اینجا آقامام است، روستایی دشتی و محاصره شده در مراتع زیبا و تمام نشدنی شهرهای کلاله و مراوه تپه در شرق گلستان که شهرتش بیش از آن که به مراتع فراخ و همیشه سرسبز باشد، به رانش های همیشگی و حرکت مداوم لایه های زمین است.
چند بارش سنگین در ابتدای امسال انگار غول خفته رانش این روستا را بار دیگر بیدار کرد تا حرکت مداوم و پیاپی آن در مدت زمانی کوتاه و چند ساعته، ۷۰ خانه این روستای کوچک را تخریب و غیرقابل سکونت کند.
برای تهیه گزارش در یک روز گرم تابستانی راهی آق امام می شوم. در ورودی روستا و در پی پیدا کردن یک همصحبت و راهنما با حاج احمد آشنا می شوم؛ از اهالی روستا و راننده وانت است که خانه نوساخته اش در رانش فروردین امسال به تلی از خاک تبدیل شد و سرمایه یک عمر تلاش و زحمت او را به باد داد.
حدود ۶۰ ساله است اما وقتی متوجه می شود که می خواهم مشکلات هم محله ای هایش را منعکس کنم پابه پای من، کوچه و معابر آق امام را طی می کند.
او می گوید که بعد از رانش آخر، خیلی از اهالی خانه و کاشانه خود را ترک کرده و حالا در خانه های اجاره ای زندگی می کنند.
حاج احمد از رانش ۱۱ فروردین می گوید: " از ابتدای شب، باران تندی می بارید؛ مشغول نماز صبح بودم. هنوز هوا روشن نشده بود که ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد. فکر کردیم زلزله است اما تکان ها قطع نمی شد. ترسیده بودیم. ناگهان دیوار خانه ترک برداشت و شکاف عمیقی در آن ایجاد شد. دست بچه ها را گرفتیم و از خانه فرار کردیم. به حیاط که رسیدیم کمی از سقف فرو ریخت . اگر در خانه بودیم زنده نمی ماندیم".
خانه حاج احمد یکی از ۷۰ خانه غیرقابل سکونت آق امام است که اهالی از ترس رانش های بعدی دیگر تمایلی به تعمیر و بازگشت به آن ندارند.
فرقی هم نمی کند که خانه ها نوساز باشد یا قدیمی، بتنی باشد یا چوبی . قدرت رانش آنقدر زیاد بود که هر چه در مسیر راهش بود را از بین برد.
این خرابی ها شامل خانه آقا مرتضی نیز شد. تازه دامادی که با هزار جان کندن وام روستایی گرفت تا دست تازه عروسش را بگیرد و زندگی تازهاش را در خانه ۴۵ متری کوچکش آغاز کند اما حالا او و طاهره خانم در خانه یکی از اقوام اجاره نشینی می کنند.
نمونه این خسارت ها در آق امام، زیاد است.
"مشهدی علی" به نظر پیرترین ساکن آق امام است که کنار یکی از کوچه ها به عصایش تکیه داد و به خانه های خراب روستا نگاه می کند.
یکی از خانه ها را با دست نشان می دهد " این خانه برای آقا ناصر است. او در تهران کارگرد روزمرد است. چند سال از نان و خورد و خوراک زن و بچه اش زد تا این خانه را درست کند. شاید باور نکنی اما یک ساعت از کوچ آن ها به خانه اش نگذشته بود که رانش آمد و خرابش کرد!"
مشهدی علی می گوید: اگر اینجا رانشی بود چرا به ما مجوز ساخت دادند که حالا ندانیم به کدام داغ بسوزیم و برای کدام مصیبت گریه کنیم؟
مشکل رانش زمین فقط به خرابی خانه های آق امام محدود نمی شود.
دامداری شغل اصلی ساکنان این روستا است. یکی از اهالی گفت: در رانش امسال، سقف دامداریام خراب شد و گاوهایم زیر آوار آن تلف شدند.
یک جوان آق امامی دغدغه دیگری هم دارد.
او می گوید: وقوع رانش مشکل اساسی و همیشگی این روستا است اما یکی از گرفتاری های ما بعد از رانش، چگونگی اطلاع دادن آن به مسوولان و دستگاه های امدادی است.
سعید الهی می گوید: در حالی که مسوولان می گویند اینترنت پرسرعت را به روستاها رسانده اند اما ما هنوز تلفن برای خبر دادن اتفاقات تلخی مانند رانش نداریم و خبر این حوادث را با مشقت زیاد و بعد از چند ساعت به گوش مسوولان می رسانیم.
مدیرکل ارتباطات و فناوری اطلاعات استان گلستان در مورد این مشکل گفت: توسعه ارتباطی و اینترنت در شرق استان گلستان اتفاق افتاده اما در رابطه با مشکل ایجاد شده در روستای آق امام باید تیم کارشناسی با حضور در منطقه مشکل را بررسی کند.
رانشها در مناطق پر باران کشور به ویژه در مناطق شمالی رخ میدهد که دلیل اصلی آن بارندگی و نفوذ باران در تودههای ریز دانه خاک و تخلیه نشدن سریع آب از این تودهها بهدلیل نفوذ پذیری کم این خاکها است که فشار آب، منفذی را در توده خاک ایجاد میکند.
ایجاد پوشش گیاهی در نواحی مستعد لغزش، ایجاد کانالهای زهکشی بتنی یا سنگی در سمت ترانشه راهها و هدایت روان آبها به محل آبروها و پلها، احداث آبرو یا پل در محل خطالقعرها و ایجاد زهکش از جمله راهکارهای کم هزینه برای پایداری توده خاک است.
مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری گلستان گفت: از سال ها قبل ضرورت کاشت درختان آببر برای جذب آب های زیرزمینی به عنوان یکی از عوامل اصلی بروز رانش به اهالی روستاهای در معرض خطر استان اطلاع داده شد اما مورد استقبال مردم قرار نگرفت.
ابوطالب قزل سفلو همچنین گفت: رها کردن فاضلاب های خانگی در کوچه و خیابان از سالیان گذشته و نبود سیستم جمع آوری و هدایت آن به پایین دست، عامل دیگر بستر سازی برای وقوع رانش های پیاپی روستای آق امام بود.
سرپرست بنیاد مسکن شهرستان مراوه تپه از آغاز ساخت خانه های جدید اهالی روستای آق امام خبر داد و گفت: پهنه بندی برای شناسایی وضعیت رانشی زمین روستای آق امام پارسال انجام شد.
هوشنگ محمودی افزود: در همان ایام، سه قطعه زمین در روستای چنارلی به اهالی این روستا که در معرض رانش بودند پیشنهاد شد اما آن ها حاضر به ترک روستای خود نشدند.
وی گفت: هرچند به برخی ساکنان آق امام پروانه ساخت خانه جدید داده شد اما پس از اعلام مشاور طرح مبنی بر احتمال بروز رانش، جلوی پرداخت مراحل بعدی وام های ساخت و ساز گرفته شده که در این بین برخی اهلالی بدون توجه به اخطارها، عملیات ساخت خانه را ادامه دادند.
وی گفت که ساخت ۷۰ واحد مسکونی آسیب دیده از رانش زمین در ۲ محله سعدآباد و احمد آباد روستای آق امام بخش گلیداغ مراوهتپه در منتهی الیه شرق گلستان در عرصه جدیدی به مساحت پنج هکتار آغاز شد.
سرپرست بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مراوهتپه افزود: ۱۵ هکتار زمین برای جابجایی این محلهها در نظر گرفته شد که مشاور طرح پنج هکتار را از نظر تثبیت رانش زمین تایید کرد و کار نقشه برداری و تفکیک زمین انجام شده و در مرحله خاک برداری و پی کنی واحدها قرار دارد.
وی ادامه داد: با توجه به تمایل اهالی، ساخت واحدهای محله سعدآباد در عرصه جدید با نظارت بنیاد مسکن توسط مالکان آغاز شده و به عنوان یک مشوق، ۵۰ میلیون ریال هدیه به سه واحد نخست که ظرف ۱۰۰ روز ساخته شوند پرداخت می شود.
سرپرست بنیاد مسکن انقلاب اسلامی مراوهتپه افزود: ۳۰ میلیون ریال بابت اجاره بها به حساب اهالی محلههای خسارت دیده پرداخت شده و اهالی میتوانند با مراجعه به بانک برای دریافت ۴۰۰ میلیون ریال وام ۱۵ ساله چهار درصد و ۲۵۰ میلیون ریال کمک بلاعوض اقدام کنند.
محمودی اظهارداشت: بر اساس اعلام مشاور برای تثبیت محله احمدآباد نیاز به زهکشی و ساخت دیواره است که عملیات آنها با تخصیص ۱۷ میلیارد ریال از هفته جاری آغاز میشود و در صورت تخصیص ۴۳ میلیارد ریال دیگر تا ۲ ماه آینده به اتمام میرسد اما با توجه به تاکید استاندار، اهالی این محله در صورت تمایل میتوانند در عرصه جدید خانه بسازند.
وی گفت: بر اساس برنامه انجام شده، ساخت واحدهای رانشی روستای آق امام تا پایان شهریورماه به اتمام برسد.
مشهدی علی حالا ایستاده و می خواهد راهی خانه اش شود؛ اتاقی کوچک که بعد از رانش آن را اجاره کرده و با زن و فرزندان و ۱۰ نوه اش به سختی در آن زندگی می کند.
بازوانم را به سختی می فشرد : "پسرم ! اول خدا، دوم خدا و سوم شما! کاری کنید مسوولان زودتر به داد ما برسند!