تهران - ایرنا - جامعه ایران در بزنگاه تجربه مشکلات و بحران‌های زیست محیطی متعددی است و خواهد بود. تحولات زیست محیطی به مانند آنچه در چند روز گذشته در منطقه حفاظت شده خائیز رخ داد در رابطه‌ای دو طرفه مستقیما از جوامع انسانی تاثیر می‌پذیرند و تاثیر می‌گذارند. در این میانه اهمیت حضور فعال مددکاران اجتماعی در سه سطح پیشگیری، هنگام بحران و پس از آن، در جوامع محلی متاثر از این بحران زیست محیطی به شدت احساس می‌شود.

آَتش سوزی های اخیر جنگل های زاگرس همگان را متاثر و متخصصین زیادی را به فکر پیشگیری از این دست مسائل و یا انجام مداخلات حین این بحران واداشته است. در این میان نمی توان تاثیرات اجتماعی را در پیش و پس از این واقعه تلخ زیست محیطی نادیده گرفت.

رابطه افراد با محیط پیرامونشان متقابل است و دیدگاه «فرد در محیط» (person in environment) بر ارتباط بین افراد، رفتارهایشان و محیط تأکید می‌کند، زیرا جوامع همزمان هم بر محیط زیست اثرگذارند و هم از آن تاثیر می پذیرند و این مسئله ضرورت ورود مددکاران اجتماعی را در حوادثی مشابه نمایان می سازد.

اصطلاح مددکاری محیط زیست (green social work) که توسط لینا دومینلی استاد دانشگاه استرلینگ اسکاتلند، به طور رسمی معرفی شد، پاسخی به این نیاز است.

این دیدگاه چهارچوب و اهداف مشخص و مدونی در اختیار مددکاران اجتماعی قرار می دهد تا بر اساس ضرورت از آنها استفاده کنند. در مددکاری محیط زیست، مددکاران اجتماعی با هدف ایجاد همبستگی متقابل بین مردم و محیط‌های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فیزیکی با چارچوبی برابری طلب، مداخلات خود را طراحی و اجرا می کنند. آنها تلاش می کنند تا با فراهم کردن حد معقول و متناسبی از کیفیت زندگی برای همه‌ی موجودات زنده، حفظ محیط زیست و وجود آن‌ها را در حال و آینده زندگی جوامع تضمین کند.

قابل پیش بینی است که تخریب های گسترده محیط زیست، مانند آنچه که در روزهای گذشته منطقه وسیعی از جنوب زاگرس را تحت تاثیر خودش قرار داد، همه افراد جامعه را به یک نسبت تحت تاثیر قرار نمی دهد. در این حوادث جوامع آسیب پذیری مانند اقلیت ها یا اقشار کم درآمد تاثیرات عمیقی بر زندگی خود مشاهده خواهند کرد، که رسیدگی به این آسیب ها سطح دوم (مداخله در بحران) اقداماتی است که مددکاران اجتماعی باید به آن رسیدگی کنند.

در مددکاری محیط زیست؛ مددکاران اجتماعی تلاش می کنند تا با فراهم کردن حد معقول و متناسبی از کیفیت زندگی برای همه‌ی موجودات زنده، حفظ محیط زیست و وجود آن‌ها را در حال و آینده زندگی جوامع تضمین کند.

​​​اما سطح اول (پیشگیری) ورود مددکاران اجتماعی در حوادث طبیعی، به پیش از وقوع حادثه بر می گردد. ما می دانیم عدم آگاهی افراد از ارزش طبیعت، نیازهای اقتصادی، بهره برداری نادرست و سیاست های توسعه گرایانه ناپایدار از عوامل اجتماعی بروز پدیده های منجر به تخریب محیط زیست هستند که به طور مستقیم و غیر مستقیم اثرات سوء اجتماعی مانند مهاجرت در سطح کلان، حاشیه نشینی در شهرها، افزایش فاصله طبقاتی و نابرابری های اجتماعی، افزایش بحرانهای اقتصادی و کاهش سلامت اجتماعی منجر می شود.

در حادثه آتش سوزی جنگل های محافظت شده خائیز، طبق گزارش رسانه ها، درگیری دو دامدار نقطه آغاز این آتش سوزی گسترده بوده است. همین مسئله نشان می دهد عدم آگاهی این افراد از ارزش محیط زیستی که در آن زیست می کرده اند از سویی و از سوی دیگر نیاز اقتصادی احتمالی و بستر اجتماعی و فرهنگی این افراد چنان تخریب عظیمی در محیط زیست ایجاد کرد که نه تنها آن دو فرد که زندگی هزاران و بلکه میلیون ها انسان دیگر مستقیما از اثرات نامطلوب آن تاثیر پذیرفته و خواهد پذیرفت.

در حالی که بر اساس نگرش مددکاری محیط زیست، اگر بستر مداخله مددکاران اجتماعی در سطح اول فراهم بود آن ها می توانستند با روش های علمی عوامل موثر در این تخریب ها را شناسایی کرده و در جهت رفع آن تلاش کنند.

در مثال منطقه حفاظت شده خائیز، مددکاران اجتماعی با روشهای مددکاری جامعه ای به ویژه توسعه محلی می توانستند در ایجاد و توسعه مشاغل پایدار و غیر وابسته به محیط زیست نقش ایفا کنند.

در این فرایند آموزش اهمیت پایداری محیط زیست در این جوامع نیز می توانست از دیگر اقدامات مددکاران اجتماعی به شمار رود که وابستگی اهالی بومی به محیط زیست را کاهش داده و در نتیجه احتمال تخریب آن به خاطر درگیری میان دو دامدار به صورت چشمگیری کاهش پیدا می کرد.

اما غفلت از سطح اول اقدامات مددکاران به معنای ناکارآمدی سطح دوم آن یعنی اقدامات در هنگام وقوع بحران نیست و در این سطح همچنان می توان قدمهای بی شماری برداشت.

بحران های محیط زیستی همواره با بحران های انسانی مواجه هستند و در این سطح مددکاران اجتماعی با مداخله در بحران و شبکه سازی وسیع می توانند از ایجاد عوارض انسانی بیشتر پیشگیری کرده و یا تاثیر آنها را کمتر کنند.

در جریان آتش سوزی های اخیر، مددکاران اجتماعی می توانند با بسیج جامعه محلی و استفاده از رویکرد دارایی مبنا و ایجاد شبکه ارتباطی بین مردم و مسئولین مداخله نمایند.

مداخله در بحران های محیط زیستی و اقدامات مددکاران اجتماعی در این حوزه سابقه طولانی دارد.

مددکاران اجتماعی همواره در بحرانهایی همچون سیل و زلزله حضور موثری داشته اند و در همین راستا تاکنون پروتکل های متعددی نگارش شده است.

اگر با حساسیت بیشتری به مسائل محیط زیستی توجه شود متوجه میشویم که مواردی مانند آتش سوزی جنگلها، خشکسالی، طوفان ها، گرد و خاک، بیابان زایی، فرسایش خاک نه تنها اثر کمتری نسبت به حوادثی چون سیل و زلزله بر جوامع انسانی ندارند بلکه عوارض دیرپاتری را به دنبال خواهند داشت.

پس از عبور از بحران مداخله سطح سوم مددکاران اجتماعی مطرح می شود که از اهمیت بالایی برخوردار است. در این سطح مددکاران اجتماعی با ارزیابی از میزان آسیبهای روانی اجتماعی که به مردم منطقه واردشده است به فعالیت می پردازند و تلاش می کنند تا از وقوع مسائل اجتماعی پیشگیری کرده و یا در بحرانهای روانی و اجتماعی پدید آمده، مداخله کنترلی داشته باشند.

اگر با حساسیت بیشتری به مسائل محیط زیستی توجه شود متوجه میشویم که مواردی مانند آتش سوزی جنگلها، خشکسالی، طوفان ها، گرد و خاک، بیابان زایی، فرسایش خاک نه تنها اثر کمتری نسبت به حوادثی چون سیل و زلزله بر جوامع انسانی ندارند بلکه عوارض دیرپاتری را به دنبال خواهند داشت.

پس از بروز بحران محیط زیستی مددکاران می بایست ارزیابی کنند که چه افرادی از این پدیده آسیب دیده اند؟ به عنوان مثال در آتش سوزی منطقه حفاظت شده خائیز کدام یک از روستاهای پیرامون این جنگلها منابع خود را از دست داده اند؟ آلودگی ناشی از این آتش سوزی ها چه افرادی را و به چه میزان تحت تاثیر قرار داده است؟ و آیا میتوان مداخلاتی جهت کنار آمدن با بحران روانی فقدان (Loss) برای افراد بومی منطقه طراحی کرد؟

در پایان باید به این موضوع توجه داشت که قرار گرفتن ایران در منطقه بحرانی خشکسالی و بحران جهانی گرمایش زمین از یک سو و همچنین بروز معضلات و بحرانی ها متعدد زیست محیطی دیگری همچون، کمبود آب، آلودگی هوا، ریزگرد، خشک شدن تالاب ها، فرونشست زمین و فرسایش خاک که در پی سیاست ها توسعه گرایانه غیر پایدار ایجاد شده است، قطع به یقین هم اکنون و در آینده نزدیک جامعه ما را با عوارض زیست محیطی بسیاری مواجه خواهد کرد.

در این دوران ضرورت حضور موثر مددکاران اجتماعی با رویکرد زیست محیطی در فرایند مدیریت و کاهش تاثیر این بحران ها بسیار احساس می شود و در صورت عدم اقدام به موقع به ویژه در سطح اول یا همان پیشگیری، شاهد آسیب پذیری فراوان جوامع خود خواهیم بود. دراین شرایط ضمن فراهم شدن زیرساخت های لازم از سوی مسئولین، بایستی مددکاران اجتماعی مداخلات خود در سطح اول (پیشگیری) را تقویت کرده تا جای خالی فعالیتهای روانی اجتماعی را در این ساختار پر کنند.

عاطفه صفرآبادی فراهانی کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی