تهران-ایرنا- دروغ بودن آمار و بی‌توجهی دولت به جان مردم، این روزها به دلیل عملکرد قابل قبول کشور در بحران کرونا و ناتوانی دولت‌های مدعی، دیگر سوژه نخست پرداخت رسانه های فارسی زبان خارج از ایران نیست.

شبکه‌های فارسی زبان خارج از ایران در مسیر پرداختن به مشکلات ایران در شرایط کرونایی با صرف بودجه‌های میلیاردی درصدد القای این موضوع هستند که دولت و حکومت ایران توان و تمایلی برای حل و رفع مشکلات مردم ندارد و روزگار ایرانیان سیاه‌تر از همیشه در حال گذران است. اینکه میان هجمه انبوه از سیاه‌نمایی حال و آینده چرا به ریشه بسیاری از مشکلات داخل ایران به ویژه در حوزه اقتصاد پرداخته نمی‌شود شاید به این دلیل باشد که این ریشه در بستر تصمیمات و سیاست‌های تامین کنندگان آن بودجه‌های میلیاردی روییده و خودانتقادی در مسلک خبررسانی این رسانه‌ها چندان جایگاهی ندارد.

پرداخت به ایران از سه دیدگاه

کاهش شتاب مرگ ناشی از بیماری کرونا در ایران و نیز تعداد مبتلایان، بهانه‌جویی‌های قدیمی از عملکرد دولت در مقابله با بحران را کم‌رنگ‌تر کرده است و دیگر موضوعاتی مانند تشکیک در تعداد جانباختگان و مبتلایان اهمیت چندانی برای رسانه‌های فارسی زبان عمدتا لندن‌نشین ندارد. هرچند موضوعاتی مانند بازگشایی اماکن مذهبی و اختلاف نظرها درباره آن همچنان محل گفت و گوها و تحلیل‌های در این رسانه‌هاست اما این روزها موضوع مورد بحث تنها کرونا و حواشی آن نیست. بلکه پرداخت سوژه‌ها و انتشار خبرها سمت و سوی پساکرونایی یافته و این رسانه تحلیل‌های سیاه خود را درباره آینده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران آغاز کرده‌اند. برنامه‌سازان این شبکه‌ها سه نوع نگاه به رویدادها و موضوعات مربوط به ایران دارند؛ نگاه درازمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت.

مفاهیم هویتی، تاریخی و اجتماعی در دسته نخست یعنی پرداخت بلندمدت قرار دارند. به همین دلیل است که در شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال برنامه‌هایی درباره هویت ملی ساخته و پخش می‌شود، در شبکه تلویزیونی من و تو این هویت با هویت غرب قیاس و تخریب و در شبکه‌های دیگر فارسی زبان هم هویت ملی ایرانیان تنها محدود به دوره‌ای خاص از تاریخ ایران در عصر پهلوی و بزرگنمایی این دوران می‌شود. بنابراین رسانه‌های فارسی زبان خارج،  هویت ایرانی را به سلیقه تامین­ کنندگان بودجه خود تعریف کرده و هر نوع تخطی از این تعریف را تعبیر به دگماتیسم و جمود فکری می‌کنند. موضوعات اجتماعی و فرهنگی هم از این قاعده مستثنا نیستند. این نگاه درازمدت شبکه‌های فارسی زبان خارج از ایران به مقولات تاریخی، فرهنگی و هویتی ایرانیان، در حالی است که حتی نظریه پردازان سیاسی و جامعه‌شناسان غربی هم از فرهنگ و هویت موزاییکی و نه تک بعدی در جامعه ایران سخن می‌گویند و هرگونه تغییر در این موزاییک فرهنگی، مذهبی، قومی و زبانی را موجب برهم خوردن تعادل هویتی هزاران ساله ارزیابی می‌کنند.

سوژه‌های دسته دوم سوژه‌هایی با پرداخت میان مدت هستند. موضوعاتی مانند آینده اقتصادی ایران و روابط بین الملل جمهوری اسلامی در بازه زمانی چند ساله مورد تحلیل‌های اغلب ناامید کننده قرار می‌گیرند. برای مثال پایگاه اینترنتی شبکه اینترنشنال در گزارشی از تبعات کرونا بر آینده شغلی کارگران در ایران می‌نویسد و در پایان پیش‌گویی! می کند که حوادث آبان ماه سال گذشته و اعتراضات بنزینی این بار به شکل شدیدتر و گسترده‌تری در ایران انجام می‌شود. در گزارش دیگر این رسانه از وجود ۱۹ میلیون حاشیه‌نشین در ایران سخن رفته و ادعا شده که جمهوری اسلامی خطر کرونا را میان این حاشیه نشینان به ویژه در مناطق مرزی افزایش داده است. این در حالی است که مطابق آمار مناطق مرزی ایران کمتر میزان شیوع کرونا را داشته است.

پرداختن به موضوع روابط ایران با همسایگان خود و دیگر کشورهای جهان بخش دیگر تحلیل‌های این رسانه‌هاست و نکته تاکیدی در همه آن‌ها هم مقصر جلوه دادن جمهوری اسلامی در روابط دیپلماتیک خود است. تا به این ترتیب مخاطبان این رسانه‌ها باور کنند که ایران درحال دست درازی به همسایگان خود و فریب دیگر کشورهاست و بنابراین هرگونه تحریمی حق جمهوری اسلامی و برای کاستن از فعالیت‌هایش است. برای مثال خط خبری چند روز گذشته این تلویزیون‌ها پرداختن به رفتار مرزبانی ایران با مهاجران افغان و ادعای به آب انداختن آن‌ها از سوی نیروهای نظامی ایران است. ادعایی که امروز سخنگوی وزارت خارجه آن را تکذیب کرد و این رسانه‌ها جز تعدادی ادعا سند دیگری ارائه نمی‌دهد.

سوژه‌های کوتاه مدتی که در این رسانه‌ها با آب و تاب منتشر شده و مورد تحلیل قرار می‌گیرد بسته به موضوعات روز متفاوت است. اعتراضات به اصلاح قیمت بنزین، اعتصاب کارگران، کم یابی برخی از اقلام، اختلاف میان نهادها و قوا، وقوع سیل و زلزله و بلایای طبیعی و در نهایت پاندمی کرونا از موضوعاتی با قابلیت پرداخت موقت هستند. در مورد آخر یعنی بحران جهانی کرونا از همان روز نخست ورود آن به ایران خبرها و تحلیل‌ها سعی در اثبات یک موضوع مشخص داشت و آن ناکارآمدی دولت به عنوان مسئول مقابله با این بحران بود. نشانه‌های این ناکارآمدی هم یا دروغ‌گویی به مردم بود یا بی‌اهمیتی جان آن‌ها برای مسئولان و یا مشکلات لاینحل اقتصادی و معیشتی جامعه. اکنون اما با عملکرد نسبتا موفق دولت در کاستن از آمار مبتلایان و جانباختگان موضوع تازه بازگشایی اماکن مذهبی و اختلافات پیرامون آن است؛ به طوری که این موضوع بخش مهمی از خبرها و تحلیل‌های تلویزیون ایران اینترنشنال را طی یک هفته گذشته به خود اختصاص داد. نحوه پرداخت هم از وجود اختلافات بسیار شدید! و فشارهای فزاینده بر دولت از سوی جریان‌های مذهبی حکایت دارد. این در حالی است که روز گذشته بسیاری از شبکه‌های خبری از هجوم مردم یکی از شهرهای آمریکا به پلیس برای بازگشایی یکی از سواحل بسته شده در این منطقه خبر دادند و عکس‌هایی منتشر کردند. مشابه چنین فشارهایی در دیگر نقاط کرونا زده جهان هم مشاهده می‌شود اما نتیجه‌گیری این رسانه در یک موضوع مشترک متفاوت است، بازگشایی مکان‌هایی خاص در ایران فاجعه و در نقاط دیگر جهان تفاوت سلیقه و امری عادی است!

 بودجه‌های میلیاردی و چشم‌هایی که بر واقعیت بسته می‌شود

هیچ یک از رسانه‌های فارسی زبان خارج از ایران، کاهش تعداد مبتلایان و جانباختگان کرونا یا تامین اقلام ضروری و غذایی یا چند دهه تلاش ایران برای پناه دادن به مهاجران افغان یا کمک‌های بی‌دریغ به همسایگان یا تلاش خستگی‌ناپذیر در مسیر نابودی داعش یا همراهی مردم با نظام در برهه‌های سخت یا برگزاری چهار دهه انتخابات یا تعداد دانشگاهی‌ها و تحصیل کردگان ایران را نمی‌بینند. از سوی دیگر هیچ یک از تحلیلگران رسانه‌های فارسی زبان خارج از ایران به موضوع تحریم‌های کمرشکن آمریکا علیه مردم ایران اشاره‌ای نکرده و عامدانه بر دلیل واقعی مشکلات اقتصادی ایران چشم می‌بندند. این توصیفات هرگز به معنای کاستی‌ها و نواقص بی‌شمار در کشور نیست اما دلیل بستن چشم بر روی همه واقعیت را شاید بتوان در سطور زیر یافت.

تلویزیون ایران اینترنشنال در بخشی از وب سایت، خود را اینگونه معرفی می‌کند: «ایران اینترنشنال یک رسانه خصوصی و مستقل است که از لندن به سراسر دنیا گزارش می‌دهد. با بزرگترین اتاق خبر رسانه‌های فارسی‌زبان و با بیشترین تعداد خبرنگار در مهمترین نقاط دنیا، ایران اینترنشنال اولین عضو از خانواده‌ای از شبکه‌های تلویزیونی است که در آینده برای مخاطبانی از دیگر جوامع و به زبان‌های دیگر تأسیس خواهند شد.» پرسشی که با خواندن این سطور در ذهن به وجود می آید این است که یک رسانه مستقل و خصوصی هزینه تامین بزرگترین اتاق خبر رسانه‌های فارسی زبان و بیشترین خبرنگار را در شهری مانند لندن از کدام منبع تامین می‌کند؟

روزنامه گاردین در سال ۹۷ و همزمان با شروع به کار این رسانه به بررسی تامین کنندگان مالی آن رسیده و یادآور شده است که کمپانی «Volant Media» که شبکه تلویزیونی «ایران اینترنشنال» جزئی از آن است، متعلق به فردی به نام «عادل عبدالکریم» تبعه عربستان بوده و این شخص با سلسله مراتب خاصی با «محمدبن سلمان» ولیعهد عربستان همکاری می‌کند. تعداد نام‌های عربی آمده در گزارش گاردین این سلسله مراتب و نقش غیرقابل انکار مقامات سعودی در این رسانه را نشان می‌دهد و منابع خبری از هزینه ۲۵۰ میلیون دلاری عربستان برای کمک به ایجاد شبکه تلویزیونی «ایران اینترنشنال» که هیچ آگهی تبلیغاتی هم ندارد، حکایت می‌کنند هزینه ای که با احتساب اجاره بهای پرداختی این شبکه و همچنین حقوق پرداختی به کارکنان، سالانه به ۵۰ میلیون دلاری هم می‌رسد و با توجه به تقابل دیرینه عربستان سعودی با ایران ادعای مستقل بودن این شبکه در خبررسانی را زیر سوال می‌برد.

با این توصیفات اما هدف از چنین هزینه ای را هم می‌توان در یک جمله از بن‌سلمان جستجو کرد. وی سه سال پیش (می ۲۰۱۷) در چنین روزهایی که جانشین ولیعهد و وزیر دفاع سعودی بود، گفته بود: «ما منتظر نمی‌مانیم که عربستان میدان جنگ شود، بلکه تلاش می‌کنیم نبرد را به درون ایران بکشانیم.» در نهایت بسیاری از دشمنان منطقه ای ایران به خوبی می‌دانند که در حوزه نظامی نمی‌توانند در برابر ایران کارایی لازم را داشته باشند به همین دلیل است که جنگ روانی به منظور کاستن از اعتماد مردم در داخل و ایجاد هراس از نام ایران در خارج را با صرف هزینه‌های میلیاردی به جان می خرند و تنها انگیزه هم ناامیدسازی مردم ایران از حکام و مسئولان خود است که تاختن بر ناامیدان بسیار راحت تر از امیدواران مقتدر خواهد بود.