در میان این چهار ترانه سرای برجسته یعنی بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی، تورج نگهبان و نواب صفا، زبان تورج نگهبان، زبان نوتری بود که او را از دیگران متمایز می کرد. شاید به این دلیل که او در میان این چهار تن از همه جوانتر بود. البته مشارکت مهندس همایون خرم با تورج به برجسته شدن متن های او کمک می کرد؛ اینها بخشی از گفته های محمود خوشنام، سردبیر مجله رودکی است که بعد از درگذشت تورج نگهبان بیان می کند.
در دهه های ۴۰ و ۵۰ خورشیدی، ترانه سرایی در ایران در حال تحول بود و نوع خاصی از ترانه سرایی به میدان آمد که بر خلاف ترانه های سنتی، ضد ملال و یک نواخت عمل می کرد. در همین دوره تصویر سازی های بسیار درخشان شعر نیز در ترانه ها وجود داشت و به کار می رفت که ترانه سراهایی مانند بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی، نواب صفا و تورج نگهبان اینگونه عمل می کردند که به حق تورج نگهبان را باید یکی از نامیترین آنها دانست.
تولد و تحصیلات
تورج نگهبان در ۶ اردیبهشت ۱۳۱۱ خورشیدی در اهواز چشم به جهان گشود. چنانکه خود در گفتوگویی عنوان کرد، پدرش ذوق شعری داشت و بعدها برادرش تا جایگاه معاون وزارت کشور وقت، ارتقای مقام یافت. همین ذوق شعری پدر بود که به پسر به ارث رسید و سبب شد تا او ابتدا بهصورت ذوقی و بعدها بهشکل حرفهای به ترانهسرایی روی آورد.
آموزش ابتدایی را در خرمشهر و شیراز و دوره دبیرستان را در تهران به پایان رساند. از ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۷ خورشیدی در دانشگاه تهران رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و سپس به دانشکده حقوق رفت و فاصله سال های ۱۳۳۷ تا ۱۳۳۹خورشیدی را به تحصیل در رشته حقوق پرداخت.
نگهبان از ۱۳۴۱ خورشیدی به مدت سه سال در دانشکده ادبیات و علوم انسانی در رشته علوم اجتماعی به تحصیل ادامه داد و از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ خورشیدی رشته جامعه شناسی را در مقطع فوق لیسانس به پایان رساند و پس از آن از اوایل دهه ۵۰ خورشیدی تا اواخر سال ۱۳۵۷در دانشکده علوم اجتماعی و اقتصاد قزوین به تدریس جامعه شناسی عمومی و تاریخ نظرات جامعه شناسی و در مدرسه عالی مددکار دختران به تدریس روش های تحقق علم مشغول بود.
اشتغال
نگهبان همزمان با تحصیل در دانشگاه با عنوان معاون اداره مطبوعات در اداره کل انتشارات و رادیو مشغول کار شد و از ۱۳۴۲ خورشیدی به مرکز صنایع دستی ایران منتقل شد و تا پایان سال ۱۳۵۷ با عنوان مشاور وزیر صنایع و سرپرست انتشارات و روابط عمومی سازمان صنایع دستی ایران مشغول به خدمت بود.
ترانهسرایی
آشنایی تورج نگهبان با همایون خرم، نوازنده ویلن و آهنگساز، پای او را به عرصه ترانه سرایی باز کرد. آنها هر ۲ از جنوب به تهران آمده بودند؛ این از اهواز و آن یکی از بوشهر. دیداری اتفاقی در تهران و پس از آن رفاقتی گرم در کنار همکاریها و حتی دوران خدمت نظام وظیفه را برای آنها رقم زد. همایون خرم در خصوص این آشنایی می گوید: آشنایی من با تورج نگهبان در نوجوانی بهوجود آمد. ما هردو ۱۷ـ ۱۸ ساله بودیم که آقای نگهبان و خانوادهاش و همچنین فامیل ما هم به تهران آمدند و به این شکل موجبات آشنایی ما فراهم شد. من احساس کردم که تورج نسبت به موسیقی خیلی حساسیت دارد و گاهی اوقات هم در مقام خواندن یک شعر، آن را خیلی درست دکلمه میکند. معلوم بود که در آن سنین، شعر و موسیقی برایش خیلی جالب است. به همین دلیل در همان سن ۱۷ـ۱۸ سالگی در برخی برنامههای آزاد رادیو که از طرف برخی موسسات خیریه (مانند بنگاه حمایت مادران و...) برگزار میشد و به سراغ من می آمدند، سعی میکردم از شعرهای تورج برای آهنگهایم استفاده کنم.
به این ترتیب نگهبان کار ترانه سرایی را از ۱۳۲۸ خورشیدی با همکاری همایون خرم، امین الله رشدی و مجید وفادار آغاز کرد و نخستین ترانه هایش به ترتیب با صدای محمود کریمی، امین الله رشدی، منوچهر همایون پور و داریوش رفیعی از رادیو پخش شد. پس از آن نگهبان در ۱۳۴۰ خورشیدی همکاری خود را با برنامه گل ها آغاز کرد و از همکاران همیشگی آن شد.
ترانه های مربوط به فیلم
تورج نگهبان در طول عمر هنری خود به جز ترانه های مربوط به فیلم ها، بیش از ۷۰۰ ترانه تنها برای رادیو و به سفارش آن سازمان سرود. از ترانههایی کوچهبازاری برای برخی فیلمفارسیها تا آثاری برای آهنگسازهای شاخص پاپ، تا آثاری برای آهنگسازانی نامدار که با آهنگ آهنگسازان برجسته ای چون مرتضی محجوبی، جواد معروفی، حبیب الله بدیعی، زرین پنجه، پرویز یاحقی، انوشیروان روحانی، بزرگ لشگری، اسدالله ملک، جواد لشکری، فضل الله توکل، محمد حدری، لقمان ادهم، بابک افشار، حشمت سنجر (رهبر ارکستر سمفونیک تهران)، حسن دهلوی و فرامرز پایور و ... همراه بوده است.
این ترانه سرا علاوه بر ساختن ترانه های بی شمار برای بسیاری از هنرمندان برجسته موسیقی پاپ ایرانی در کارنامه خود، برگردان اشعار فیلم معروف «اشک ها و لبخند ها» را هم ثبت کرده است. اشعار این فیلم پس از ترجمه به زبان فارسی، توسط خوانندگان اپرای ایران برای فیلم خوانده شد.
یکی از آثار ماندگار ترجمه و صداگذاری فیلم «بانوی زیبای من» است که با نظارت تورج نگهبان محصول استودیو طنین به فارسی دوبله شد و یکی از شاهکارهای دوبله ایران به شمار میآید. مدیر دوبلاژ این فیلم علی کسمایی بود که توسط کمپانی سازنده مشمول دریافت جایزه بهترین دوبله و صداگذاری نیز شد.
حکایت بعضی از ترانه های نگهبان
نگهبان بعضی از ترانه های خود را به مناسبت های مختلف و یا اتفاقی خاص سروده است که در خصوص آنها خاطره هایی گفته شده است. خود نگهبان درباره ساخت ترانه بیگانه می گوید: قرار بر این شد که آقای عباس شاپوری آهنگی درست کند. برای شعر این ترانه قرعه فال به نام من دیوانه زدند. عباس شاپوری اول قهر میکرد، نمیخواست این کار را بکند. وادارش کردند! بنده هم چند باری فرار کردم ... «بیگانه» گوشه ای از زندگی عباس شاپوری است ...
چه کنم یارم چو به یاد آرم تو و مستیهای گذشته
نه تو ماندی و نه نشان ماند از ره ناپیدای گذشته
آنهمه مستی از سر، رفت و جدایی دیگر
نغمههایم کرده خاموش
قصه عشق ما را
جلوه آن رویا را
کردهای یارا فراموش
آن روزگاران پشت سر بنهادی و تنها رفتی
خود نکردی یاد از آن غمها و شادیها، رفتی
در دل افسردهام سوز غمت بر جا مانده
چون بدیدی مانده غم در سینهام برجا، رفتی
روزگاری بود و ما را، آشنا بودی تو یارا
این زمان بیگانهای
گرچه رفتی از دیارم
روی دل سوی تو دارم
شمع این کاشانهای
فعالیت در عرصه روزنامه نگاری
تورج نگهبان در راستای روزنامه نگاری نیز از سال های نوجوانی فعال بود و از آخرین کوشش های مطبوعاتی وی در اواخر دوره پهلوی می توان به سردبیری و انتشار مجله «دستاورد» در زمینه هنرهای دستی ایران اشاره کرد. در همین دوران، نگهبان به همراه دوستان نزدیکش اسفندیار منفردزاده، عماد رام و علیرضا میبدی مجله ای به نام «صدا» را نیز منتشر می کرد. تورج نگهبان از ۱۳۷۴ در آمریکا زندگی می کرد. وی در مدت ۱۴ سال زندگی در لس آنجلس، هر چند همواره به فعالیت های ترانه سرایی و اجرای برنامه های فرهنگی و هنری در رادیو و تلویزیون های محلی و ماهواره ای ادامه داد اما هرگز از ترک وطن خشنود نبود.
سکوت پایانی نگهبان
نگهبان در پایان عمر خود به دلیل ناراحتی های ریوی و کیسه صفرا در بیمارستان تارزانای لس آنجلس بستری شد. در روزهای آخر کلیه های وی، تقریباً از کار افتاد و ۸۰ درصد اکسیژن خود را از دستگاه های تنفسی می گرفت با این حال پزشکان وی به بهبود او امیدوار بودند اما گفته می شود، خود نگهبان وصیت کرده بود که اگر حال وی رو به بهبودی نرفت پس از ۲ روز دستگاه ها را قطع کنند که متخصصان با مشاهده عدم بهبودی پس از ۲ روز دستگاه ها را قطع کردند. بدین ترتیب یکی از بزرگان موسیقی ایران سرانجام در ۳۰ مرداد ۱۳۸۷خورشیدی در لس آنجلس بر اثر بیماری ذاتالریه چشم از جهان فروبست و در قبرستان فارست لاون، هالیوود ایالت کالیفرنیا در حضور صدها تن از دوستدارانش به خاک سپرده شد.