تهران - ایرنا - پنجم اردیبهشت‌ماه برای تاریخ ادبیات معاصر کشورمان روز دل‌چسبی نیست بعد از از دست دادن امیرحسین فردی و فیروز زنوزی جلالی در این تاریخ بار دیگر پنجم اردیبهشت‌ماه ستاره‌ای دیگر از آسمان فیروزه‌ای ادبیات کشورمان را این‌بار از حوزه ادبیات کودک‌ونوجوان با خودش بُرد؛ سوسن طاقدیس؛ سوسنِ دشت ادبیات کودک‌ونوجوان که این‌بار با بدرود حیاتش قدم یازدهم را برداشت.

خبر فقدان و درگذشت زنده‌یاد سوسن طاقدیس در پنجم اردیبهشت‌ماه به اندازه کافی تکان دهنده بود. از آن تاریخ تا به امروز نیز هر چه خبر در مورد درگذشت زنده‌نام عالی‌مقام سوسن طاقدیس نویسنده نامدار ادبیات کودک‌ونوجوان‌مان منتشر شده است مدام بر این نکته تاکید شده که او به خاطر نگارش کتاب قدم یازدهم توانسته بود جایزه کتاب سال را از آن خود کند.

اما مساله مهم آنست که تا چه حد نگارندگان آن اخبار این کتاب را خوانده بودند؟ اهمیت این پرسش زمانی جالب‌تر می‌شود که در گفتگوهای پیشین از زبان سوسن طاقدیس بارها بر این مهم تاکید شده بود که او نیز در نهایت دوست دارد روزی قدم یازدهم خود را بردارد! او همواره از رخت بر بستن از این زندگی فانی به‌عنوان آزادی خود از تمام دردها؛ مشکلات؛ قصه‌های غصه‌هایش و از همه مهم‌تر مباحثی که در سر او برای نوشتن نقش بسته بود اما به دلیل آنکه دیگران مانند او در فضای ادبیات کودک‌ونوجوان نمی‌انگاشتند توان نگاشتن‌شان را نداشت سخن می گفت.

زنده‌یاد طاقدیس تمامی این مصائب را پسِ پشت تامل همیشه در سخنانش و لبخند همیشه نقش بسته بر صورتش پنهان می‌کرد؛ اما او بالاخره قدم یازدهم خود را برداشت.

بیایید خیلی ساده با هم قدم یازدهم؛ کتاب ماندگار سوسن طاقدیس که برای او جایزه کتاب سال را به ارمغان داشت در چند جمله مرور کنیم:

قدم یازدهم؛ روایت شیر کوچکی است که در باغ‌وحش به دنیا آمده است و پشت میله‌های قفس آهنی تنها فرصت راه رفتن به اندازه ۱۰ قدم را دارد، تا آن که یک روز نگهبان باغ‌وحش یادش می‌رود در قفس را ببندد و آن وقت شیر کوچک فرصت انتخاب برای به‌دست آوردن آزادی را دارد.

این کتاب تاثیرگذار به زبان‌های انگلیسی و کردی و در قالب کتاب الکترونیک منتشر شده است و به کارگردانی مریم کشکولی‌نیا در قالب انیمیشن در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

برای نویسنده شدن از خانه فرار کردم

حال پیش از پرداختن به هر مساله‌ای سفر کنیم به سال ۱۳۵۹؛ جایی که در روز های داغ شهریورماه آن ایام، سوسن طاقدیس داستانی با عنوان بابای من دزد بود را برای چاپ در کیهان بچه‌ها فرستاده بود. این داستان چنان به جان و دل اهالی آن روزهایی کیهان بچه‌ها مثل زنده‌یاد امیرحسین فردی، جمال الدین اکرامی و قیصر همیشه آفتابی ادبیات‌مان؛ زنده‌یاد قیصر امین‌پور نشست که گروه سردبیری کیهان بچه‌ها تصمیم گرفت آن نویسنده را برای همکاری به مجله دعوت کند! سوسن طاقدیس را؛ سوسن طاقدیسی که در شیراز زیست می‌کرد و همواره برای حضورش در تهران این جمله را با خنده‌هایی بیشتر از تبسم همیشه نقش بسته بر لبانش درهنگام گفت‌وگو جاری می‌کرد که برای نویسنده شدن از خانه فرار کردم.

ادبیات طاقدیس حاصل عرق‌ریزان روحی او بود

بیش از چهار دهه فعالیت در عرصه ادبیات کودک‌ونوجوان برای سوسن طاقدیس کوله‌باری از افتخارات را به‌همراه داشت. از درخشش در جشنواره‌های داخلی مانند جشنواره ادبیات کودک‌ونوجوان کانون پرورش فکری کودکان‌ونوجوانان؛ جایزه پروین اعتصامی؛ جایزه کتاب ماه و البته جایزه کتاب سال تا لوح‌های تقدیر و درخشش‌های متعدد در جشنواره‌های جهانی ادبیات؛ اما آنچه که سوسن طاقدیس را در تاریخ ادبیات کودک‌ونوجوان کشورمان ماندگار می‌کند همان جمله زنده‌یاد امیرحسین فردی‌ست که برای اولین بار از واژه عرق‌ریزان روحی برای تولید ادبیات کودک‌ونوجوان بعد از زنده‌یاد نادر ابراهیمی برای سوسن طاقدیس استفاده کرد.

امیرحسین فردی خود یکی از بنیان‌گذاران مجله کیهان بچه‌های نیمه دهه پنجاه و دهه شصت بود؛ مجله‌ای که موجی از بزرگان ادبیات کودک‌ونوجوان کشورمان را که آن روزها نوقلم بودند به عرصه ادبیات کودک معرفی کرد.

حتی مرور آن نام‌ها هم‌اکنون با غم همراهی از دست دادن سوسن طاقدیس نیز لذت‌بخش است. جمال الدین اکرامی؛ علی‌اصغر سیدآبادی؛ قاسمعلی فراست؛ فرهاد حسن‌زاده؛ محمدرضا بایرامی؛ فریدون عموزاده‌خلیلی؛ هوشنگ مرادی‌کرمانی  وَ وَ وَ وَ وَ نویسندگان بسیاری که در همراهی با کیهان بچه‌ها توانستند عرصه ادبیات کودک‌ونوجوان ما را در دهه پنجاه؛ شصت و نیمه دهه هفتاد چنان قدرتمند کنند که سایر حوزه‌های ادبی‌مان در حاشیه قرار قرار گیرند.

شوخ طبعی و تامل دو مولفه ممتاز طاقدیس در ادبیات و گفتارش

نگارنده این سطور سعادت هم‌کلامی و گفت‌وگو با سوسن طاقدیس را بیش از انگشتان دو دست داشته و دارد؛ اما همه آن‌ها به کنار و آن سه دیدار رودررو در قالب گفت‌وگوی رسانه‌ای جذبه‌ای دیگر داشت.

دو مؤلفه مهم در آثار سوسن طاقدیس را می‌شد در شخصیت او هنگام گفت‌وگو رصد کرد؛ شوخ طبعی بی‌مثال و ظریف و زیرکانه‌اش و دو دیگر؛ تأمل برای انتخاب بهترین واژه‌ها... گویی برای هر چیزی صبر می‌کرد تا بهترینش را ارائه کند و چه افسوس که بریا برداشتن گام یازدهمش صبر نکرد.

در پس این سبکِ اندیشه و تعقل بود که گاه خود می‌گفت می‌دانم که شاید آرام صحبت می کنم اما از این شاخه به آن شاخه نمی‌پرم! و بعد می‌خندید! خنده‌ای که هیچ‌گاه از لبانش حتی در طی دو سال اخیر که با بیماری سرطان دست‌وپنجه نرم می‌کرد از صورت او رخت برنبسته بود.

رصد واقعیت در دنیای مالامال از تخیل

سهم سوسن طاقدیس در ادبیات کودک‌ونوجوان به دنیای آمیخته با تخیل اما همیشه با واقعیتش همراه بود. گفتگویی از سوسن طاقدیس را نمی‌توان پیدا کرد که مهم‌ترین مؤلفه ادبیات کودک‌ونوجوان را دست یازیدن بر جهان واقعی خردسالان؛ کودکان و نوجوانان در تخیلی‌ترین نگاه را در آن نتوان رصد کرد.

او همواره واقعیت را می‌گفت حتی وقتی که دماغ را به‌عنوان قهرمان شخصیت داستانش – داستان شما یک دماغ زرد ندیدید؟؛ برنده جایزه ادبی پروین اعتصامی -  معرفی می‌کرد، واقعیت را می‌گفت.

واقعیتی چنان دل‌چسب در پس آن طنز همیشه نهفته و انتخاب ادبیاتی درست که گویا تو در هر قامتی که باشی؛ منتقد، ویراستار یا نویسنده توان جابجایی کلمه‌ای از ادبیاتش را نخواهی داشت.

عرق‌ریزان روحی سوسن طاقدیس این‌گونه به بار می‌نشست که موجی از افتخارات را در کنار اثرگذاری حضورش در تاریخ ادبیات کودک‌ونوجوان کشورمان ممهور به مُهر گفته امیرحسین فردی می‌کرد.

اذعان بزرگان ادبیات کودک کشور به تاثیرپذیری از ادبیات طاقدیس

ویژگی دیگر سوسن طاقدیس آن بود که در فضای مرد سالارانه‌ ادبیات کشورمان چه در حوزه ادبیات بزرگ‌سال و چه در حوزه ادبیات کودک‌ونوجوان او تأثیرگذار و جریان‌ساز بود. نویسندگانی چون مصطفی رحمان‌دوست؛ علی‌اصغر سیدآبادی؛ فرهاد حسن‌زاده؛ فریدون عموزاده‌خلیلی و هوشنگ مرادی‌کرمانی تنها بخشی از قله‌نشینان ادبیات کودک‌ونوجوان کشورمان هستند که از تاثیر مستقیم و غیرمستقیم و آموزه‌ها؛ نوشته‌ها؛ کتاب‌ها و نگاه سوسن طاقدیس در خلق آثار ادبیات خردسال؛ کودک ‌و نوجوان سخن گفته‌اند.

تقدیری که بر تحمل رنج استوار بود

به قول خودش در یکی از گفت‌وگوهایی که با نگارنده این سطور داشت او نیز مانند سیزیف، گویا تقدیرش بر تحمل رنج استوار بود! سختی در زندگی سوسن طاقدیس بخشی از تاروپود زندگی‌اش بود؛ اما نکته مهم آن بود که هیچ‌گاه در هیچ گفت‌وگویی از سختی‌ها و دشواری‌های زیستش سخن نگفته بود و در مقابل همواره لبخندی از آرامش؛ در کلام دعوت به طمأنینه و صبر را و در ادبیاتش شیرینی و حلاوت زندگی را بازتاب می‌داد.

سوسن طاقدیس بعد از باز شدن درهای زیستن ابدی و خداحافظی با کالبدش در این جهان اثیری؛ قدم یازدهم خود را برای رسیدن به آن آزادی و زیستی بدون تقدیر سنجاق شده با درد بر آن برداشت... برای ما سخت؛ تنگ و دلگیر؛ دیر و دور؛ اما یاد و خاطرهِ حضور و آثارش نه‌تنها این نسل که نسل‌های آینده را نیز سیراب خواهد کرد.

برای سوسن طاقدیس؛ سوسنِ دشت ادبیات کودک‌ونوجوان کشورم... روحش شاد و یادش گرامی و نامش مانا...از: امین خرمی