌گیرد که قرار است به تحقق شعار چهار سال پیش ترامپ یعنی «اول آمریکا» منتهی شود. در حالی که دولت‌های سابق در واشنگتن در راستای حفظ و تقویت هژمونی خودخوانده ایالات متحده مسئولیت‌های بین‌المللی را برای این کشور تعریف‌ و هزینه‌های سنگینی را صرف وجاهت آمریکا در جهان کرده‌اند، ترامپ صراحتا می‌گوید مسئولیتی فراتر از مرزهای کشورش نمی‌پذیرد و صرف هر هزینه‌ای در جهان نیز در گروی بازگشت سودِ آن خواهد بود.

صرف نظر از اینکه منطق سوداگرانه ترامپ تا چه حد نزد مردم و نخبگان آمریکایی موافق و مخالف دارد، رویکرد کاخ سفید باعث شده تا ناظران مسائل بین‌المللی این رویکرد را چرخشی آشکار در نوع بازی قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی جهان تلقی کرده و از شکل‌گیری بین‌المللی جدید سخن به میان آوردند به ویژه اینکه پاندمی کرونا با تسریع بسیاری از روندها، چشم‌انداز شکل‌گیری جهانی نو را پدیدار ساخته است.

تا پیش از این بحران رخدادهایی چون روی کار آمدن ترامپ در آمریکا، پیروزی پوپولیست‌ها و قدرت‌گیری جریانات ملی‌گرا و دست راستی در برخی از کشورها، جدایی بریتانیا از اتحادیه اروپا، آغاز جنگ تعرفه‌ای میان آمریکا و دیگر قدرت‌های اقتصادی جهان به ویژه چین و اتحادیه اروپا نشانه‌های تضعیف فرایند همگرایی تلقی می‌شد. شیوع کرونا باعث شده دولت‌ها بیش از پیش بر مشکلات و چالش‌های درونی خود متمرکز شوند و گزینه همکاری‌های مشترک و فزاینده در مقابل دشمنی مشترک چون ویروس کرونا تنها در حد یک ایده و آرزو باقی بماند.

هر چند کشوری نظیر چین با تکیه بر توان چشمگیر اقتصادی و تجربه ناشی از هماوردی با کرونا که ابتدا از این کشور بروز یافت، سیاست پمپاژ کمک‌های بهداشتی و درمانی به نقاط مختلف جهان را در پیش‌گرفته اما به دلیل حجم وسیع تبلیغاتی که علیه پکن در زمینه شیوع کرونا به راه‌افتاده، نمی‌توان انتظار داشت که در کوتاه‌مدت پکن بتواند از مزایای این گشاده‌دستی خود در ارتقای منزلت بین‌المللی‌اش سود جوید و خلاء درون‌گرایی آمریکا را پرکند.

در این شرایط، بسیاری از صاحبنظران بین‌المللی به دنبال ترسیم مدلی از نظام بین‌الملل پیشِ رویند تا با تکیه بر این مدل به توضیح و تشریح تحولات بین‌المللی بپردازند.

با نگاهی به تاریخ روابط بین‌الملل دست کم طی چهار سده اخیر می‌توان مقاطع و رخدادهایی مهم را به چشم دید که هر یک زمینه‌ساز و سرآغاز شکل‌گیری سیستمی تازه شده‌اند. یکی از نخستین و مهمترین این رخدادهای جنگ‌های مذهبی اروپا طی سال‌های ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ موسوم به جنگ‌های سی‌ساله بود که به فروپاشی نظم امپراتوری‌های کهن سیاسی- مذهبی و شکل‌گیری نظام دولت‌ها انجامید. وقایعی نظیر انقلاب فرانسه باعث شد در ادامه حرکت به سوی دولت‌محوری سیستم موازنه قوا از روسیه تا غرب اروپا کشیده شده و حتی تحولات آسیا و آمریکا را نیز تحت تاثیر قرار دهد.

از دل جنگ‌های جهانی نظام دوقطبی به وجود آمد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از دید طیفی از صاحبنظران روابط بین‌الملل نوعی سلسله‌مراتب غیردستوری را بر جهان و روابط دولت‌ها حاکم ساخت.

روند شتابنده جهانی شدن و سربرآوردن قدرت‌هایی نظیر چین، روسیه، اتحادیه اروپا و ... باعث شد تا این صاحبنظران بکوشند آینده روابط بین‌الملل با سیستم‌هایی چون چندقطبی، چنددوقطبی و ... توضیح دهند.

اکنون اما چشم‌اندازهایی متفاوت از بین‌الملل پیشِ رو به چشم می‌آید. هیچ رخدادی مانند شیوع کرونا نمی‌توانست چنین رکود اقتصادی بی‌سابقه‌ای را در سطح جهان به دنبال آورد. بحران اقتصاد جهانی که در سال ۲۰۰۸ به وقوع پیوست هرچند بسیاری از اقتصادهای جهان را درنوردید اما چنین فراگیر نبود. اکنون از چین و روسیه گرفته تا کشورهای غربی، خاورمیانه‌ای، آفریقایی و ... هر یک به نوعی با پیامدهای کرونا دست و پنجه نرم می‌کنند.

رخدادهای اخیر بازار انرژی و ثبت قیمت‌های منفی چهل دلاری برای هر بشکه نفت نشان داد، کرونا همانقدر که نشانه‌هایی ناشناخته و عجیب و غریب را میان مبتلایانش نمایان می‌سازد، می‌تواند باعث شگفتی در سطح جهانی شود و اقتصاد و سیاست و امنیت را با چالش‌هایی بی‌سابقه مواجه‌سازد.

پیامد روندهای کنونی و تا حدی پیش‌بینی‌ناپذیری تحولات بین‌المللی ظن حرکت دولت‌ها به سوی خودمحوری و کاهش همکاری‌ها و ارتباطات جهانی و منطقه‌ای را تقویت می‌سازد.

درآمیختن این روند با تشدید جنگ اقتصادی که از مدت‌ها پیش در جهان به‌راه افتاده می‌تواند رویدادهای بین‌المللی را به‌طور عمیقی تحت تاثیر قرار دهد. در فضای پساکرونا تقابل کشورها شاید بیشتر به سمت جنگ‌های تعرفه‌ای پیش رود.

در وضعیت کنونی بسیاری از مرزها حتی میان متحدان سابق بسته‌شده و پیمان‌ها و اتحادیه‌های منطقه‌ای به حالت نیمه‌تعطیل درآمده‌است. در فضای کرخت کنشگری سازمان‌های بین‌المللی و فشارهای مضاعفی که این سازمان‌ها با آن مواجهند تقابل‌ها می‌تواند تشدید شود و به جنگ‌ها و منازعات جدید اقتصادی- تجاری- تعرفه‌ای دامن بزند.

روی دیگر این منازعات تحریم‌ها است که مصداق بارز و آشکار آن را می‌توان در مناسبات جمهوری اسلامی ایران و آمریکا مشاهده کرد و حتی انتظار داشت که در ادامه منازعات بین‌المللی جدید، انواع و اقسام تحریم در روابط میان کشورها مورد استفاده قرار گیرد.

در چنین فضایی شاید کلیدواژه‌هایی چون واگرایی، تعرفه، تحریم، تقابل و ... بیش از پیش به گوش رسیده و آینده پساکرونا و نظام آتی بین‌الملل را تحت تاثیر قرار دهد.