در گزیده ای از گزارش روزنامه ابتکار آمده است: اصولگرایان که برای راهیابی به مجلس دغدغهای نداشتند و رقیبی نبود که با آن رقابت کنند، حالا در انتخاب رئیس مجلس مثل همیشه نتوانستند در یک توافق و ائتلاف، فردی را برای این مجلس تمام اصولگرا انتخاب کنند و دعواها هر روز شدت بیشتری به خود میگیرد.
شاید در نگاه اول خیلی این موضوع عجیب به نظر برسد، اما زمانی که به میزان نفوذ و قدرت رئیس مجلس توجه میشود و البته مهمتر از آن پلهای برای رسیدن به پاستور، در نظر گرفته میشود این دعوا و سهمخواهیها دور از انتظار نیست. درواقع اصولگرایان در این میدان عیار خودشان را برای انتخابات ۱۴۰۰ محک میزنند، بنابراین این مچاندازی اصولگرایان برای انتخابات رئیس و هیئترئیسه مجلس پلی است برای راهیابی به ساختمان پاستور.
اصولگرایان که حالا خیالشان از بابت مجلس راحت شده و تنها یک نهاد دیگر را برای به دست گرفتن اداره کشور پیشرو دارند، همه تمرکز و هدفشان چگونگی کسب آن است. بنابراین دعواها و سهمخواهیهایی که این روزها ما از سوی این جریان میبینیم بیشتر دعوای انتخابات ۱۴۰۰ است. یعنی آنها در حال برنامهریزی برای یک سال باقیمانده تا انتخابات ریاستجمهوری هستند. دراین میان، چندین احتمال از سوی فعالان و کارشناسان سیاسی مطرح شده است. یکی اینکه احتمالا رئیس مجلس یازدهم همان نامزد اصولگرایان برای انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ باشد. از دیگر فرضیهها این است که اصولگرایان احتمالا سازوکاری را فراهم کنند تا مانند اصلاحطلبان در شورای شهر، رئیس مجلس یازدهم را از حضور در رقابتهای ریاستجمهوری منع کنند. با توجه به تحرکاتی که در طی این مدت از سوی این جریان سیاسی مشاهده شده است هر دو این گمانهزنیها قابل بررسی است.
اصلاحطلبان که در طی سالهای اخیر از سوی پایگاه اجتماعی خود دچار ریزش شدید شد و اعتماد این سرمایه اجتماعی را از دست داد. همچنین باعدم آسیبشناسی به گونهای زمینه و میدان را برای رقیب خود یعنی همان اصولگرایان خالی کرد. همانگونه که مشارکت پایین در انتخابات اسفندماه ۹۸، اصلاحطلبان این پیغام ناخوشایند را از سوی بدنه اجتماعی خود دریافت کردند. بنابراین حالا اصولگرایان با خیالی آسودهتر استراتژیها و برنامههای خود را برای ۱۴۰۰ میچینند. در واقع دستاورد دوم اسفند ۹۸ آنقدر برایشان راضی کننده بود که بخواهند شکستهای پیاپی گذشته را فراموش کرده و از حالا برای دو سال دیگر حریف بطلبند.
۱۴۰۰ از نگاه یازدهمیها
مجلسی که قرار است تکلیف انتخابات ۱۴۰۰ را روشن کند. چرا که همه مدعیان انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ حالا در مجلس یازدهم در حال محک خود برای حضور در رقابت بزرگتری هستند. درواقع نوع تقسیم غنایم در مجلس به گونهای تکلیف چگونگی حضور طیفهای اصولگرایی در انتخابات ریاستجمهوری را مشخص میکند؛ یعنی پایداریها در مجلس سهم ناچیزی داشته باشند قطعا در انتخابات ۱۴۰۰ خواهان سهم جدی هستند.
در همین رابطه حسن بیادی، فعال سیاسی اصولگرا، گفته است برخی منتخبان مجلس یازدهم گوشه چشمی به انتخابات ۱۴۰۰ دارند. او در گفتوگو با «ایلنا»، همچنین درباره شروط جوانان مجلس یازدهم مبنی بر اینکه هر کسی رئیس مجلس شود حق شرکت در انتخابات ریاستجمهوری را ندارد، تصریح کرده که اول اینکه گذاشتن این شروط محدود و موقتی است، تجربه نشان داده که اکثرا در زمان انتخابات با عناوینی مثل «تکلیف بود»، «تکلیف کردند» و «به دوشم گذاشتند» از این شروط سرپیچی کردهاند، دیگر اینکه گذاشتن این شروط قانونی نبوده، بلکه فقط یک توافق اخلاقی است.
بنابراین اصولگرایان اینجا باید تکلیفشان را با طیفهای جداییطلب این جریان سیاسی روشن کنند. این بار هر کدام از این طیفها به حدی قدرت گرفتهاند که نمیشود از آنها عبور کرد. قطعا چه پایداریها و چه احمدینژادیها و اصولگرایان سنتی هر کدام نامزد خود را برای انتخابات ریاستجمهوری خواهند داشت، حالا نواصولگرایی قالیباف هم که همیشه سودای ریاستجمهوری در سر داشته را اگر بخواهیم به این لیست اضافه کنیم، رقابت کنونی آنها در مجلس به معنای تعیین تکلیف و محک هرکدام برای انتخابات ۱۴۰۰ باشد. اصولگرایان که از همین حالا مانند انتخابات اسفندماه خود را برنده انتخابات ریاستجمهوری میدانند در تلاش هستند تا نتایج این رقابت را هر چه زودتر مشخص کنند و غنائم بدون چالش تقسیم شود.
اما این همه ماجرا نیست و سرنوشت ۱۴۰۰ با توجه به اتفاقاتی که در طی این سالها در فضای سیاسی و جامعه ما رخ داده است، به عملکرد مجلس یازدهم بستگی دارد.
اگر مجلس یازدهم نتواند در رابطه با مشکلات معیشتی مردم که اصولگرایان در انتخابات اسفندماه ۹۸ در شعارهای خود روی آن خیلی مانور دادند، قدمی بردارند، شاید اصلا انتخاباتی شکل نگیرد. مردم دیگر تاب دعواهای سیاسی و جناحی را ندارند.
نکته دیگری که باید آن را مدنظر قرار داد، این است که با توجه به عملکردی که هر کدام از این طیفها تاکنون داشتهاند خیلی نمیشود روی تعهد اخلاقی همچون کسب صندلی رئیس مجلس و یا هیئترئیسه از انتخابات ۱۴۰۰ امیدوار بود. درواقع این طیفها و چهرهها در تلاش هستند تا قدرت تاثیرگذاری خود را محک زده و ببینند که تا چه میزان خواهند توانست بدنه اصولگرایی را با خود همراه کنند. شاید از این طریق، رقیب خود را برای رسیدن به پاستور از سر راه بردارند. این جریان سیاسی به زعم خود دراین دوره از انتخابات نیز رقیبی ندارد، پس رقابت در واقع بازهم درونجناحی است؛ بنابراین همان بهتر از همین حالا لابیها برای مشخص شدن سرنوشت رئیس دولت بعدی انجام شود.