مهدی محبتی، نویسنده و پژوهشگر ادبیات فارسی و دانشیار دانشگاه زنجان، در نشست آنلاین کمیسیون ملی یونسکو با موضوع عطار و معنای زندگی، گفت: درباره معنای زندگی میتوانیم دو نگره را مطرح کنیم؛ یکی این که معنای زندگی امری مدرن است و در قدیم معنایی نداشته، زندگی مردم معلوم بوده است. این نگاه مدرنیته و مکتبهای جدید فکری است که آیا انسان واقعا ادامه تکامل انواع است. نگره دیگر اینکه این مباحث اگر تازه مطرح میشود دغدغه مردم قدیم هم بوده است.
وی با اشاره به یکی از اشعار مولانا، بیان کرد: این دغدغه همیشه مطرح بوده که من چرا زندهام که اگر جواب داده شود، بسیاری مسائل گشوده میشود. با آثار باستانی میتوانیم دو گونه برخورد کینیم، یکی اینکه بگوییم ما این افتخارات را داریم و وقتی که بپرسند به چه کاری میآید؟ آیا عطار عتیقه فرهنگ ماست یا به درد زندگی امروز هم میخورد؟ نگاه من به ادبیات این گونه است که اگر شاعر بزرگی به درد امروز نخورد، هرگز به درد نخورده است.
عطار سه رهیافت برای معنا دادن به زندگی دارد؛ یکی رهیافت فرمی است، حدود چهل هزار قصه در ادبیات داریم که حدود ۱۸ هزار روایت آن عرفانی است، و حدود ۲ هزار و ۳۰۰ قصه را عطار گردآوری کرده است. هر کس یک بار این قصهها را بخواند و آن را بفهمد، ۸ سال از زندگیاش معنی شده است. مساله دوم محتوای این قصههاست از ریزترین مسائل انسانی تا کلانترین مشکلات تاریخ، این که مساله وجود را چگونه حل کنیم، مسائل جامعه را چگونه حل کنیم و با خودمان چه رابطهای داشته باشیم.
نویسنده کتاب از معنا تا صورت با نام بردن از آثار عطار نیشابوری گفت: هر کدام از این کتابها بخشی از یک طرح کلان است که با توجه به موضوع مدنظر ما، مطالب خاصی را مطرح میکند و سومین رهیافت عطار شگردی است که در رابطه با فرم و محتوا استفاده کرده است، او سرنوشت کسانی را دیده آتش زده شدند، بر دار رفتند و به هر گونهای اجازه سخن گفتن به آنها داده نشد. عطار باید به گونهای سخن بگوید که خواص بپسندند، عوام بفهمند و خود او هم رسالتش را انجام بدهند، این از شگفتانگیزترین شگردهای ادبیات جهان است.
وی ادامه داد: مخاطب که با عطار مواجه میشود، باید بداند با یک حلقه هفت گانه رو به روست، در وسط عطار ایستاده و این حلقههای تو در تو ما را به عطار میرساند، نمیتوانیم بگوییم یک اثر را فهمیدم و باقی را متوجه نشدهام، یا یک داستان کتاب را درک کند و باقی داستانها را متوجه نشود.
محبتی با بیان این که عطار چند شگرد را برای ایجاد معنا استفاده کرده، ادامه داد: یکی از شگردها، ایجاد گفتوگو از زبان حیوانات، گفتوگو از بیان گیاهان، سخن گفتن از زبان دیوانگان یا اولیا و مواردی از این دست است. در قالب حکایات همه چیز مطرح میشود از کوچکترین مشکلات روحی تا موضوعات بزرگ.
وی با استناد به سخنی از استاد عبدالحسین زرینکوب (۱۳۰۱ تا ۱۳۷۸) پژوهشگر زبان فارسی، گفت: از نظر زرینکوب عطار صدای بخش معترض جامعه است. همه کسانی که با هستی تقابل دارند، خود را در کلام عطار پیدا میکنند، موضوعی که دیگر شاعران به سراغ آن نرفتهاند.
نویسنده کتاب آینههای خندان با اشاره به حکایتی از مثنوی درباره حضرت موسی (ع)، اضافه کرد: عطار میگوید هر چه به هستی نگاه میکنم مشکلی وجود دارد. عطار دربرابر سوالها سکوت نمیکند. عطار به خود خدا رو میکند و از زبان دیوانهای میگوید خدایا از آفریدن خسته نشدی؟ و خود از زبان خدا به این سوال پاسخ میدهد. عطار در همین راستا معنا ایجاد میکند. همان طور که غزالی برای کوبیدن فلسفه، آن را به خوبی دانست، عطار هم از معدود عرفان فرهنگ ایرانی است که سوال را مطرح میکند و در ادامه به آن جواب میدهد.
محبتی عرفان عطار را متفاوت دانست و افزود: عطار بر خلاف جمیع عارفان پیش از خود معتقد نیست همه جهان، انسان و وجود، سراسر خوبی و لطف است، او میگوید جهان دوسویه دارد، یکی زشت و پلید است و یکی زیبا و پاک؛ اگر هر دو بخش را نبینیم، درک درستی از جهان نداریم. ما هم جسم هستیم و هم جان و هر دو آنها این وجود زیبا و نازنین را شکل میدهد. جامعه یک روح اجتماعی دارد، یک جسم اجتماعی، جامعهای که روح متعالی خود را از دست میدهد و موضوعاتی چون عشق، رنج، محبت و لطف را فراموش میکند، شکست خورده است.
وی ادامه داد: جهان هم یک جسد دارد که این تیرگی خاکی است و یک روح که حق تعالی است، ما با تمرکز بر روح یا جسم خود را معنا میبخشیم و آرام آرام معنا تولید میشود، من از پیش معنایی ندارم و این معنا را در سلوک به دست میآورم. کتاب اسرارنامه مانیفست (مرامنامه) فکری عطار است که در آن میگوید معنا امر تمام شدهای نیست. در نگاه عطار هیچ عارف و سالکی، عارف مبتدی یا واصل منتهی نیست چون کمال امری تدریجی است و حتی بعد از فنا ادامه دارد. مرغان وقتی به سیمرغ میرسند و در جایگاه فنا هستند، تازه میفهمند که از تجسد جمعی رها نشدهاند. حتی به فنا هم که برسید، این آخرین مرحله کمال نیست.
کتاب تذکره الاولیا از عطار مقدمهای دارد که عطار ۱۴ دلیل برای نوشتن کتاب را بازگو میکند، او میگوید آدم در هستی معنا را از طریق کسانی که با آنها در ارتباط است به دست میآورد و زیباترین چیزی که در دنیا هست، مطالعه روحهای تلطیف یافته بشر است.
وی با اشاره به درک عمیق عطار از تنهایی، افزود: کار عطار طبابت بوده است، او درد جسمانی را خوب درک میکرده است و طیف وسیعی از دردها را میشناسد. او به جایی میرسد که میگوید درد واقعی یعنی من همه چیز دارم؛ اما نمیدانم چگونه از داشتههایم استفاده کنم، به همین دلیل درد هم ذومراتب است. او در تذکره الاولیا داستان عرفا را میگوید و درد هر یک را مطرح میکند و به دنبال درمان آن است.
محبتی یکی از حکایات تذکره الاولیا را بازگو کرد و گفت: معنا دادن تنها نصیحت متعضدانه نیست، عطار همه ترفندهای تربیتی را برای یادآوری و نصیحت استفاده می کند. طیف معنادهی در کار عطار، مناسب با ظرفیت و سلوک افراد است. استاد محمدرضا شفیعیکدکنی معتقد است عظمت عطار، زیر سایه مولوی دیده نشده و توجه به او باعث شده دیگر بزرگان را نشناسیم.
این استاد ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: بزرگترین الگوی ما، اعمال ماست نه حرفهای ما، رفتارهای بزرگان آموزش است. وادی فاصله بین دو کوه است، برای سلوک انسان ۱۶ روش داریم و عطار روشی ۷ مرحلهای را بیان میکند. منطق روش عطار، بسیار قدرتمند است، اینها مثل نردبانی هستند که هر یک پلکان دیگری است و به بالا رفتن کمک میکند.
محبتی گفت: روانشناسان میگویند، عشق حاصل معرفت است و برخیمی گویند اگر از معرفت به عشق برسیم آن دوست داشتن است، چون وقتی عشق باشد، همه چیز را در معشوق می پذیرد. ذات عشق آگاهیبخشی است، نظر دوم میگوید ما به عشق نمیرسیم اگر به معرفت نرسیم. مکتب عطار باید باز شود عطار، برای انسان معترض امروز نمیخواهد به سادگی موضوعات را بپذیرد، بسیار مهم است، بنیان معنای زندگی در تفکر عطار، عشق و معرفت است.
در ادامه این نشست آنلاین (برخط)، ساسان بازگیر نوازنده تار، به نواختن قطعات و مجید کیادربندسری به آوازخوانی پرداخت، .