«سیروس دینمحمدی» سالهای خوبی را در استقلال پشت سر گذاشت، بازیکن چپ پا و ریزنقشی که خاطرات شوتهای سنگینش در اذهان هواداران استقلالی باقی مانده است.
دینمحمدی روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار ورزشی ایرنا حرفهای جالب را بر زبان آورد. متن گفتگوی ایرنا با بازیکن سالهای نه چندان دور استقلال در زیر از حضورتان خواهد گذشت.
چطور شد استقلال را انتخاب کردید؟
در تراکتور حضور داشتم و عملکرد خوبم باعث شد به تیم ملی دعوت شوم، بعد راهی بانک تجارت شدم و درخششم را ادامه دادم اما برای ادامه فوتبال به شهرداری تبریز که در دهه ۷۰ تیم قدرتمندی بود رفتم، در لیگ با استقلال بازی داشتیم، در آن بازی خیلی خوب بازی کردم و باعث شد مرحوم «ناصر حجازی» از مسوولان استقلال بخواهد من را جذب کنند.
از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتید؟
بله از پرسپولیس هم پیشنهاد داشتم ولی به دلیل اینکه از همان کودکی استقلالی بودم، به استقلال رفتم.
اولین جملهای را که بعد از استقلالی شدن «ناصر حجازی» به شما گفت را به خاطر دارید؟
او گفت که اگرچه بازیکن ملیپوش هستی اما اینجا استقلال است و هیچ بازیکنی فیکس نیست، هر بازیکنی که در تمرینات آمادهتر باشد در ترکیب قرار خواهد گرفت.
واقعا همینطوری بود؟
بله، حجازی یک مربی با نظم و دیسپیلین خاص بود و به اسم بازیکن توجهای نداشت، از نظر ایشان هر فردی که در طول تمرینات بهتر بود بازی میکرد.
کار کردن با وی سخت نبود؟
لذت بخش بود و آن خاطرات شیرین هنوز در ذهنم باقی مانده است، مرحوم حجازی یک اسطوره بزرگ در فوتبال ایران بود، نام او و مرحوم «منصور پورحیدری» برای همیشه در کلکسیون باشگاه استقلال به یادگار حک شده و این مردان بزرگ فراموش نشدنی هستند.
خاطرهای از ناصرحجازی دارید؟
در لیگ برتر بازی داشتیم، من در رختکن مشغول آماده کردن خود بودم تا مصدوم نشوم. ناصرخان وارد شد و گفت مگر فیکس هستی که داری پایت را میبندی، جواب دادم اگر هم پنج دقیقه برای استقلال بازی کنم افتخار است، او از این جواب من خوشش آمد و گفت نگران نباش تو فیکس هستی.
از منصور خان پورحیدری چطور؟
من تازه از آلمان به ایران آمده بودم و در لیگ قهرمانان آسیا با الوحده بازی داشتیم، منصورخان مرا در فهرست ۱۸ نفره استقلال قرار نداد و از این موضوع خیلی ناراحت و عصبانی بودم. فردا سر صبحانه به هیچ فردی سلام نکردم، همین که در حال صرف صبحانه بودم دیدم یکی از پشت سلام میدهد، برگشتم دیدم منصورخان است، خجالت کشیدم و باعث شد درس بزرگی از وی بگیرم.
چند سال در استقلال بازی کردید؟
من سه فصل در استقلال بازی کردم اما خدا را شکر در این سه سال جوری کار کردم که خاطرات خوبی در اذهان باقی گذاشتم و همه فکر میکنند زمان زیادی پیراهن آبی را پوشیدهام. شاید برایتان جالب باشد و بدانید من از معدود بازیکنانی در استقلال هستم که آمارهای خوبی دارم.
چه آمارهایی؟
بازیکن ماه آسیا شدهام، در فینال لیگ قهرمان آسیا گل زدم و بعد از من بازیکنی این کار را انجام نداده است. در لیگ و جام حذفی قهرمان شدهام، در چهار دوره لیگ قهرمانان آسیا یک مقام نایب قهرمانی، دو سومی و یک چهارمی دارم. در لیگ قهرمانان و جام حذفی آسیا گلزدهام.
بهترین خاطرهات از حضور در استقلال؟
بازی با الهلال عربستان، بازی حساس و مهمی پیش رو داشتیم، برای هر ۲ تیم اهمیت زیادی داشت، با این که ۱۰ نفره شدیم اما این جدال بزرگ را به سود خود به پایان رساندیم.
بدترین خاطره؟
۲ خاطره بد دارم. اولی بازی با جوبیلو ایواتا ژاپن در فینال آسیا. در این مسابقه شکست خوردیم و از قهرمانی محروم شدیم، دومین خاطرهام نیز مربوط به بازی با سامسونگ کرهجنوبی در نیمه نهایی لیگ قهرمانان بود که به مصاف این تیم رفتیم، در آن روز بارانی با تمام شایستگی باختیم و به فینال نرفتیم.
بازی با جوبیلو ایواتا فرصتهای زیادی برای گلزنی داشتید که هدر رفت.
بازی با جوبیلو ایواتا عجیب بود. هر موقعیت گل که به دست میآوردیم هدر میرفت و تبدیل به گل نمیشد، انگار ژاپنیها استقلال را جادو کرده بودند.
بعد از این مسابقه چه حسی داشتید؟
از فرط ناراحتی تا صبح خوابم نبرد و در خانه قدم میزدم. این مسابقه یک افسوس دیگر نیز برای من به همراه داشت.
چه افسوسی؟
بعد از این مسابقه مسوولان کنفدراسیون فوتبال آسیا گفتند اگر استقلال قهرمان میشد «سیروس دینمحمدی» به عنوان بازیکن سال آسیا انتخاب میشد اما این اتفاق رخ نداد تا یک بازیکن جوبیلو ایواتا به این عنوان برسد. در آن سالها شاید ناکاتا در میلان ایتالیا بازی میکرد اما کنفدراسیون فوتبال آسیا بازیکنی را انتخاب میکرد که در خود قاره فوتبال بازی میکرد. من در تمام هفتهها در تیم منتخب آسیا قرار داشتم.
چطور شد از استقلال رفتی؟
اگرچه دوست داشتم با پیراهن استقلال از فوتبال خداحافظی کنم اما ترجیح دادم در اوج کنار بروم.