نجف دریابندری، مولف و مترجمی صاحب نظر بود که آثار بسیاری را ترجمه کرده و در کنار آن تالیفات ارزشمندی نیز دارد. اگر قصد دارید مطالعه آثار این چهره ماندگار فرهنگی را آغاز کنید میتوانید پیشنهادهای این هفته ایرنا را بخوانید.
مافیای نیویورک ۱۹۳۰
یکی از مهمترین ترجمههای نجف دریابندری که در زمان خود، کاری بی نظیر و شجاعانه به شمار میآمد، کتاب بیلی باتگیت است، او در ترجمه این کتاب توانسته است دنیای گانگستری آمریکای قرن بیستم را به خوبی تصویر کند.
این کتاب روایت داستانی از سال های ۱۹۳۰ میلادی در نیویورک است، بیلی باتگیت، پسری پانزده ساله است که مدرسه را به خاطر شرایط خانواداگی ترک کرده است. او با گانگستری بدنام و پرنفوذ، به نام شولتس ارتباط برقرار میکند و وارد دنیایی از کارهای غیرقانونی و بزهکارانه میشود. بیلی پس از پشت سر گذاشتن دورانی سخت، شیفته دنیای آکنده از پول، قدرت و فساد آقای شولتس شده و در این دنیای جدید، با زورگیری، خشونت و قتل هم روبه رو میشود اما خطرناکترین تهدید برای او، رابطهای است که با دختر مورد علاقه گانگستر بزرگ پیدا میکند.
راوی این داستان خود باتگیت است که احساسات و افکارش را هم با مخاطب در میان می گذارد، ادگار لورنس دکتروف، نویسنده این کتاب، این اثر را در سال ۱۹۸۹ منتشر کرده است که جایزه پن/فاکنر، سال ۱۹۹۰ و جایزه حلقه منتقدین کتاب آمریکا سال ۱۹۸۹ را دریافت کرد.
کتاب بیلی باتگیت، نوشته ای.ال.دکتروف، با ترجمه نجف دریابندری، در ۴۵۴ صفحه توسط نشر کارنامه به چاپ رسیده است.
پیرمرد به دریا رفت
شاید شما هم این روزها بسیار شنیده باشید که پیرمرد به دریا رسیده است، این جمله به شاهکار ارنست همینگوی اشاره دارد که نجف دریابندری، یکی از مهمترین مترجمان آن به شمار میآید. بسیاری از منتقدان ادبی، پیرمرد و دریا را شاهکار همینگوی میدانند، و منتقدان ایرانی آن را یکی از شاهکارهای ترجمه نجف دریابندری خواندهاند.
این کتاب داستان ماهیگیر پیری است که چند وقتی هیچ صیدی نکرده است. والدین پسرکی که کمک دستش است، پسرک را از همراهی او نهی میکنند و پیرمرد یکتنه به دریا میزند. پس از چند روز سرگردانی ناگاه یک نیزه ماهی بزرگ، خیلی هم بزرگ قلاب را میگیرد و رویداد شگفتانگیزی رخ میدهد.
کتاب پیرمرد و دریا، نوشته ارنست همینگوی، با ترجمه نجف دریابندری، در ۲۲۴ صفحه، توسط انتشارات خوارزمی منتشر شده است.
در شناخت جناب مستطاب
یکی از آثاری که میتواند به شناخت نجف دریابندری کمک کند، گفتوگویی است که با مهدی مظفرساوجی انجام داده است.
ساوجی در مقدمه این کتاب میگوید این مصاحبه بلند، با گفتوگویی مطبوعاتی درباره ترجمه، در سال ۸۳ شروع شد و پس از تکمیل آن مصاحبه و به پیشنهاد صفدر تقیزاده و پذیرش دریابندری، در چندین جلسه ادامه یافته و در نهایت به کتاب تبدیل شده است.
دریابندری، در این کتاب، درباره موضوعات مختلفی صحبت میکند، فراز و فرودهای زندگی شخصی، از جمله حضورش در موسسه انتشارات فرانکلین و جزئیاتی از فعالیت این موسسه، نگاه او به موضوع ترجمه و مهمترین ترجمههایی که از وی و در روزگار وی منتشر شده، از موضوعاتی است که در این کتاب آمده است.
در بخش دیگری از این گفتوگو، نگاه او به بایدها و نبایدهای زبان فارسی، داستاننویسی طنز و سینما مورد بحث قرار گرفته. و در بخش دیگری نظرات دربابندری درباره دهخدا، جمالزاده، هدایت، چوبک، آل احمد، گلستان و علی محمد افغانی و دیگر نویسندگان مطرح شدهاند.
کتاب گفتوگو با نجف دریابندری، به کوشش مهدی مظفرساوجی، در ۳۵۲ صفحه، توسط نشر مروارید منتشر شده است.