ارتباطات بهعنوان رکن اساسی زندگی اجتماعی بشر، همواره مطرح بوده و در طول تاریخ بشر به شکلهای مختلف موجبات رفاه و ترقی و پیشرفت بـشر را فـراهم کرده است. در این میان ماهیت و فعالیتهای روابط عـمومی در ابـعاد درون و بـرون سازمانی چنان گسترده است که از قرار گرفتن در قالب و محدوده یک واحد اداری بسیار فراتر و کلانتر اسـت. شاید این تصور برای خیلیها غیرقابل باور و اغراقآمیز باشد که روابط عمومیهای فـعال و کارآمد، میتوانند نقش مـؤثر و تـعیینکنندهای در جلب مشارکتهای مردمی و بسیج این تواناییها برای سرعت بخشیدن به روند توسعه ملی کشور خود داشته باشند. اهمیت مقوله ارتباطات در جهان سبب شد تا ۱۷ ماه می به مناسبت تشکیل اتحادیه تلگرافی بین المللی ژنو در ۱۸۶۵ میلادی، «روز جهانی ارتباطات» نامگذاری شود. در ایران نیز با توجه به اهمیت و نقش تاثیرگذار روابط عمومی با تصویب شورای فرهنگ عمومی کشور، ۲۷ اردیبهشت همزمان با روز جهانی ارتباطات «روز ارتباطات و روابط عمومی» نام گرفت تا فرصتی مناسب برای شناساندن این مهم به جامعه و مسوولان باشد.
ارتباط مستقیم روابط عمومی ها با اقشار مختلف مردم
نباید فراموش کرد که روابط عمومیها به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق رسانههای جمعی با اقشار مختلف مردم ارتباط دارند و حمایت و پشتیبانی مردم از برنامههای توسعه آنقدر مهم است که به اعتقاد بیشتر صاحبنظران اقتصادی هیچ توسعهای به وقـوع نـخواهد پیوست، مگر اینکه به همراه خود موافقت، حمایت و همکاری تودهها و مشارکت مردم را در اجرای برنامههای توسعه داشته باشد. بدونشک این موضوع با همراهی مردم با برنامههای توسعه کار و تلاش، مضاعف شده و پلههای تـرقی و تـوسعه راحتتر و سریعتر پیموده میشود و درصورت روبهرو شدن با مشکل و مانعی در فرآیند توسعه، حمایت مردمی نیز کمکی مؤثر و تعیین کننده خواهد بود.
از سوی دیگر همه اقدامات و تلاشهایی که برای رسیدن بـه تـوسعه ملی در یک کشور صورت میگیرد، به طور عموم اثرات مثبت و منافع آن متوجه همه افراد جامعه است. بنابراین اگر بتوان آگاهیهای مردم را بالا برد و با اطلاعرسانی صحیح، اقناع و ترغیب، زمینه جلبنظر و تـوجه مـردم را بـه برنامههای توسعه فراهم آورد و پیامدهای مـثبت و مـنافع عـمومی آن را برای همه اقشار مردم به گونه ای مطلوب و دلنشین بازگو کرد، بهطور قطع میتوان از حمایت و پشتیبانی مردم در اجرای موفق آن برنامهها بهرهمند شـد.
واقـعیت آن اسـت که بسیاری از برنامههای توسعهای که در جوامع مختلف بـا شـکست روبهرو میشوند، پشتوانه مردمی و یک عزم ملی را همراه ندارند که در این رهگذر محوریترین عامل آن نادیده گرفتن دانش ارتباطات و روابـط عـمومی و تـأثیر آن در جلب مشارکت و اقناع و ترغیب مردم، برای حمایت و پشتیبانی از فـعالیتهای ملی و توسعه است.
روابط عمومی و جلب مشارکتهای مردمی
همانطور که از مفهوم کلمه روابط عمومی استنباط میشود، روابط عـمومی فـن و هـنری است که با بهرهگیری از شیوههای مختلف ارتباط با طیف وسیعی از گـروههای مـردم ارتباط برقرار میکند و در یک تبادل و تعامل فرهنگی در جهت آشنایی بیشتر مردم و مخاطبان با سازمانها و دستگاههای اجـرایی و نـوع فـعالیت و تلاش آنان، یک همبستگی و همکاری و همفکری پدید میآورد. به بیانی دیگر هـمه فـعالیتهای روابـط عمومی، به نوعی به همه افراد و گروهها و مخاطبان برمیگردد و جلب مشارکت مردمی و آشتی دادن و آشـنا کـردن مـردم با ماهیت و فعالیتهای دستگاه و سازمان مهمترین وظیفه و رسالت روابط عمومیها را تشکیل میدهد.
بیتردید مـهمترین عـامل در حوزه عمل روابط عمومیها مردم هستند و لازمه تحقق بهینه اهداف توسعهای یک سـازمان داشـتن «پایـگاه مردمی» است. روابط عمومیها میتوانند از طرق مختلف و به شیوههای گوناگون با اجرای برنامههای مـتنوع، نـقش مفید و مؤثری در هدایت مردم برای مشارکت هرچه بیشتر و بهتر آنان در فرآیند توسعه داشـته بـاشند. روابـط عمومیهای کارآمد باید شیوهها و راههای مشارکت مردم در تصمیمگیریها، برنامهریزی، اجرا و ارزیابی طرحهای توسعه را به آنـان نـشان دهند. از زبان مردم با مردم سخن بگویند و از این طریق بستر مناسب حـضور و مـشارکت گـروههای مردمی را در اجرای هرچه موفقتر برنامههای توسعهای دستگاههای اجرایی فراهم سازند.
روابط عمومیها باید با مـسلح شـدن بـه شیوههای نوین ارتباطات، مروج فرهنگ مشارکت در جامعه باشند و مسوولان و مردم را با ایـن واقـعیت مسلم آشنا سازند که بیمشارکت،اتحاد و همکاری متقابل میان مسوولان و مردم، نمیتوان گامی موفق در راه تـوسعه مـلی و پایدار کشور برداشت و به راستی روابط عمومیها در این عرصه دارای چه وظـایف و رسـالتهای خطیری هستند، با نگاه کردن به افـقهای کـاری روابـط عمومیهاست که میتوان به اهمیت، حساسیت و نقش روابـط عـمومیها در عرصه اقتصاد و توسعه پیبرد.
روابط عمومیها باید به مردم آموزش دهند که در سـایه مـشارکت آنها در توسعه، میتوان به چـه دسـتاوردهای مثبت و مـؤثری در صـرفهجویی در مـصرف وقت، هزینه، انرژی، امکانات و تقویت روحـیه جـمعی و ابتکار و خلاقیت دست یافت. روابط عمومیها باید با در پیش گرفتن شیوههای کارآمد و نـافذ و پویـا، مردم را به سوی فرهنگ مشارکتی سـوق دهند و با فراهم کـردن بـستر همکاری و همگامی مدیریت دستگاه های اجـرایی، در تـحقق توسعه ملی و پایدار تلاش کنند.
امروزه نهتنها کشورهای توسعهیافته، بلکه ممالک توسعهنیافته و در حـال تـوسعه هم به این باور عـقلانی رسـیدهاند کـه مردم، نقطه مـرکزی تـوسعه محسوب میشوند و در آن نـقش مـحوری دارند و به همین دلیل صاحبان اندیشه،مشارکت را استراتژی جدید توسعه میدانند.
بنابراین سخن گـفتن از تـوسعه ملی بدون داشتن چشمانداز روشنی از مـشارکت مـردم، کاری عـبث و بـیهوده اسـت و این مسأله به ویژه در سده های معاصر و در جوامع مستعمره و دیکتاتوری که فاقد نظام دموکراسی هستند، بهخوبی تجربه شده است.
این بـاور کـه مردم مهمترین عامل توسعه به شـمار مـیروند، نـظریهای فـراملی و جـهانی است که مـورد تـوجه همه نظامهای مردمی قرار گرفته است زیرا مسیر توسعه از مردم شروع و به مردم ختم مـیشود.
و در آخـر ایـنکه روابط عمومیها باید با درپیش گرفتن شـیوههایی چـون صـداقت، نـوعدوستی، مـنفعتخواهی عـمومی و برخورد و ارتباط مناسب با اقشار مختلف مردم، آنان را بهطور ارادی و خودجوش در جهت اجرای برنامههای توسعه همراه و همگام سازند و با تقویت فرهنگ مشارکتی بین مردم، آنان را نسبت به اجـرای موفق برنامههای توسعه حساس و خود را وظیفهمند بدانند و این را فراموش نکنند که روابط عمومی، هنر مردم داری است.
روابط عمومی، ارتباط و توسعه
ابزار کار روابط عمومی، برقراری ارتباط است و در پرتـو این ارتـباط فعالیتهای روابط عمومی تحقق مییابد. در جهان امروز نیز با توسعه و گسترش ارتباطات به خصوص الکترونیکی و رایانه ای، نقش این عامل در افزایش رفاه، ترقی و پیشرفت جامعه بشری صدچندان شـده و بهعنوان یک نقش محوری بـرای رسـیدن به توسعه مطرح است. درعینحال به عقیده اکثر صاحبنظران ارتباطات، ارتباطات انسانی بهعنوان زیربنای این علم، از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردار است. بهعبارت دیگر، پیـششرط تـوسعه ارتباطات در ابعاد گوناگون، تـوجه کـافی به ارتباطات صحیح انسانی، میانفردی و گروهی است. در این راستا ارتباطات انسانی در یکسانتر شدن آگاهیهای عمومی و ملی، یکپارچگی و بسیج گروهها و مجموعههای انسانی در راستای رسیدن به توسعه اقتصادی و ملی نقش قابلتوجهی داشـته اسـت. از رویکردی دیگر نگرش ساختاری به ارتباطات و توسعه، ارتباطات را زیرساخت و پیششرط رشد اقتصادی و توسعه میداند و ارتباطات است که میتواند آگاهی دهد و به سازماندهی و بسیج تودهها برای دگرگونی سیاسی که به تـوسعه اقـتصادی و اجتماعی مـیانجامد، کمک کند.
ارتباطات بخشی فراگیر از نظام حیات بخش جامعه
ارتباطات، یک بخش اساسی و فراگیر از نظام حیاتبخش جامعه است و چگونگی کاربرد مؤثر ارتباطات، در شتاب بـخشیدن به توسعه و کاهش دشواریهای آن نیز از محورهای اساسی به شمار میرود. البته نـقش ارتـباطات در توسعه هنوز در بیشتر موارد جنبه اجرایی به خود نگرفته و در برنامههای اجتماعی و اقتصادی حل نشده است، اما در این مـورد مـیان صاحبنظران علم ارتباطات اتفاقنظر وجود دارد که ارتباطات در فرآیند تمامیت ملی، بسیج اجتماعی و اقـتصادی، مـشارکت سـیاسی و همچنین افزایش موقعیتهای رسمی و غیررسمی، نقش حساسی ایفا میکند.
راهبردهای ارتباطی در گذار توسعه ملی
اگـر قرار بر این است که توسعه بهطور کلی بر جامعه اثر بگذارد، بـاید به آن نهتنها چون یـک مـسأله اقتصادی، بلکه مانند یک مسأله جامعهشناختی و انسانی پرداخت. فرآیندهای توسعه باید از درون بنا شوند، چنانچه از بیرون جامعه نشأت گیرند، نمیتوانند پایدار بمانند. نخستین هدف هر سیاست ارتباطی، پیشبینی شبکههای رسانهای برای کشور است که بـه بـهترینوجه با نیازهای کشور متناسب باشد، این امر شاید بدیهی به نظر رسد اما خودبهخود تحقق پیدا نمیکند. برخی کشورهای در حال توسعه و نه تمامی آنها، در برنامههای عمرانی خود به ارتباط، اولویـت داده اند. این درست است که ارتباطات به تنهایی نمیتواند موجبات توسعه را فراهم آورد اما ارتباط نارسا بدونشک فرآیند توسعه را کند میسازد و مشارکت مردمی را به تأخیر میاندازد. توسعه ملی ابعاد و فرآیندهای متعددی را دربـرمیگیرد کـه میتواند شامل سیاست، اقتصاد و ارتباطات باشد که اینها در واقع زمینهسازی برای برآوردن نیازهای بشری و افراد جامعه است.
بنابراین عملکردهای اقتصادی، سیاسی و ارتباطی نیازهای بشری را کاهش داده و هدایتگر جامعه بشری از سـیاهبختی و بـینوایی بـه طرف آسایش و روحیه عالی شـده اسـت.
تـکنولوژی وسایل ارتباط جمعی فرصتهای بینظیری را برای اقتصاد، سیاست، آموزش و توسعه فرهنگی مهیا میکند و بهعنوان ذخیرهای ارزشمند درجهت ارتقای توسعه ملی محسوب مـیشود و تـحقیق و بـررسی برای بهتر فهمیدن نقش ارتباطات در توسعه ملی، مـیتواند مـا را در بهدست آوردن روش و فرآیندی بهتر و جدید برای رسیدن به توسعه پایدار کمک کند.
امروزه ارتباطات بخش بسیار پیچیده توسعه را تـشکیل مـیدهد و نـمیتوان آن را از بستر فرهنگی و اجتماعی آن خارج ساخت. در واقع از طریق فرآیندهای ارتباطات است که میتوان اهداف توسعه را برای یک کشور شناسایی و ترسیم کرد و تمامی عوامل را در آن جـهت سـوق داد. در عـصر حاضر استراتژی ارتباطات بر مسایلی چون گسترش سواد، توسعه وسایل ارتـباط جمعی و سـهولت در حملونقل و جابه جایی و انتقال تجارب و دانستههای بشری تکیه و تأکید دارد. توسعه ملی ابعاد و فرآیندهای متعددی دارد که در ایـن مـیان ارتـباطات نقش محوری را بهعهده دارد زیرا ارتباطات چرخهای اقتصادی را با نظمی خاص بـه یـکدیگر مـتصل کرده و توان و قدرت بالایی را به منصه ظهور میرساند که در پرتو آن، جامعه بشری میتواند بـسیاری از نـیازهای اقـتصادی خود را تأمین کند.
بنابراین بدونمهیا ساختن نظام ارتباطات سالم، منسجم و هماهنگ نمیتوان به آیـنده تـوسعه بهمعنای عام آن چندان خوشبین بود زیرا همانطور که اشاره شد اگر نـگرشی سـاختاری بـه علم ارتباطات و توسعه داشته باشیم، ارتباطات زیرساخت و پیششرط توسعه است و بدون داشتن نظام ارتـباطی سـالم و کارآمد در نظام کلان جامعه، نمیتوان آیندهای روشن برای توسعه ملی در کشور تصور کـرد. بـنابراین روابـط عمومی، ارتباطات و مشارکت مردمی مؤلفهها و حلقههایی از یک زنجیر در فرآیند توسعه هستند که هرکدام در جای خـود نـقش مؤثر و خطیری را در به سرمنزل مقصود رسیدن قافله توسعه ملی ایفا میکنند.
مـنابع:
۱- «یـک جـهان،چندین صدا»، ترجمه ایرج پاد، انتشارات سروش، تهران ۱۳۶۹.
۲- مولانا(دکتر حمید)، «گذر از نوگرایی»، ترجمه یونس شـکرخواه،انـتشارات مـرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها،چاپ اول، ۱۳۷۱.
۳- سید محسنی-سید شهاب،«ارتباطات زیرساخت و پیششرط تـوسعه اسـت»روزنامه اخبار،۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۵، ستون نگاه.