بیماری کرونا امروز بهسرعت تحت تاثیر امواج جهانیشدن و وابستگی روزافزون نوع بشر در ابعاد اطلاعاتی و اقتصادی به پدیدهی عالمگیری با ابعاد ناشناخته بدل شده است. این وابستگی متقابل سبب شده که بیماری کرونا حدومرزی برای خود قائل نشود. تبعا این بیماری دارای پیامدهایی است که دامنه آن ماهها و سالهای بعد خود را هویدا خواهد کرد.کرونا نشان داد که موضوع سلامت و بیماری حداقل در سطح بینالمللی میتواند به یک منازعه سیاسی تبدیل شود. منازعات لفظی بین سران کشورها در مورد منشا و شیوههای برخورد با آن خود بیانگر این موضوع است. این بیماری نشان داد که نوع بشر با تمام پیشرفتهای علمی مدرن هنوز ناشناختههای بسیاری دارد و هر آن، قهر طبیعت میتواند تمام دستاوردهای علمی او را تحت شعاع خود قرار دهد و آنها را به چالش بکشد.
پیامدهای اجتماعی کرونا دارای ابعاد ناشناختهای است که طی زمان خود را نشان خواهد داد. یکی از مباحث مهم در بحث بیماریهای واگیر، شیوع شناسی بر اساس متغیرهای اجتماعی مانند جنس، طبقه اجتماعی و...است. بسیار بحث شده که کرونا یک بیماری همهگیر و دموکرات است. به نظر میرسد مساله مهم، در معرض قرارگیری این بیماری به مانند دیگر بیماریهای مسری است. شواهد نشان میدهد افراد و گروههایی که بیشتر در معرض این بیماری هستند بیشتر احتمال دارد تا به آن مبتلا شوند. بهعنوانمثال میتوان به کادر درمانی در بیمارستانها، طبقات فرودست و پایین جامعه که بیشتر درگیر مساله معیشت خودهستند، افرادی که با وسایل نقلیه عمومی نظیر مترو و اتوبوس استفاده میکنند، اشاره کرد.
کرونا میتواند هم پیامدهای منفی و هم پیامدهای مثبت اجتماعی به دنبال داشته باشد. این بیماری سبک زندگی و عادتوارههایی که مدتهای زیادی به آن عادت کرده بودیم را تغییر داد و نظم زندگی نسبتاً یکنواخت و منظم پیشین را با چالش مواجه کرد. ازجمله میتوان به دیدو بازدیدها و سفرهای ایام عید اشاره کرد.
کرونا تجربه تلخی را برای بیماران به ارمغان آورد و بسیاری از انسانها را به کام مرگ فرو برد.بازماندگان قربانیان کرونا ازجمله افرادی هستند که به دلیل عدم برگزاری مراسم سوگواری که خود کارکرد همدردی و تخلیه عواطف و هیجانات منفی و سازگاری با وضعیت جدید را به همراه دارد، با بیشترین تلخیهای ناشی از این بیماری مواجه بوده و خواهند بود.
شاید کرونا برای فرودستان و تهیدستان بیشترین تبعات تلخ را به دنبال داشته باشد. از یکسو معیشت آنها را با سختی بسیار مواجه کردهاست و از سوی دیگر در خانه ماندن آنها، میتواند منجر به کاهش درآمد شود و تعارضات زناشویی و خشونتهای خانگی را تشدید کند؛ البته این مساله میتواند در سایر گروههای جامعه کموبیش وجود داشته باشد. آسیبدیدگان اجتماعی مانند دستفروشان، بیخنمانها، افراد دارای سوءمصرف مواد خیابانی، زباله گردها، کودکان کار و خیابان و.. نیز ازجمله گروههایی هستند که کرونا بر آنها، فشار مضاعفی را وارد میکند که خود موجب تشدید چرخه فقر در بین آنها میشود.
کرونا معنای زندگی و معنای خانه و خانواده را برای ما بازتعریف کرد. بسیاری از عادات پیشین ما را تغییر داد و بیشتر از همیشه فضای مجازی را در بطن زندگی ما قرار داد و حتی ما را به آن وابستهتر کرد.کرونا با خود بسیاری از تشویشها و اضطرابها را در خواب و بیداری دامنگیر ما کرد.
با همه این سویههای منفی، کرونا با خود پیامدهای مثبتی به همراه داشت. اینکه قدر زندگی و حیات خود و دیگران را بدانیم.کرونا نشان داد حیات نوع بشر تا چه اندازه شکننده است. همین امر میتواند موجب حمایت و همدلی انسانها از یکدیگر شود. کرونا نگاهها را بهسوی کادر درمانی بیمارستانها از جمله پزشکان و پرستاران وسایر گروههای همیار حرفهای از جمله روانشناسان و مددکاران اجتماعی معطوف کرد؛ موضوعی که میتواند اعتماد اجتماعی افزونتری را برای آنها به ارمغان بیاورد. مسلما پیامدهای روانی- اجتماعی در دوران پساکرونا مشهود خواهد بود و حوزههای علمی همیارانه مذکور، نقشی بیبدیل در حمایت از افراد آسیبدیده و آسیبپذیر خواهند دشت.
به نظر میرسد تا رسیدن به نقطه ایدهال مبارزه با این بیماری و کشف درمانهای پزشکی مناسب، بایستی همزیستی با این بیماری ناخواسته را پیشه کنیم. تا آن موقع ، نسخه موجه، همانا همدلی و حمایتهای روانی- و اجتماعی رسمی و غیرسمی از سوی دولت، شبکههای دوستی و خویشاوندی و سازمانهای مردم نهاد از کسانی است که بیشترین درگیری با این بیماری دارند.