روزنامه ایران در گفت و گو داوود فیرحی، استاد علومسیاسی دانشگاه تهران، آورده است: از سوی دیگر، این روزها پیوسته از سوی اهالی اندیشه مطرح میشود که اثرگذاری ویروس کرونا بر حوزه سیاست در درازمدت بیش از سایر ساحتها خواهد بود؛ چنانکه تئوریسینهای اندیشه سیاسی را به بازنگری برخی نظریات در جهان پساکرونا سوق خواهد داد. پیرامون این مجادلات نظری با داوود فیرحی، استاد علومسیاسی دانشگاه تهران، به گفتوگو نشستیم تا از او درباره «تأثیرات کرونا بر عالم سیاست» بشنویم و بپرسیم «آیا کرونا میتواند انسان امروز را به بازاندیشی در ساختارهای سیاسی وا دارد؟»او که آثار متعددی در حیطه اندیشه سیاسی دارد بر این باور است که بحران کرونا بیشتر تبعات اجتماعی خواهد داشت تا سیاسی و خود را در اردوگاه متفکرانی معرفی میکند که معتقدند جهان در عرصه سیاسی همچنان روند کوچک شدن دولتها را پیش خواهد گرفت. آنچه در ادامه میآید، ماحصل گپوگفت ما با او است.
جناب فیرحی، در جریان مدیریت ویروس کرونا، این «دولتها» هستند که بیش از هر نهاد دیگری، در مهار این بحران نقش دارند. این در حالی است که در دهههای اخیر بسیاری از صاحبنظران از ضرورت کوچک شدن دولتها سخن گفتهاند. به اعتقاد شما، آیا بحران کرونا میتواند این نگرش را تعدیل کند و دولتها فربهتر از گذشته شوند؟
بهنظر میرسد که در مورد بحران کرونا همچون بسیاری از بحرانهای اجتماعی دیگر، بیش از حد اغراق شده است. واقعیت این است که ما پیشتر نیز از این دست بحرانها کم نداشتهایم.
در خصوص پرسش شما که چقدر در جریان شیوع ویروس کرونا، نقش دولتها برجسته شد؛ باید گفت که بهنظر میآید دولتها همچنان روند کوچک شدنشان را ادامه میدهند؛ اما با این حال، در برخی جوامع، دولتها روند قویتر شدن را پیش خواهند گرفت.
شاید در کوتاه مدت برای دولتها اقتدار ایجاد شود اما بعید است که به اقتدارگراییهای سابق برگردند؛ چون انسان امروز بتدریج به دولتهای کوچکتر عادت کرده است. از این رو، معتقدم ممکن است قدری کار-ویژههای دولتها تغییر کند و نوعی «سوسیالیسم بهداشتی» همچون بیمههای سلامت بتدریج تقویت شود؛ اما اقتدارگرایی گذشته، احیا نخواهد شد. همچنین بهنظر میرسد با وجود اینکه در برخی جوامع، دولتها پر رنگتر میشوند، اما از دست رفتن وجه دموکراتیک آنها، امری بعید است.
برخی جامعهشناسان و متفکران علومسیاسی بر این باورند که از دیگر تأثیرات کرونا بر ساحت سیاسی، کمرنگ شدن اتحادیههای بینالمللی و برجسته شدن دیدگاههای ملیگرایانه است. آیا شما هم با این اظهارنظرها همدل هستید؟
بله، من نیز معتقدم در جهان پساکرونا، تا حدودی مرزهای ملی تقویت میشود و رفتوآمدهای بینالمللی احتمالاً کمتر خواهد شد.
فکر میکنید چه عواملی زمینهساز این فرآیند خواهند شد؟
اگر بنا باشد دولتها مسئولیتهای اجتماعیتری همچون مسئولیتهای بهداشتی را برعهده گیرند، علیالقاعده مرزها بیشتر اهمیت و اولویت مییابند.
اتفاق دیگری که ممکن است رخ دهد برعهده گرفتن بخش عمدهای از مشاغل عمومی توسط شبکههای ارتباطی و الکترونیکی است. در جهان پساکرونا، قسمتهای مجازی زندگی، واقعیتر میشوند و مردم به آن عادت میکنند؛ بهعنوان مثال مراکزی همچون بانک و پست و... فعالیتهای خود را بیشتر در قالب مجازی پیش خواهند برد.
بهنظر میرسد که در جهان پساکرونا، چهرهها گم و احتمالاً شماره ملیها برجسته میشوند و بیشتر مواجهه ما با اکانتها خواهد بود. در جهان پساکرونا احتمال میرود انسانها چندان شناخته شده نباشند حتی برای نظامهای حقوقی هم، اکانتها بیش از افراد و شخصیت حقیقیشان اهمیت خواهد یافت.
یعنی به اعتقاد شما، ما با مسائل هویتی جدیدی مواجه خواهیم شد؟
بله دقیقاً همینطور است. واقعیت این است که در جهان پساکرونا، تمایزهای شخصیتی آنچنان که باید هویدا نخواهد بود؛ بهعنوان مثال، افراد تنها با یک کد ملی به سیستمهای بانکداری وارد میشوند بدون اینکه کسی آنان را بشناسد و از اینکه چه میزان ثروت دارند، آگاه باشند. میخواهم بگویم فارغ از مسائل هویتی، بهنظر میآید اساساً در جهان پساکرونا دنیای مجازی واقعیتر میشود.
بخشهای زیادی از آرشیوها، کتابخانهها و موزهها به روی همه گشوده میشود و دیگر نیازی به مراجعه به سالن مطالعه یا اماکن عمومی و موزهها نیست و بهطور کلی، «خانه» و «فضای خصوصی» موضوعیت و اهمیت بیشتری مییابد.
فکر میکنید واقعیتر شدن دنیای مجازی در جهان پساکرونا به تنهایی انسان مدرن دامن میزند؟
بله، قطعاً مجازی شدن دنیای واقعی، به تنهایی انسان مدرن دامن خواهد زد. اما این تنهایی، تنهایی مطلق نیست. واقعیت این است که در جریان شکلگیری شبکههای ارتباطی و الکترونیکی، نوعی «اجتماع مجازی» شکل میگیرد که در این فضا، تا حدودی تنهایی انسان مدرن التیام مییابد؛ چراکه به نوعی اینهمانی با فضای بیرونی و واقعی آرامش بیشتری را به همراه میآورد.
حداقل در ایران تجارب اولیه نشان میدهد که انسانها در جریان استفاده از شبکههای ارتباطی و الکترونیکی، ارتباطات گستردهای را از طریق تصاویرمجازی شکل دادهاند. با این حال، تنهایی، در جهان پساکرونا، تنهایی مطلق نیست تنهایی و در عین حال اشتراک در فضای مجازی، نوعی درهم تنیدگی حوزه عمومی و خصوصی است؛ به این معنا که همه جا خانه ما است و همه در خانه یکدیگر هستیم اما در عین حال، تنها هم هستیم.
فکر میکنید برجسته شدن دنیای مجازی در عصر پساکرونا، ساحت سیاست را هم تحتالشعاع قرار میدهد؟ این امر، برای کارگزاران سیاسی و عالم سیاست، چه پیامدهایی خواهد داشت؟
طبیعتاً جدیتر شدن دنیای مجازی، بر حوزه سیاست و توسعه نیز اثرگذار خواهد بود؛ یکی از جدیترین نمودهای پیامد این امر میتواند در شکلگیری «افکار عمومی مجازی» باشد. واقعیت این است که افکار عمومی مجازی، ملاحظات افکار عمومی واقعی را ندارد و سانسور را برنمیتابد. این ویژگیها باعث میشود تا حاکمان و سیاستگذاران بیش از گذشته نسبت به مطالباتی که در فضاهای مجازی طرح میشود، حساسیت نشان دهند.
با همه این احوال، ضمن پذیرش این امر که کرونا میتواند در کنار ابعاد زیستی، تبعات سیاسی و اجتماعی داشته باشد، معتقدم، کرونا باعث ایجاد انقلابی در روابط انسانها نمیشود و به تعبیری، کرونا آخرالزمان نیست؛ هر چند که میتواند بهعنوان یک پدیده و بحران اجتماعی تغییراتی را در جوامع ایجاد کند.
معتقدم، کرونا باعث ایجاد انقلابی در روابط انسانها نمیشود و به تعبیری، کرونا آخرالزمان نیست؛ هرچند که میتواند بهعنوان یک پدیده و بحران اجتماعی تغییراتی را در جوامع ایجاد کند. در مورد بحران کرونا همچون بسیاری از بحرانهای اجتماعی دیگر، بیش از حد اغراق شده است.
هرچند در جریان شیوع ویروس کرونا، نقش دولتها برجسته شد اما در جهان پساکرونا دولتها همچنان روند کوچک شدنشان را ادامه میدهند. شاید در کوتاه مدت برای دولتها اقتدار ایجاد شود، اما از دست رفتن وجه دموکراتیک آنها، امری بعید است.
در جهان پساکرونا، ما با مسائل هویتی جدیدی مواجه خواهیم شد؛ قسمتهای مجازی زندگی واقعیتر میشوند و این امر به «تنهایی انسان مدرن» دامن خواهد زد. چهرهها گم و احتمالاً شماره ملیها برجسته میشوند و مواجهه ما بیشتر با اکانتها خواهد بود. حتی برای نظامهای حقوقی هم، اکانتها بیش از افراد و شخصیت حقیقیشان اهمیت خواهد یافت.