تاریخ انتشار: ۹ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۱۱

تهران- ایرنا- یکی از وقایع ادبیِ مهمِ ۱۳۲۱ خورشیدی، دریافت نخستین دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی است؛ واقعه‌ای که با نامِ یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین ادیبان و پژوهشگرانِ ادبیِ هم‌روزگارمان، محمد معین، رقم خورد.

 ۱۳۲۱ خورشیدی، سالی است که در آن اتفاق‌های مهمی در عرصه‌ ادبیات ایران روی داده است. عبدالله مستوفی کتابِ سه جلدیِ ارزشمندِ «شرح زندگانی من» (تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه) را در این سال منتشر کرده است. سید محمدعلی جمالزاده، نویسنده‌ نامدارِ ایران، نیز نخستین رمانِ اجتماعی خود را با نام «دارالمجانین» در همین سال به چاپ رسانده است. سید بزرگ علوی، دیگر نویسنده‌ سرشناس ادبیات فارسیِ معاصر، نیز در همین سالِ ۲۱ بوده که رمانِ سیاسیِ «پنجاه و سه نفر» را منتشر می‌کند. در حوزه تحقیق‌ها و پژوهش‌های ادبی نیز دو کتابِ بسیار مهم و مرجعِ «سبک‌شناسی یا تاریخ تطوّر نثر فارسی» از استاد ملک‌الشعرای بهار و «حماسه‌سرایی در ایران» اثر استاد ذبیح‌الله صفا در همین سال برای نخستین بار چاپ شده و به دست علاقه‌مندان رسیده است. به جز اینها باید یادآور شد که در همین سال ۱۳۲۱ بوده است که محمدعلی فروغی (سیاستمدار و ادیبِ سرشناس و مصحح کلیات سعدی)، حسن وحید دستگردی ( شاعر، ادیب نامدار و مصحح آثار نظامی) و عبرت نایینی (شاعر سرشناس) دیده از دنیا فرومی‌بندند. پرویز ناتل خانلری نیز شعر معروف «عقاب» را در همین سال سروده است:

گشت غمناک دل و جان عقاب /// چو ازو دور شد ایام شباب

دید کش دور به انجام رسید /// آفتابش به لب بام رسید... .

اما در کنار همه این رویدادهای ادبیِ ۱۳۲۱، یک رویداد ادبیِ مهمِ دیگر نیز در این سال رخ داده است و آن دریافت نخستین دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی است؛ [۱]‌ واقعه‌ای که با نامِ یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین ادبیان و پژوهشگرانِ ادبیِ هم‌روزگارمان، محمد معین، رقم خورده است. آری؛ محمد معین نخستین فارغ‌التحصیلِ دکتری ادبیات فارسی یا به بیانِ دیگر، نخستین دکترِ ادبیات فارسی است و امروز، زادروز او. این گزارش نیز به مناسبتِ همین زادروز، کوشیده است مروری داشته باشد بر روند دریافتِ نخستین مدرکِ دکتری ادبیات فارسی توسط معین و نیز معرفی پایان‌نامه ایشان.

عمری کوتاه اما پُربار

 محمد معین در نهم اردیبهشت ۱۲۹۷ در رشت متولد شد و در سیزدهم تیر۱۳۵۰ نیز به رحمت حق پیوست. در ظاهر وی پنجاه و سه سال عمر کرد، اما در اصل باید از این عمرِ کوتاه نزدیک به پنج سال را نادیده گرفت؛ چراکه وی از نهم آذر  ۱۳۴۵ که دچار سکته مغزی شد تا سیزدهم تیر ۱۳۵۰، در حالتی اغماگونه به سر می‌برد. بنابراین باید گفت که تا پیش از سکته مغزی، استاد ۴۸ سال بیشتر عمر نکرده‌اند و اگر دست‌کم هشت سال دوران کودکی و خردسالی را هم از این عدد کسر کنیم، چهل سال باقی می‌ماند؛ چهل سالی که برای بسیاری از افراد سال‌های خوش‌گذرانی و به‌اصطلاح «جوانی‌کردن» است. اما این چهل سال برای محمد معین تنها سرمایه‌ای بود تا بتواند با آن، نام نیک خویش را برای همیشه جاودان سازد.

از جمله آثاری که استاد معین طی عمر کوتاه اما پُربرکت خویش برجای نهاده، کتاب‌های مهمی را می‌توان نام برد: «فرهنگ معین»، «حافظ شیرین‌سخن»، تصحیح «برهان قاطع»، تصحیح چهارمقاله نظامی عروضی، تصحیح «جوامع الحکایات و لوامع الروایات» اثر عوفی، تصحیح «عبهرالعاشقینِ» روزبهان بقلی (به همراه استاد هانری کُربن)، «یوشت فریان و مرزبان‌نامه»، «اسم مصدر، حاصل مصدر»، تصحیح «دانشنامه علاییِ» ابن سینا (به همراه سید محمد مشکوة)، «جامع‌الحکمتین» اثر ناصرخسرو (به همراه هانری کربن) و ترجمه «ایران از آغاز تا اسلام»، اثر رومن گیرشمن.

اینها بخشی از آثار استاد معین است که به صورت کتاب منتشر شده و مقاله‌های پُرشمار وی را دربرنمی‌گیرد. البته باید به اینها افزود سال‌ها فعالیتِ معین در تدوین لغت‌نامه دهخدا را، چه زمانی که در کنار دهخدا فعالیت می‌کرد، چه آن‌گاه که پس از وفات استاد دهخدا، بنابر وصیت ایشان به سرپرستیِ کارِ سامان دادن به لغت‌نامه منصوب شد و تا آن‌گاه که توان در بدن داشت، عمر بر سر این خدمتِ مهم به زبان و ادب فارسی نهاد.

نخستین جلسه دفاع از رساله دکتری زبان و ادبیات فارسی

اما در میان کتاب‌های استاد معین اثرِ مهم دیگری نیز هست که به موضوع این گزارش بیش از همه مرتبط است؛ کتابِ «مَزدَیَسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی». این کتاب در واقع همان رساله دکتری استاد معین بوده است که وی در سال ۱۳۲۱ خورشیدی از آن دفاع می‌کند و بدین ترتیب نخستین فارغ‌التحصیلِ دکتریِ رشته زبان و ادبیات فارسی لقب می‌گیرد.

محمد معین که پیش‌تر دوره لیسانس را در دانش‌سرای عالی (دارالمعلمین عالی سابق) با معدل ۱۷.۹۹ پشت سر گذاشته بود، از آغاز سال تحصیلی ۱۳۱۸ نام خود را در دوره دکتری رشته زبان و ادبیات فارسی ثبت می‌کند و این درحالی بوده که «دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی پس از مدت‌ها بحث و گفت‌وگو و مجادله و مشاجره سرانجام در مهر ۱۳۱۶ اساسنامه آن به تصویب شورای دانشگاه [تهران] رسیده بود». [۲] سه سال پس از ورود به دوره دکتری، محمد معین در ۱۷ شهریور ۱۳۲۱ جلسه دفاع از پایان‌نامه دکتری خود را برگزار می‌کند و این، نخستین جلسه دفاع از رساله دکتری در تاریخ دانشگاه تهران بوده است. سالنامه پارس شرح این جلسه را این‌گونه ثبت کرده است:

«روز هفدهم شهریور، در ساعت هشت و نیم صبح برای نخستین بار جلسه دفاع رساله دکتری محمد معین، با حضور جناب آقای دکتر سیاسی، وزیر فرهنگ؛ و هیات نظارت (با لباس رسمی) و استادان دانشگاه و گروهی از معاریف، در سالن دانشکده ادبیات تشکیل شد. آقای محمد معین که در خرداد سال ۱۳۱۳ در رشته فلسفه، ادبیات و علوم تربیتی به اخذ درجه لیسانس نائل شده، سپس به‌وسیله مکاتبه از آموزشگاه Psychology Foundation بروکسل که تحت نظر روان‌شناس نامی، المرنولز، اداره می‌شود، روان‌شناسی علمی و شعب مختلف آن (خط‌شناسی، قیافه‌شناسی و مغزشناسی) را فراگرفته و در خرداد سال ۱۳۲۱ دوره دکتری ادبیات پارسی را به پایان رسانیده، طبق آیین‌نامه رساله دکتری به نگارش رساله‌ای تحت عنوان «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی» به راهنمایی استاد ابراهیم پورداوود مشغول گردید.

تصویری از جلسه دفاع رساله دکتری استاد محمد معین

پس از انجام تشریفات مقدماتی طبق مواد ۳، ۴، ۵، ۶ آیین‌نامه مزبور و گذراندن رساله از لحاظ استاد راهنما و قرائت بخشی از آن و اظهار نظر توسط آقایان بدیع‌الزمان فروزانفر و ملک‌الشعرای بهار، استادان دانشگاه در جلسه یادکرده مراسم دفاع به عمل آمد.

هیئت نظارت دوره دکتری که در این جلسه به منزله‌ هیئت حاکمه محسوب می‌شد، به ریاست تدیّن و عضویت پورداوود (استاد راهنما) و آقای ملک‌الشعرای بهار تشکیل شد... . نخست، آقای وزیر فرهنگ، مجلس را با توضیحات وافی درباره ارزش رساله دکتری و کیفیت تنظیم آن و اینکه جلسه حاضر به مناسبت آنکه نخستین بار در دانشگاه تهران برای دفاع رساله دکتری ادبیات تشکیل شده، در تاریخ فرهنگ ایران بی‌سابقه است با تقدیر از زحمات آقای معین افتتاح کردند. سپس با اجازه رئیس هیئت نظارت، آقای معین درباره چگونگی تدوین و تألیف رساله و اثبات جنبه‌های ابتکاری و سودهایی که از آن عاید ادبیات معاصر خواهد شد، سخن راندند. آن‌گاه آقای پورداوود شرحی مبنی بر لزوم نگارش این‌گونه رساله‌ها و تعمیم آنها در دانشگاه و تقریظ از مطالب و مباحث رساله ایراد کردند و سپس با اجازه رئیس هیئت، پرسش‌های متعدد درباره مواضیع مختلف کتاب از ایشان به عمل آوردند.

تصویری از جلسه دفاع رساله دکتری مرحوم استاد محمد معین

پس از استاد راهنما، آقای ملک‌الشعرای بهار سؤالات دیگری در دقایق ادبیات ایران باستان نمود و آقای معین به تمام پرسش‌ها پاسخ وافی داد. سپس جلسه برای شور و اعلام نتیجه موقتاً تعطیل شده، پس از دَه دقیقه مجدداً تشکیل یافت و رئیس هیئت نظارت نتیجه را چنین اعلام داشتند: رساله آقای معین از هر حیث قابل تمجید و تحسین تشخیص داده شده و با قید «بسیار خوب» تصویب می‌شود و آقای محمد معین در زبان فارسی و ادبیات آن دکتر شناخته شده و به ایشان تبریک می‌گوییم». [۳]

رساله دکتری استاد معین درباره چیست؟

همچنان‌که اشاره شد، استاد معین در ۱۳۲۱ از رساله دکتری خود دفاع کردند. این رساله پنج سال بعد در سال ۱۳۲۶ در قالب کتاب «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» منتشر شد و در دسترس اهل تحقیق قرار گرفت.

اما شاید برای شماری از مخاطبانِ این گزارش تاکنون این پرسش پیش آمده باشد که موضوع این نخستین رساله دکتری دفاع‌شده در رشته زبان و ادبیات فارسی چیست و این واژه «مزدیسنا» که چندین بار در سطرهای پیشین تکرار شده، به چه معنا است؟ استاد معین در دیباچه کتابِ «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» درباره «مزدیسنا» این‌طور توضیح داده است:

«مَزدَیَسنا (Mazdayasna) کلمه‌ای است اوستایی، همان زبانی که بخشی از کتاب اوستا بِدان بر زبان زرتشت جاری شده. این کلمه صفت و مرکّب از دو جزء است: «مزده» به معنی دانا و در عرفِ آیین زرتشتی به خدای یگانه اطلاق می‌گردد؛ و یسنا به معنی ستایش... . در اوستا «مزدیسنا» بارها آمده است. در بسیاری از موارد با صفتِ «زرتشتی» و به معنیِ دینِ آوردۀ زرتشت یک‌جا استعمال شده، بسا نیز با کلمه «راستی‌پرست» همراه است. پیروان آیین مزدیسنا را مَزدیسنان گویند». [۴]

استاد معین در همین دیباچه، از پیشینه پیدایش آیین مَزدَیَسنا نیز نوشته است: «در حدود هزار و صد سال پیش از مسیح، آیین مزدیسنا پدید آمد و روز به روز بر دامنه نفوذ آن بیفزود. ظاهراً آخرین پادشاهان هخامنشی زرتشتی بودند. از اخبار مورخان یونانی برمی‌آید که اوستا، کتاب آسمانی مزدیسنان، در زمان هخامنشیان مدوّن بوده و ایرانیان طبق آن رفتار می‌کردند. پس از هجوم اسکندر و تثبیت حکومت یونانیان در ایران و نفوذ آنان در شئون ملّی، اگرچه دین ایرانی از بین نرفت، ولی اوستا پراگنده و پریشان گردید. در سنّت زرتشتیان و در بسیاری از کتب پهلوی مانند دینکرت و بندهشن و اردای‌ویراف‌نامه مسطور است که اوستای هخامنشیان را اسکندر بسوخت و از همین‌رو او را گُجَستَک یعنی ملعون لقب دادند». [۵]

بخش نخستِ این کتاب به توضیح درباره اینکه آریایی‌ها پیش از ظهور زرتشت چه آیینی داشته‌اند، اختصاص دارد. در این بخش ضمن اشاره به اینکه آریاییانِ ساکنِ هند و ایران به خدایان متعدد اعتقاد داشته‌اند، موضوعاتی چون آیین میتره (مهر)، ربّ‌النوع آتش، مسئله باور آریاییان به دوگانگی خیر و شر، ایندره (ربّ‌النوع رعد) و همچنین انعکاس دین آریایی در شاهنامه فردوسی طرح شده است.

بخش دوم کتاب اما به‌تمامی به زرتشتِ پیامبر، بنیانگذارِ آیین مَزدَیَسنا اختصاص دارد. در این بخش درباره وجه اشتقاق واژه زرتشت، نسب و زمان و مولد و خاندان و فرزندان و محل بعثت و شهادت و پادشاه معاصر زرتشت آگاهی‌های سودمندی در اختیار خواننده نهاده شده است. از دیگر مطالبی که در این بخش آمده، بررسی انتساب‌های زرتشت (ع) به پیامبران بنی‌اسرائیل همچون حضرت ابراهیم، ارمیای نبی و عُزَیر (ع) است.

سومین بخش کتاب نیز درباره اوستا و تفسیر پهلوی آن (زَند) است. در همین بخش از زبان و خط اوستایی و نیز بخش‌های گوناگونِ اوستا سخن رفته است.

همچنین عنوان بخش‌های دیگر این کتاب بدین ترتیب است:

بخش چهارم: آیین مزدیسنا؛ بخش پنجم: میِ مغانه؛ بخش ششم: آیات و احادیث؛ بخش هفتم: مزدیسنا و شعر پارسی؛ و بخش هشتم: تصوف و مزدیسنا.

در دو بخشِ پایانی کتاب، مؤلف به تحلیل و بررسی تأثیر آیین مزدیسنا در شعر شاعرانی چون دقیقی طوسی، فردوسی طوسی، اسدی طوسی، فخرالدین اسعد گرگانی، ناصر خسرو، خاقانی، زرتشت بهرام پژدو، سعدی، جامی، سنایی، اوحدی اصفهانی، عطار، مولانا، حافظ و هاتف اصفهانی پرداخته است. 

نظر استاد راهنما

 ابراهیم پورداوود، پژوهشگر اوستا و فرهنگ و زبان و ادب ایران پیش از اسلام، که خود استادِ راهنمای رساله دکتری محمد معین بوده، بر آن رسالۀ کتاب‌شده مقدمه‌ای نیز نوشته است. استاد پورداوود در بخشی از مقدمه خویش بر کتاب «مَزدَیَسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی» درباره زحمتِ عالمانه و سخت‌کوشانه معین در راه تألیف این کتاب و نیز برخی از ویژگی‌های ممتازِ این اثر، این‌گونه نوشته است:

«موضوعِ این نامه به دست دادنِ رشته‌ای است که ادبیات فارسی را به ادبیات مَزدَیَسنا می‌پیوندد، یا به عبارت دیگر از یک‌سو نشان دادن برخی لغات و اصطلاحات نظم و نثر فارسی است که معادل آنها در اوستایی که هنوز در دست داریم نیز دیده می‌شود و از سوی دیگر نمودنِ افکار و مفاهیم مزدیسنا در ادبیات فارسی است. این امر که تاکنون سابقه نداشته، به کوشش آقای دکتر محمد معین صورت گرفت و خدمت شایانی نسبت به ادبیات فارسی انجام گردید. پیدا است که چنین خدمتی باید به دستیاری کسی صورت پذیرد که از ادبیات فارسی بهره‌مند و با ادبیات مزدیسنا نیز آشنا باشد. خوشبختانه گردآورندۀ فاضل این نامۀ بزرگ و سودمند از این هر دو برخوردار است. خودِ نگارنده که گواهِ کار دشوار ایشان بود، به‌خوبی می‌دانم که در هنگام هشت‌ سال چه رنجی در سرِ این کار بردند تا چنین گنجی اندوختند. گذشته از کار و کوشش بسیار که از مشخصات ایشان است، چنین تألیفی بدون ذخیره علمی و شوق سرشار صورت نمی‌گیرد.

استاد ابراهیم پورداوود

خوانندگانِ این نامه ارجمند خود خواهند دریافت که یک رشته از لغات مزدیسنا که در ادبیات فارسی به کار رفته آن‌چنان‌که باید توضیح و ریشه و بُنِ آنها نشان داده شده است و در هر جملۀ از نظم و نثر که این واژه‌ها آمده، ابهام برطرف گردیده است. همچنان خواهند دانست معانی که در فرهنگ‌ها برای آنها یاد شده، چیزی جز حدس ناخوش و سست نیست. از اینها گذشته بسیاری از مسائل مزدیسنا در این نامه یاد شده که دانستن آنها ادیبان زبان فارسی را بایسته است». [۶]

خداوند روح استاد معین و استاد پورداوود و همه استادانِ بی‌بدیلی را که ذکر خیرشان در این سیاهه رفته است، شاد کند.

ارجاع‌ها:

۱. وقایع ادبیِ روی‌داده در سال ۱۳۲۱ با توجه به آنچه در کتاب «سالشمار ادبیات معاصر ایران» ثبت شده، گزینش شده است. برای آگاهی بیشتر رک به «سالشمار ادبیات معاصر ایران»؛ محمود مدبّری؛ کرمان: انتشارات دانشگاه شهید باهنر؛ ۱۳۸۷؛ ص ۷۳ تا ۷۵.

۲. «کارنامه دکتر معین»؛ عبدالله نصری؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۶۴؛ ص ۲۸.

۳. همان. ص ۲۸ و ۲۹.

۴. «مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات فارسی»؛ محمد معین؛ تهران: دانشگاه تهران؛ ۱۳۲۶. ص ۳.

۵. همان. ص ۳ و ۴.

۶. همان. ص نوزدهم.