غلامرضا امامی در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهارکرد: دریابندری مترجمی بود یگانه، به مدرسه نرفت و دانشکده ای ندید اما دانشجویان رشته ترجمه می توانند از وی درس ها بیاموزند، این زاده بوشهر که در آبادان بالید همیشه سبکبالی و شادابی جنوبی ها و پاکدلی و طنز آنان را به همراه داشت، تهدیدها برای وی فرصت بود، وقتی که در آغاز جوانی به زندان افتاد از پای ننشست، این خودآموخته زبان دست به کاری سترگ زد تاریخ فلسفه غرب برتراند راسل را به فارسی برگرداند.
وی افزود: دریابندری در زندان به آشپزی و نقاشی پرداخت و حاصل آن تجربه سالها بعد کتاب مستطاب آشپزی؛ از سیر تا پیاز بود که به کوشش پیگیر همسرش فهیمه رستکار و همدلش زنده یاد محمد زهرایی (ناشر و ویراستار) نسق یافت.
پیش از نجف دریابندری مترجمان ما بیشتر از زبان فرانسه آثار ادیبان را ترجمه می کردند، اما نجف ردیابندری پلی شد برای آثار ادیبان غربی همچون مارک تواین، ارنست همینگوی، ویلیام فاکنر و دیگران؛ دریابندری زبان های ویژه ای به کار می برد آنچنان نبود که در همه کارهایش واژه هایی یکسان به کار ببرد؛ با مقایسه زبان روان و دشوار تاریخ فلسفه غرب با زبان رسا و زیبای وداع با اسلحه همینگوی می توان به این نکته اشراف یافت.
امامی ادامه داد: دریابندری که دوستانش او را عمو نجف می نامیدند، به حقیقت از مدرسه زندگی درس ها گرفته بود، من سالهاست که باور دارم از کلاس های داستان نویسی هیچ نویسنده ای و از کلاس های ترجمه هیچ مترجمی سربرنمی آورد؛ به قول ویلیام فاکنر «نوشتن عرق ریزان روح است»، امری که خودآموختگی دریابندری بر آن صحه گذاشت. نجف دریایندری با دیدن فیلم های زبان اصلی زبان آموخت و با سخن گفتن با انگلیسی زبانان بر غنای زبان خویش افزود، او همیشه در پی ساختن بود، شاید باورکردنی نباشد که او نقاشی خودآموخته نیز بود، ترسیم تصویر زنده یاد دکتر محمد مصدق در حبس پس از کودتای ۲۸ مرداد، کاری است ماندنی از او.
مترجم پینوکیو گفت: دریابندری پس از زندان به همت یارانش دکتر عبدالرحیم احمدی و منوچهر انور در کنار چهره هایی چون دکتر مجتبایی و زنده یاد کریم امامی به ویراستاران بنگاه فرانکلین پیوست، پیوستن او به این بنگاه را باید از شگردها و دستاوردهای همایون صنعتی زاده دانست که در وی گوهری ناب یافته بود هرچند محبس چندساله وی سدی بود که وی در یک بنگاه غربی به کار بپردازد. در حقیقت کسی که اندیشه و سیر و سلوک چپ داشت در یک موسسه آمریکایی به کار نوشتن و ویراستاری پرداخت و این از مایه گذاشتن و اصرار صنعتی زاده بود نزد رئیس ساواک آن زمان تیمسار پاکروان که به وی رخصت داده بود نجف دریابندری به کار نوشتن و ترجمه در فرانکلین بپردازد. پس از آن نجف دریابندری که به سینما عشق می ورزید و آشنایی اش با زبان از سینما آغاز شده بود (فیلم هایی که در سینما تاج آن زمان آبادان به زبان اصلی به نمایش در می آمد) به کار ترجمه فیلم های سینمایی در تلویزیون ایران پرداخت که شد کارهایی ماندنی.
امامی ضمن قدردانی از همت بلند زنده یاد محمد زهرایی مدیر نشر کارنامه که در روزگار کهنسالی نجف دریابندری همدل و همراهش بود، افزود: گذر عمر در حرکات دریابندری نمایان نبود، در کهنسالی همچنان چست و چالاک هرچند گوشش کمی سنگین شده بود اما چشمان درشت سیاه پرفروغش همچون دو زغال گداخته می درخشید، گاه نیاز نبود که سخن بگوید با چشمانش حرف می زد و قهقهه سر می داد؛ او به شادی زندگی را گذراند. آخرین تجلیلی که از وی به عمل آمد به همت علی دهباشی در شب ویژه نجف دریابندری شب های بخارا بود که با حضور دوستان دیرینش یادش گرامی داشته شد، هرچند که در سال های آخر عمر آلزایمر به جانش افتاده بود اما چشم هایش کار می کرد.
نجف دریابندری، مترجم و نویسنده پیشکسوت کشور دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت در سن ۹۱ سالگی پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ درگذشت.
ترجمهٔ برخی از آثار ارنست همینگوی، نظیر کتاب وداع با اسلحه از جمله شاهکارهای او است. سازمان میراث فرهنگی ایران، در سال ۱۳۹۶، دریابندری را به عنوان گنجینه زنده بشری ثبت کرد.