بدون شک ناصر محمدخانی از تکنیکیترین و بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران محسوب میشود، فوتبالیستی که به قول علی پروین در فوتبال ایران تکرار نخواهد شد و ای کاش ۲۰ سال دیرتر متولد میشد.
محمدخانی در گفت و گو با خبرنگار ورزشی ایرنا حرفهای جالبی بر زبان آورد، متن گفت و گوی ایرنا با محمدخانی در زیر از حضورتان خواهد گذشت.
ناصر محمدخانی ۲۰ سال دیر تر باید به دنیا میآمد ، این جملهای است که بارها از زبان بزرگان فوتبال ایران شنیدهایم.
خیلیها این جمله را به من گفتهاند، همه به من میگویند ای کاش تو ۲ نسل دیرتر به دنیا میآمدی آن وقت میتوانستی در بهترین تیمهای اروپایی بازی کنی.
چقدر این جمله را قبول دارید؟
آن روزها که ما فوتبال بازی میکردیم از امکانات خبری نبود،اوج فوتبال من و خیلی دیگر از هم نسلهایم در زمان جنگ تحمیلی سپری شد، بازیها منظم برگزار نمیشد، مثل الان تیم ملی هر سال چند بازی و تورنمنت برگزار نمیکرد، شاید هر چند سال سه- چهار بازی برگزار میکریدم. من همین الان امکانات تیم های لیگ برتری را میبینم حسرت میخورم. می دانید چرا؟
چرا؟
پرسپولیس در دهه ۶۰ زمین تمرین نداشت وقتی تمرین تعطیل میشد ما نمیدانستیم فردا چه ساعتی و کجا تمرین داریم، مجبور بودم به محمود خوردبین زنگ بزنیم و از او بپرسیم تمرین بعدی پرسپولیس کجا و چه ساعتی است، محمود خان هر بار میگفت هنوز معلوم نیست و این وضیعت تا ساعت ۱۲ شب ادامه داشت تا بفهمیمم کجا باید تمرین کنیم. در تمرین وقتی مصدوم میشدیم دکتر اسپری نداشت تا به پای بازیکنان بزند الان پرسپولیس بهترین مجموعه ورزشی را در اختیار دارد. آن سالها ما با سختی و جان کندن در پرسپولیس تمرین میکردیم و جام میگرفتیم.
خیلی بازیکنان با هم نسلیها و یا بازیکنان گذشته مقایسه میشوند اما شما با ستارههای بعد مقایسه میشوید، مثل این که قرار است مستندی از شما به نام مسی ایرانی تهیه شود؟
صحبتهای آن انجام شده است، عوامل تولید این مستند در حال تهیه زندگینامه حمید علیدوستی هستند و قرار است بعد از آن به سراغ من بیایند، به طور حتم در این مستند با زوایای مختلف زنگی من آشنا خواهید شد که کمتر به آن پرداخته و دیدهاید.
مسی ، چقدر به شخصیت شما شباهت دارد؟
مسی کجا ، ناصرمحمدخانی کجا؟ اما بدون اغراق میگویم شما امکاناتی که برای نه مسی بلکه بازیکنان خارجی دیگر در نظر گرفته شده است را با زمان من مقایسه کنید، مطئمن باشید اگر من امروز به دنیا میآمدم شرایط زمین تا آسمان تفاوت داشت. ناصر محمدخانی و بسیاری از ستارههای دهه ۶۰ جزو نسل سوخته فوتبال هستند.
قبل از اینکه پرسپولیس شوید با استقلال مذاکره کردید؟
من بازیکن تیم جوانان ایران بودم، با استقلال بازی دوستانه داشتیم، جکیچ هدایت آبیپوشان تهرانی را بر عهده داشت، من در ان بازی عالی بازی کردم، گل زدم و پاس گل دادم، او از عملکرد من خوشش آمد، شاهرخ بیانی در استقلال بود، به من گفت جکیچ مرا فرستاده تا با تو مذاکره کنم.
به این پیشنهاد چه پاسخی دادید؟
من از بچگی پرسپولیس را دوست داشتم، به شاهرخ بیانی گفتم با راهآهن قرارداد دارم و آنها تحت هیچ شرایط رضایتنامه به من نمیدهند.
واقعا این طور بود؟
با اینکه دوست نداشتم به استقلال بروم اما همینطور بود، من با راهآهن قرارداد سه سالهای داشتم که یک سال و نیم از آن پشت سر گذاشته شده بود و مدیران این باشگاه حاضر نبود رضایتنامهام را برای هیچ تیمی صادر کنند.
چطور شد به پرسپولیس رفتید؟
پرسپولیس به من پیشنهاد داد، البته دیگر بازیکن راهآهن نبودم و به بانک ملی رفته بودم، برای پرسپولیس شدن به توافق رسیدم و قرار بود در تمرین این تیم شرکت کنم اما اتفاقی رخ داد که باعث شد یک سال دیرتر قرمز پوش شوم.
چه اتفاقی؟
بانک ملیها از توافق من با پرسپولیس باخبر شدند، همان شب مراسمی گرفتند و دعوتم کردند، مدیران، مربیان و بازیکنان بانک ملی حضور داشتند و جامی هدیه دادند و خواستند که یک فصل دیگر در این تیم بمانم! فردای آن روز نزد علی پروین رفتم و تمام ماجرا را شرح دادم و او گفت حالا که این طور است فصل بعد پرسپولیسی شو.
همان فصل با پیراهن بانک ملی آقای گل شدید؟
بله، سال ۶۰ بود و آقای گل تهران شدم، فکر میکنم خواست خدا بود که با آقای گلی در سن ۲۲ سالگی پیراهن پرسپولیس را بر تن کنم.
علی پروین از شما به عنوان بهترین فوتبالیستی که مربیاش بوده نام میبرد؟
علی آقا همیشه به من لطف دارد و میگوید ناصر محمدخانی بهترین بازیکن ایران بعد از انقلاب بوده است،من هم همیشه با افتخار از اینکه شاگرد چنین مربی بزرگی بودهام یاد میکنم.
کار کردن با علی پروین چطور بود؟
لذت بخش بود، او برای پرسپولیس زحمات زیادی کشید، علی آقا اسطوره تکرار نشدنی تاریخ باشگاه پرسپولیس محسوب میشود.
عصبانیت پروین شامل حال شما شد؟
درباره علی پروین حرف زیاد زده شده است، گاهی وقتها میشنوم میگویند او در رختکن داد بیداد راه میانداخت و عصبانی میشد، او حساس بود و از شکست متنفر، هیچ چیزی به اندازه باخت وی را خشمگین نمیکرد، او در عین اینکه زود ناراحت میشد با بازیکنانش رفیق بود، شما میتوایند از شاگردانش بپرسید، همیشه میگفت مرا داش علی صدا کنید، با جرات میتوانم بگویم هیچ وقت من از ایشان بی احترامی ندیدم.
هیچ وقت؟
هیچ وقت، او در تمام سالهایی که شاگردش بودم فقط و فقط یک بار به من گیر داد.
به خاطر چی؟
اگر اشتباه نکنم بازی با دارایی بود، بازیکن حریف خطا روی من کرد و من بلند شدم تا ببینم این بازیکن چه کسی بوده است، تو رختکن به من گفت ناصر بار آخرت باشه بازیکن خطا میکنه بلند می شی و نگاه می کنی، سرتو میاندازی پایین و رد میشوی، بعد با صدای بلندتر گفت متوجه شدی چی گفتم؟
حتما شما جواب دادید، چشم؟
من هم جواب داد چشم، هرچه شما بگویید، علی آقا
مجتبی محرمی برایمان تعریف میکرد بازی شاهین و پرسپولیس او مامور مهار شما بود و در یک صحنه بدجوری روی شما خطا کرد.
او همیشه این خاطره را برای خودم نیز تعریف میکند، مامور مهارم بود، در یک صحنه مرا زد و بعد گفت بار آخرت بود خواستی از سمت من عبور کنی، بنده خدا به نصرالله عبداللهی گفت این ناصر محمدخانی هم بازیکن سرعتی است و هم تکنیکی نمیشود بدون خطا او را متوقف کرد. مجتبی خطا کرد من سرم را بلند نکردم، همیشه اینطور بودم، اگر کسی بدترین خطا را هم انجام میداد کوچکترین واکنشی انجام نمیدادم، بازیکنان امروزی با یکی تنه به تنه میشوند بلند میشوند تو سینه بازیکن میروند و دعوا راه میاندازند و آدم تاسف میخورد.
علی پروین مربی فنیای بود؟
باور کنید رو دست او مربی نمیآید، شما هر کسی را با علی پروین مقایسه کنید من میگویم از وی کمتر بوده است.
برانکو؟
من با علی پروین کار کردهام، از برانکو شناخت زیادی ندارم اما اگر بخواهیم نظر شخصیام را بدهم باید بگویم علی پروین از نظر فنی بهتر بود، علی آقا روانشناس بود؛ میدانست با بازیکنان چطور رفتار کند، در مهره چینی و بازیخوانی نظیر نداشت، با پرسپولیس افتخارات زیادی کسب کرد و پرافتخارترین مربی تاریخ این باشگاه محسوب میشود، من در تیم ملی و پرسپولیس شاگردش بوده ام و میدانم او چقدر زحمت میکشید.
شما برای رفتن به قطر شرط داشتید؟
چه شرطی
اینکه حمید درخشان نیز همراه من قرارداد ببندد؟
من با حمید دوست بودم و وقتی قطریها مرا خواستند گفتند اگر مرا میخواهید باید با درخشان نیز قرارداد ببندید و آنها نیز قبول کردند.
چی شد از فوتبال خداحافظی کردید؟
من سال ۷۲ و در سن ۳۵ سالگی تصمیم گرفتم کفشها را آویزان کنم، میخواستم جا را برای جوانترها باز کنم، علی دایی به پرسپولیس آمده بود و من شماره ۱۰ را که میپوشیدم به او دادم، میدانستم آیندهای درخشان پیش روی اوست، خدا را شکر روزهای خوبی برای علی رقم خورد و او به آنچه لیاقت و استحقاقش را داشت رسید و توانست آقای گل جهان شود.
چند کله نام میبرم و شما کوتاه جواب بدهید.
پرسپولس: عشق من
ناصرمحمدخانی: بازیکن نسل سوخته
علی پروین: سلطان آسیا
مجتبی محرمی: پسر مهربان و قلب شیشهای
عابدزاده: عقاب آسیا
برانکو: پرفسور
علی کریمی: جادوگر