تهران- ایرنا- رئیس کانون کشوری انجمن‌های صنفی مترجمان با اشاره به اهمیت «نجف دریابندری» در ترجمه گفت: او مرجع تقلید و قله ترجمه است و به این دلیل سطح ترجمه‌اش در حوزه‌های مختلف افت نمی‌کند.

نجف دریابندری، مترجم و نویسنده پیشکسوت، روز دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت در سن ۹۱ سالگی و پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ دامن از جامه خاکی برکشید. وی که سال‌های اخیر در سرای سکوت سکنی گزیده بود؛ طی بیش از شش دهه تلاش با معرفی شماری از مهم‌ترین نویسندگان انگلیسی‌زبان به جامعه معاصر ایران بر زبان فارسی افزود و امروز که بین ما نیست یادگارهای ارزشمندی از کتاب و ادبیات برجای گذاشته که تا همیشه باقی خواهد ماند.

محمدرضا اربابی در گفت وگو با خبرنگار ایرنا نجف دریابندری (۱۳۰۸ تا ۱۳۹۹) را پرچمدار نسلی از مترجمان برتر دانست و گفت: این مترجمان در گذشته تاریخ ترجمه ایران ریشه داشتند؛ رضا سیدحسینی، محمد قاضی، ابوالحسن نجفی و منوچهر بدیعی نیز از جمله آنان هستند، آنها دانش آموخته زبان از دانشگاه نبودند ولی نسل موفق و نسل طلایی ترجمه ایران به شمار می‌آیند.

وی افزود: این مترجمان هم با ادبیات کلاسیک و معاصر زبان مادری خود آمیخته و هم با ادبیات جهانی به‌خوبی آشنا بودند؛ ادبیات مافوق دانستن زبان و ترجمه است و به این دلیل آثار این مترجمان برجسته است.

رئیس کانون کشوری انجمن‌های صنفی مترجمان با اشاره به تدوین کتاب تاریخ شفاهی ترجمه و گفت‌وگو با ۱۰ مترجم پیشکسوت در آن اظهار داشت: در این گفت‌وگوها در مورد آموزش ترجمه و شیوه‌های آن که از دغدغه‌های من است صحبت کردم، تقریبا همه آنها معتقد بودند ترجمه آموزش‌پذیر نیست و بیشتر کار گِل و دِل است. این دسته از مترجمان ادبیات روز و کلاسیک جهان و ایران را می‌خوانده‌اند و بیشتر زبان را در محیط فرا گرفته‌اند مانند نجف دریابندری که به دلیل زندگی در خوزستان و همکاری با شرکت نفت زبان را فرامی‌گیرد.

وی با اشاره به نقاط ضعف مترجمان امروزی گفت: متاسفانه مترجم‌های ما امروز از نظر زبان فارسی ضعف‌هایی دارند ولی مثلا وقتی کتاب پیامبر و دیوانه نجف دریابندری را به زبان فارسی می‌خوانیم می‌بینیم این اثر ترجمه صرف نیست و به زبان فارسی اضافه می‌کند.

وجود این مترجمان و آثار برجسته‌ای که ارائه داده‌اند برهان خلف جدی بر تفکر ضرورت دانشگاه رفتن برای مترجم شدن و بدتر به لیسانس قناعت نکردن برای بهتر مترجم شدن است که نتیجه آن را در کتاب‌های ترجمه می بینیم. در واقع نجف دریابندری یک‌روزه و یک‌ساله به این جایگاه نرسیده است.

وی در مورد تنوع حوزه کاری نجف دریابندری در حوزه‌های مختلف از ادبیات، فلسفه و علوم سیاسی گفت: در هیچ موردی ضعف در کار او نیست. البته در شرایط مطلوب مترجم باید متخصص یک حوزه باشد؛ اما بعضی مترجم‌ها توانایی ترجمه در حوزه‌های گوناگون را دارند. چیره‌دستی دریابندری در زبان فارسی و مطالعه فراوانش در این حوزه ها باعث شده سطح ترجمه افت نکند. اما نجف دریابندری مرجع تقلید و قله ترجمه در ایران و جزء موارد استثناست. نباید انتظار داشت همه مترجم‌ها در این سطح در حوزه‌های مختلف ترجمه کنند. بنابراین توصیه علمی و منطقی این است که مترجم در یک حوزه مشخص کار کند.

مترجم کتاب آتش‮ و خشم‏‫ در مورد تحقیقات دانشگاهی روی آثار نجف دریابندری پاسخ داد: مقاله‌های علمی روی این کارها نوشته شده است ولی در حد پایان‌نامه خیر یا من مطلع نیستم.

آثار دریابندری از همه جهت و حتی ابعاد اجتماعی مهم است؛ زیرا او با انتخاب درست آثار برای ترجمه روی جامعه تاثیر گذاشته و به طور کلی جریان ساز است برای نمونه پیامبر و دیوانه دو کتاب از جبران خلیل جبران است که نجف دریابندری در یک کتاب کنار هم ترجمه کرده است.

نامگذاری جایزه جهانی ترجمه ایران به نام نجف

وی در مورد اقدامات کانون کشوری انجمن‌های صنفی مترجمان برای گرامیداشت یاد نجف دریابندری گفت: قصد داریم جایزه جهانی ترجمه ایران را که تاکنون دو سال برگزار شده به نام نجف دریابندری نامگذاری کنیم.

اربابی تاکید کرد: بهتر است تا وقتی مترجمان برجسته زنده هستند از آنها تجلیل کنیم. مرحوم دریابندری تا همین ماه‌های آخر مشکل بیمه تامین اجتماعی داشت و در نهایت هم حل نشد و خانواده صرف نظر کردند.

از آن مهم تر مساله ناشرانی است که یا آثار او را نگه داشته اند یا چاپ می‌کنند و حقوق این مترجم مطرح را نمی‌دهند؛ مثلا پیرمرد و دریا.

وی افزود: اگر نجف دریابندری امروز بین ما نیست، قدر مترجم هایی مانند منوچهر بدیعی و عبدالله کوثری که سال ها برای ارتقای فرهنگ ایران زحمت کشیده‌اند بدانیم. مساله چاپ آثار آنها و رعایت حقوق‌شان با ناشران بسیار مهم است.

از دریابندری آثار زیادی به جای مانده است؛ وداع با اسلحه و پیرمرد و دریا نوشته ارنست همینگوی (۱۸۹۹ تا ۱۹۶۱) هاکلبری فین و سرگذشت غریبه‌ای در دهکده از مارک تواین (۱۸۳۵ تا ۱۹۱۰) گوربه گور و یک گل سرخ برای امیلی از ویلیام فاکنر (۱۸۹۷ تا ۱۹۶۲) و بسیار دیگر.