هر چند ۹۸ سالی دشوار بود و ایرانیان انواعی از سختیها از سیلاب تا درد بیماری و فقدان را در آن تجربه کردند، نویسندگان و صنعت نشر در برابر این لطمات سر فرو نیاوردند و چون هزاران سال گذشته به میراث زبان فارسی افزودند.
بنابر آمار خانه کتاب تعداد عناوین چاپ شده در سال ۱۳۹۸ اعم از چاپ اول و تجدید چاپ نسبت به سال گذشته افزایش ۲۰ درصدی را نشان می دهد و همانطور که از آمار برمیآید گروه موضوعی ادبیات با مجموع ۱۵ میلیون و ۲۷۶ هزار و ۶۴ شمارگان در رتبه سوم بعد از کتابهای کمکدرسی و کودک قرار دارند.
پرونده تورق کتابخانه ۹۸ بازخوانی برخی آثار سال گذشته به ویژه آثار ادبی است که یا در جوایز مختلف ادبی دولتی یا خصوصی جایزه گرفتهاند، یا توجه منتقدان را به خود جلب کردهاند یا بر اساس ملاکهای بازار نشر ایران پرفروش شدهاند. عناوین این پرونده برایندی از عنوانهای پرفروش و مورد اقبال عمومی در گزارشهای جمعبندی مطبوعات آخر سال، جوایز ادبی و کتاب برگزار شده و فهرست نهایی جوایز برگزار نشده و نقدهای صفحات فرهنگی و ادبی نشریات است.
ادبیات گمانهزن
در تعریف ادبیات گمانهزن یا ژانری یا به نامی که در ایران بیشتر شناخته شده، یعنی علمی و تخیلی، مطالب فراوانی گفته شده است. نویسندگان، منتقدان و کارشناسان، هر یک در این زمینه نظر متفاوتی دارند؛ اما سادهترین راه شناخت این آثار، توجه به عناصر اصلی و مضامین داستانی است.
ادبیات گمانهزن برگردانی از عبارت Speculative Fiction است، این عنوان توصیف کننده تمام سبکها و زیرسبکهایی است که دنیایی متفاوت با دنیای واقعی را تصویر میکنند و ژانرهای فانتزی، کارآگاهی، علمیتخیلی و وحشت، زیر چتر این عبارت قرار میگیرند.
رابرت هاینلاین نویسنده مشهور علمیتخیلی، این عبارت را در سال ۱۹۴۱ خلق کرده است و امروزه این واژه را برای توصیف داستانهایی استفاده میکنند که به واقعیت عینی و اصول متعارف داستان رئال پایبند نیستند و تخیل را هسته مرکزی خود قرار میدهند. داستانهایی که به طور معمول به اسم ادبیات ژانری شناخته میشوند و پیش از این کمتر مورد توجه جوایز ادبی فارسی قرار میگرفتند.
مضامین داستانی آثار گمانهزن، شامل موضوعاتی چون سفر به کهکشانها، آدم فضاییها و موجودات بیگانه، آرمانشهرها، سفر در زمان، زندگی در سیارات دیگر، روباتها، تغییرات ژنتیکی، شیوع بیماریها، آخرالزمان، پساآخرالزمان، هجوم موجودات به زمین، دگرگونی انسان به موجودات دیگر، حتی موضوعات شناخته شده تری چون داستانهای جنایی، پلیسی را شامل میشود.
محمد قصاع در کتاب پژوهشی در ادبیات و اندیشه علمی و تخیلی، جلد دوم مینویسد: ادبیات علمی و تخیلی از دهه های ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۰ هجری شمسی با ترجمه آثار ژول ورن وارد ایران شد، در این سالها که آغاز بیداری علمی ایرانیان بود، حس نیاز ناشی از حرکت علمی و صنعتی، موجب استقبال از ادبیات علمی و تخیلی شد. (ص ۸۶۹)
تا اواسط دهه ۱۳۷۰، هیچ اثر علمی و تخیلی در ایران نوشته نشد اما آغاز آن از مترجمان متخصص این ژانر ادبی، یعنی پیمان اسماعیلیان و محمد قصاع بود که اندک اندک با استقبال مخاطبان بر نویسندگان چیرهدست این گونه ادبی افزوده شد.
ضحی کاظمی یکی از نویسندگان ادبیات گمانهزن در سالهای اخیر است که توانسته مخاطبان خود را بیابد و از سوی دیگر به عنوان نویسنده منظم و پرکار شناخته شود. ضحی کاظمی، متولد ۱۳۶۱ در تهران است، او دوران دبستان خود را در تهران و راهنمایی و دبیرستان را در لندن گذرانده و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته مهندسی مواد از دانشگاه علم و صنعت ایران و سپس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، در دانشگاه تهران مرکز ادامه داده است.
وی داستاننویسی را به صورت حرفهای از سال ۸۷ آغاز کرد و اولین رمان او به نام آغاز فصل سرد در سال ۹۱ از سوی نشر افراز روانه بازار شد. این رمان نامزد نهایی جایزه واو در بخش رمان متفاوت سال شد، بعد از آن مجموعه داستانک کفشهاتو جفت کن، توسط انتشارات همشهری به چاپ رسید.
کاظمی رمان سینشین را در سال ۹۳ منتشر کرد و در همین سال، رمان دیگری به نام سال درخت از او به چاپ رسید که مورد توجه خوانندگان و منتقدین قرار گرفت و ترجمه انگلیسی آن با عنوان Year of the Tree با ترجمه کارولین کراسکری در سال ۹۵، در انگلستان منتشر شد. رمان اینجا کسی مرده؟ نیز در سال ۱۳۹۴ از سوی نشر مروارید، به چاپ رسید.
آثار گمانهزن کاظمی، با کتاب کاجزدگی از نشر چشمه که در سال ۱۳۹۵ به چاپ رسید، شناخته شدند، رمان فانتزی-تاریخی خاک آدمپوش، در سال ۱۳۹۶ از نشر هیلا و جلد اول مجموعه علمیتخیلی ویژه نوجوانان به نام دنیای آدمنباتیها نیز در سال ۱۳۹۵ و جلد دوم آن در سال ۱۳۹۶ و جلد سوم آن در سال ۱۳۹۷ توسط نشر هوپا منتشر شد. رمان علمی تخیلی آدمنما از نشر هیلا در سال ۱۳۹۷ نیز از دیگر آثار کاظمی هستند. کتاب بارانزاد، آخرین اثر منتشر شده از ضحی کاظمی است که توسط نشر کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.
ناجی از دل باران بیپایان
بارانزاد سال گذشته، توانست نظر منتقدان را جلب کند و در بخش رمان سال بزرگسال نوفه، اولین جایزه ویژه ادبیات گمانهزن از میان ۵ کاندیدای نهایی، موفق به دریافت مدال سنجاقک طلایی شد.
بارانزاد روایتی پساآخرالزمانی دارد، انسانهایی که از سیل عظیم و بارانهای بیوقفه سالیان طولانی، روی کشتیها زنده ماندند و حالا به گونهای دیگر زندگی می کنند. روایت بارانزاد از کشتی ناجی آغاز میشود که مبلغ آیینی متعلق به روزگار پس از پایان جهان است و شخصیت اصلی آن تیراد، از کودکی به این کشتی سپرده شده تا به عنوان یکی از مبلغان زندگی کند. کشتی ناجی، برگزار کننده آیینهای شخصیتی به نام ناجی است که از بازماندگان روزگار وجود خشکی بوده و دانش عمیقی داشته است.
بارانهای بیپایان همه جهان را درگیر میکند و سالهای سال میبارد، تا حدی که نوک کوهها را درمینوردد و پس از آن مه بزرگ باعث میشود که اندک امید برای زنده مانده از بین برود، چون تنفس در این مه غلیظ ممکن نیست و بازماندگان مه غلیظ، مردمانی سخت جان هستند.
کشتی ناجی همیشه مرجعی برای حل مشکلات و نگرانیهای مردمان روی دریا بوده است؛ اما حالا به نظر میرسد مسائلی به وجود آمده که مبلغان ناجی باید آن را حل کنند، مردمان آواره در اسکله تنها ساحل باقی مانده، کشته شدن زنان باردار به دست قاتل نامرئی، مردمان کشتیهای دورتر که هنوز به آیین ناجی درنیامدهاند و حتی آنان را نمیپذیرند، تولد کودکانی که دچار دگرگونیهای ژنتیکی شدهاند و نیم انسان و نیمی ماهی هستند.
حالا این تیراد است که باید راز این مشکلات را پیدا کند و کشتی و آیین ناجی را نجات بدهد، تیراد در این میان دچار دوگانگی میشود و ملزم به انتخاب است او باید میان عقاید رواج یافته و حقایقی که دنیای امروزش را ساختند ارتباطی برقرار کند که به نفع زیست و زندگی انسانی باشد، اما کشتی ناجی هم دچار آشوب و دسیسهچینی شده که این موضوع کار تیراد را سختتر میکند.
داستانی از سرانجام تغییر اقلیم
ضحی کاظمی می گوید این کتاب را با الهام از تغییر اقلیم نوشته است، چون احتمال این که با آب شدن یخهای قطبی، کشورهای گوناگون، به ویژه سرزمینهای ساحلی زیر آب بروند وجود دارد، از سوی دیگر نگاه کاظمی به این موضوع بدیع و تازه است. کشتی ناجی که روایت اصلی کتاب از آن آغاز میشود، تصویری هوشیارانه دارد.
کشتی ناجی حاصل آینده نگری بازماندگان شهر تهران بود که که کتابهای کتابخانه ملی را تا جایی که امکان داشت به کشتی کوچکی منتقل کرده بودند. (ص ۸۳) و ناجی که آیینهای پس از آب، حاصل فرامین اوست، نوزادی است که تنها بازمانده کشتی کتاب است. نوزاد باران زاد، معجزه بود: نوید زندگی دوباره! (ص۸۸) در کتاب باران زاد همه چیز به دو بخش تاریخی پیش از آب و پس از آب تقسیم میشود، مثلا تولد یکی از شخصیتهای قصه به نام آسین در جزیرهای حوالی آرارات، در کشوری بوده که پیش از آّب، ترکیه نام داشته است. (ص ۱۵۵)
این تقسیمبندی نشان میدهد احتمالا زمان و مکان روی دادن اتفاقات کتاب، شرق است و در پایان، جایی که تیراد در سرزمین مادری آسین در شمال غربی ایران و شمال شرقی ترکیه، به آرامش میرسد.
کاظمی، در این کتاب دانای کل است اما دانایی که روایت داستان را افشا نمیکند و تنها گوینده است. گوینده رویدادها، بیآن که پیشبینی یا قضاوتی را بر عهده بگیرد تنها بازگو کننده است اما در بخشهایی، نگاه بیطرفانه او، ارتباط برقرار کردن با داستان را سخت میکند.
نامهای پر راز و رمز
نامهایی که نویسنده برای شخصیتهای داستان و نام کشتیها و مکانها انتخاب کرده است، به روشنی ایرانی هستند اما از ذهن خلاق نویسنده برآمدهاند، آواهایی آشنا که شاید با جستوجو در ریشه کلمات بتوان معانی مشخصی از آن را دریافت.
تیراد به واژه تیر، ایزد باران اشاره دارد، آسین واژهای کردی و پهلوی است که به آهن اشاره دارد و شاید به جمع کردن آهن از زیر دریا توسط این شخصیت اشاره داشته باشد. کلمه دالیا نیز که نام یکی از دختران این کتاب است، واژهای چند فرهنگی و چند معناست که گل کوکب، ریشه درخت انگور و سرنوشت معنی میدهد، این واژه شاید به تغییر سرنوشت تیراد مربوط باشد.
کاظمی در باران زاد توانایی شگفتزده کردن مخاطب را دارد و میتواند در بزنگاههای قصه، روایت را با ریتم مناسبی پیش ببرد و به موقع آن را سرعت بدهد یا از شتاب آن بکاهد، شاید از معدود ضعفهایی که داستان کاظمی داشته باشد، این است که از نیمه پایانی داستان، انتهای آن قابل حدس میشود و عنصر تعلیق به عنوان یکی از عناصر داستانی اساسی زیر سوال میرود.
پایانی کمجان برای داستانی پرهیجان
از سوی دیگر پایانی که نویسنده برای کتاب خود نوشته، بیش از حد خوشبینانه است و هیجان داستان را به گونهای ناخوشایند میکند، پیدا کردن کلید همه راهحلها، کشته شدن برخی شخصیتهای مهم قصه، شعله سرکش قصه را ناگهان خاموش میکند، شاید ثبات پایانی داستان نتواند پاسخ مناسبی برای روایت شورانگیزی باشد که قلب خواننده را به تپش درمیآورد.
اما در نهایت بارانزاد، کتابی است که میتواند مخاطب ادبیات ژانری و گمانهزن را قانع کند و پاسخی به ذهنهای جستوجوگر بدهد، کاظمی شجاعانه به قلمش اجازه خلاقیت میدهد و آن را آزادانه حرکت میدهد، آزادی و شجاعتی که شاید دیگر نویسندگان ادبیات ژانری و گمانهزن نیز به آن نیاز دارند، ویژگیهایی که آثار کاظمی را شاخص میسازد.