«مریم ایراندوست» سرمربی و بازیکن اسبق تیم فوتبال ملوان و نیز سرمربی تیمهای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان فوتبال زنان بود. او مدتی در ترکیه زندگی میکرد اما اکنون به عنوان سرمربی تیم هیات فوتبال البرز در لیگ برتر فعالیت میکند.
ایراندوست در گفت و گو با ایرنا از سختیهایی که برای تشکیل تیم زنان ملوان کشید، اتفاقاتی که این سالها رخ دارد، منحل شدن تیم ملوان و قراردادهای بسیار پایین فوتبال زنان سخن گفت.
در متن زیر مشروح خاطرات این سرمربی را میخوانیم:
از کودکی به فوتبال علاقه داشتید؟
از کودکی عاشق فوتبال بودم و در آن زمان دختران نمیتوانستند فوتبال بازی کنند. از دوران راهنمایی در مدرسه در مسابقات آموزشگاهها و رشتههای آمادگی جسمانی، دو و و میدانی، بسکتبال و تنیس روی میز را به صورت حرفهای شرکت کردم. معلم وقتی تواناییم را دید من را به مسابقات آموزشگاه انزلی و استان در این رشتهها برد.
در دو و میدانی در چه مادهای شرکت می کردی؟
در ماده ۱۵۰۰ متر و در سطح شهرستان ۲ بار اول شدم و در سطح استان مقام دوم را کسب کردم. از سال ۶۹ تا ۷۱ در دو و میدانی بودم. از ۷۰ تا ۷۵ یعنی از اول راهنمایی تا سوم دبیرستان در بسکتبال هم به عنوان کاپیتان بازی میکردم. تیم مدرسه ما همواره قهرمان میشد. آن زمان مسابقات لیگ وجود نداشت و تیمی به شکل آزاد نبود. در تیم منتخب شهرستان و استان بودم و ۲ بار در مسابقات کشوری تهران و شیراز شرکت کردیم و مقام چهارمی را بدست آوردیم.
این ورزشها شما را راضی نمیکرد؟
خیر. به فوتبال علاقه داشتم. در کوچه پس کوچهها با پسران همسایه فوتبال بازی میکردم. مخفیانه هم در کنار دریا فوتبال بازی میکردم.
در ۲۴ سالگی وارد فوتسال شدی؟
در سال ۸۱ شنیدم که فوتسال وارد انزلی شده است. یکسال قبل از آن به صورت پراکنده این رشته را در تهران در سالن بازی میکردند. لحظهای که این خبر را شنیدم ۱۰ ساعت بعد به سازمان تربیت بدنی انزلی رفتم و ۲ سال فوتسال بازی کردم.
۸۳ وارد فوتبال شدی؟
به شکل رسمی از این سال فوتبال را شروع کردم. در دی ماه ۸۴ اولین مسابقه رسمی ما در کشور با تیم ملوان شروع شد.
تیم زنان ملوان چطور شکل گرفت؟
خدا فیروز شاملی رییس هیات استان گیلان را بیامرزد. وی جلسهای تشکیل داد و در آن گفت که نامهای برای معرفی تیم زنان برای ما آمده است. سه دوست بودیم و ۲ نفر از دوستانم گفتند که ما در فوتسال هستیم و شرایط فوتبال را نداریم.
ملوان را پایهگذاری کردی؟
برای تشکیل تیم فوتبال ملوان اعلام آمادگی کردم و خیلی روی این موضوع اصرار داشتم. گفتم شرایطش را دارم. شبانه روز بدنبال تشکیل این تیم بودم. هر روز از ۸ صبح تا ۱۱ شب با مسوولان مختلف جلسه گذاشتیم و هر جایی شد رفتم و براحتی مجوز تیم زنان ملوان بدست نیامد.
۶ سال در تیم انزلی بودی؟
۶ سال در این تیم در فاصله ۴۰ کیلومتری انزلی در دامنه کوه تمرین میکردم.
چرا در دامنه کوه؟
برای آنکه کسی ما را نبیند که فوتبال دختران وجود دارد. زمینی که خودمان آبادش کردیم و از خار و سنگ و کلوخ بود تا بتوانیم فضای تمرینی را در آن بوجود آوریم. آن افتخارات و قهرمانی ملوان خیلی برایم ارزشمند است. گرچه بسیاری از طرفداران ملوان از نزدیک شاهد فعالیت ما بودند که چگونه تیم را با چنگ و دندان نگاه داشتیم و برای آن پول تهیه کردیم.
پنج قهرمانی را با ملوان تجربه کردی؟
پنج قهرمانی لیگ برتر، جام حذفی و تورنمنت بینالمللی پاکستان و ۶ نایب قهرمانی لیگ برتر را با ملوان تجربه کردم. ۲ بار هم به عنوان سرمربی برتر و یک بار به عنوان بهترین بازیکن با ۱۰ گل زده در تورنمنت پاکستان شناخته شدم.
از سال ۸۸ در تیمهای ملی بودی؟
به عنوان سرمربی از سال ۸۸ تا ۹۲ در خدمت تیمهای ملی در ردههای نوجوانان، جوانان و بزرگسالان بودم.
مدتی است به استانبول رفتهای؟
فرزندم در آنجا درس میخواند. ولی اگر میخواستم برای همیشه از ایران بروم پیشنهادهای کاری زیادی داشتم و میتوانستم قبول کنم اما نپذیرفتم. همواره در زمان آغاز مسابقات لیگ برتر در ایران بودم. پس از پایان لیگ بخاطر تحصیل پسرم مدت طولانی را در استانبول ماندم.
در سال ۹۴ ملوان منحل شد و از ایران رفتی؟
منحل شدن ملوان یکی از سیاهترین تصمیم برخی از مسوولان و زن ستیزترین تصمیمی بود که اتفاق افتاد و برای من هم خیلی دردناک بود از اینکه اینگونه نادیده گرفته شدیم. پس از منحل شدن این تیم ۲ سالی هیچ فعالیت ورزشی نداشتم و ترکیه بودم. بعد از آن مالک وقت باشگاه ملوان تصمیم گرفت تا تیم زنان را دوباره تشکیل دهد اما به شرط آنکه من به عنوان سرمربی برگردم. دوست نداشتم بازیکنان تنها باشند و تیم منحل شود و برگشتم و تیم در دسته یک شرکت کرد و قهرمان شد و به لیگ برتر رفتیم.
قهرمانی ملوان در جام حذفی با حضور ۲ هزار و ۵۰۰ تماشاگر بود؟
سال ۹۱بود در روز قهرمانی ما در فینال جام حذفی ۲۵۰۰ تماشاگر که حتی در آن زمان مد نبود برای نخستین مرتبه برای دیدن بازی ما آمده بودند. در حین گرم کردن هر وقت سرم را برمیگرداندم میدیدم که گروه گروه مردم وارد سکوها میشدند و حس غریبی بود تاحالا تجربه نکرده بودم. هنوز هم وقتی به آن روز فکر میکنم خیلی برایم شیرین است. در آن روز یک گل زدم و ۲ پاس گل دادم و تیم ایلام را بردیم. ملوان در اولین دیدار در سال ۸۵ نیز یک بازی دوستانه با تیم ملی داشت و خیلی تماشاگر آمد.
با تیم ملی بزرگسال نایب قهرمان غرب آسیا شدید؟
با تیم ملی در مسابقات غرب آسیا در ابوظبی نایب قهرمان شدیم و در آنجا ایرانیان زیادی برای تماشای بازی آمده بودند. حس خوبی بود که این همه ایرانی برای دختران فوتبال کشورشان ارزش قایل شدند و یک تنه ما را تشویق میکردند. همچنین حضور تیم فوتبال نوجوانان دختر در بازیهای المپیک ۲۰۱۰ نوجوانان در سنگاپور لذت بخش بود زیرا در این رقابتها چهارم شدیم.
المپیک لندن خاطره بدی بود؟
در مسابقات مقدماتی المپیک ۲۰۱۲ لندن با آنکه تیم ملی به مرحله دوم صعود کرده بود اما اجازه ندادند تا با حجاب در زمین حضور یابیم. بعد از کشمکشهای بسیار ناظر بحرینی گفت که یا مغنعههای خود را بردارید یا آنکه اجازه ورود به زمین را نمیدهیم.
هم بازیکن بودی هم سرمربی؟
بله. از روزی که فوتبال را شروع کردم هم مربی و نیز بازیکن بودم. زیرا جزو اولین نفرات بودیم که فوتبال را راه اندازی کردیم.
پدرت فوتبالیست بود؟
در خانواده ورزشی رشد کردم و پدرم در تیم ملوان و ارتش فوتبالیست بود و بازیکن ذخیره تیم ملی هم محسوب میشد. در آن زمان با دوستان یا بازیکنان پدرم فوتبال بازی میکردم. این رشته را خوب میشناختم برای همین وقتی فدراسیون فوتبال مجوز ایجاد فوتبال دختران را داد من به عنوان بازیکن فعالیتم را در سالنی که کرایه کرده بودم آغاز کردم. سه ماه بعد فدراسیون کلاس مربیگری گذاشت و به فاصله ۳ سال هر کلاسی که در تهران و رشت برگزار میشد حضور مییافتم و تمام مدارک لازم را گرفتم. از ۸۱ تا ۹۲ هم مربی و بازیکن بودم. از ۹۲ از بازی فوتبال خداحافظی کردم تا فقط سرمربی باشم.
در سال ۹۷ دوباره به عنوان بازیکن برای ملوان، برگشتی.
آن سال مجبور شدم برای بالا آوردن ملوان از لیگ یک مجدد بازی کنم. نیم فصل دوم بدلیل کمبود بازیکن و اینکه پول یکی از بازیکنان پرداخت نشد و نیامده بود مجبور شدم خودم کارت بازیکن را بگیرم و وارد زمین شوم.
مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتی؟
سنگ اندازیهای زیادی در مسیر من بود. اختلاف نظر با مسوولان فدراسیون و هیات استان وجود داشت. اکنون ورزش زنان شرایط بهتری دارد. بیاد دارم برای گرفتن زمین مسابقه هم با هیات فوتبال باید میجنگیدم و هم فدراسیون. قرار بود زمینی به ما بدهند فدراسیون میگفت زمین را بدهید و هیات فوتبال میگفت نمیدهیم.
کیسه بوکس شده بودی؟
دقیقا. همچون کیسه بوکس از این طرف و آن طرف مشت میخوردم. بعد میگفتند ایراندوست چرا کم آوردی و دیگر نمیگفتند این وسط چه اتفاقاتی میافتد.
۲ سال اجازه بازی در انزلی را نداشتی؟
تماشاگران ما صورت خود را رنگی کرده بودند. همین امر سبب شد تا ۲ سال اجازه بازی در انزلی نداشتیم و در ورزشگاه سردار جنگل رشت بازی میکردیم. ۲ فصل پیاپی را از تماشاگر و زمین خودی محروم بودیم. تمام بازیها را مهمان بودیم و با آن وجود و تحریم نایب قهرمان میشدیم.
کفاشیان در برنامه ۹۰ گفت ایراندوست را نمیشناسم؟
کفاشیان در برنامه ۹۰ که تا یک ربع به چهار صبح طول کشیده بود این حرف را زد. در سال ۹۲ من در جلسهای با فریده شجاعی و کفاشیان بودم. من در آن زمان سرمربی تیم جوانان بودم و کفاشیان اصرار کرد تا سرمربی تیم بزرگسالان شوم. گفتم اجازه دهید تا تیم جوانان به سرانجامی برسد و این تیم خیلی خوب شده و میتواند تا یکسال بعد تیم بزرگسالان عالی شود.
کفاشیان قبول نکرد؟
خیلی اصرار کرد که تیم ملی به شما نیاز دارد و با اصرار وی قبول کردم. با ماشین خودم برای برگزاری سه اردوی استعدادیابی در گرگان، قائمشهر و تبریز به این شهرها می رفتم. بعد از سه ماه کار خیلی راحت کفاشیان در برنامه ۹۰ گفت که ایراندوست هرگز نمیشناسم و جلسهای هم نداشتیم و قراردادی نداریم.
کفاشیان دروغ گفت؟
خیلی برای من سنگین تمام شد که یک مرد چطور میتواند آنقدر راحت دروغ بگوید. درست است برای تیم ملی ایران قرارداد نبستم و ما همواره مدتها با تیم کار میکردیم و نزدیک اعزام با ما قرارداد میبستند. گرچه این دلیل نمیشد چون قرارداد نبستم با توجه به اینکه نفر اول فوتبال کشور خود درخواست کرده بود تا سرمربی تیم ملی شوم بعد از برگزاری این همه اردو خیلی راحت در برنامه ۹۰ بگوید من را نمیشناسد و هنوز سرمربی تیم را انتخاب نکردهایم. آن شب دلم شکست و به خودم گفتم که با جان و دل کجا دارم کار میکنم. حتی بعد از اردو از قائمشهر برگشتم تهران و فدراسیون حتی یک جایی را برای اقامت من در نظر نگرفت و کم مانده بود چپ کنم و شب بدی بود. احساس کردم هر چقدر با دلمان جلو میرویم و زحمت میکشیم خیلی راحت ما را نادیده میگیرند.
به کفاشیان چیزی نگفتی؟
من در مصاحبهای بعد از حرفهای او در برنامه ۹۰ گفتم که تا زمانی که کفاشیان در فدراسیون فوتبال باشد پایم را آنجا نمیگذارم.
در جام جهانی برزیل با او همسفر بودی؟ حرفی هم به کفاشیان زدی؟
در جام جهانی برزیل ۲۰۱۴ در یک هتل با کفاشیان بودم. قبل از بازی با بوسنی برای رفتن به ورزشگاه او را دیدم و با خنده گفت ایراندوست چطوری؟ گفتم شما که من را نمیشناسی. گفت چی شده و گفتم از شما دلخورم و نمیبخشمت البته خندید و گفت من یادم نمیآید. فکر میکنم نباید زحمت کسی را نادیده بگیریم حداقل نادیده میگیریم دروغ نگوییم.
بعد از اردوی استعدادیابی استعفا دادی؟
سه اردوی ۱۰ روزه را باید برگزار میکردم. یک هفته بعد به دلایلی وزارت ورزش و جوانان گفت اردوها باید کنسل شود و از فدراسیون فوتبال با من تماس گرفتند که اردوها را کنسل کنم و من هم روی برنامههایم خیلی حساس هستم. یک اردو را گفتم باشه کنسل میکنم اما دیدم اردوهای بعدی هم گفتند باید کنسل شود دیگر استعفا دادم. گرچه خودشان بیمیل نبودند تا استعفا دهم و صحبت کفاشیان در برنامه ۹۰ یکماه بعد از استعفای من بود. استعفایم را به شکل ایمیل به فدراسیون فرستادم. ما مربیان زن در تمام ردهها حتی فوتسال و شهرزاد مظفری که این همه افتخار آفرینی کرده همواره دم اعزام قرارداد میبندیم. حرف کفاشیان درست بود که ایراندوست قراردادی نداشت که بخواهد استعفا بدهد.
سخن پایانی...
از ما که گذشت اما دختران فوتبالی که در این عرصه فعالیت می کنند در نهایت ۶ میلیون هم نمیگیرند. وقتی مصدوم میشوند خود باید هزینه کنند و ۲۰ میلیون برای جراحی رباط صلیبی بدهند. دختران ما حمایت نمیشوند و سختی های زیادی دارند. نه ما پخش تلویزیونی داریم و نه حامی مالی. تنها دلخوشی فوتبالیستهای دختر رسانهها هستند. فوتبال برایم عشق است و وقتی بحث عشق وسط میآید تمام معادلات بهم میریزد.