فیلمنامه هر فیلم در حکم مغز متفکر اثر است و از اهمیت بالایی برخوردار است اما همواره در سینمای ما منتقدان به این موضوع اشاره داشتهاند که ضعف اصلی همین رکن است اما از این امر غافل هستند که بیش از ۹۰ درصد فیلمنامه های سینمای ایران را کارگردانان می ویسند و فیلمنامه نویس مستقل به تدریج جایگاه حرفهایش را از دست میدهد و برای تاکید به اهمیت این حرفه در بدنه سینما روز فیلمنامه بوجود آمد و باید آنرا با ارج نهادن به ارزش فیلمنامه و فیلمنامهنویسان تقویت کرد.
اما متاسفانه سینمای ایران مسیری را در پیش گرفته که بیش از گذشته حتی نقش فیلمنامه و فیلنامهنویس در سینما کمرنگ شده است به طوری که در دو سال گذشته نه تنها حتی مراسم ساده و مختصر شب فیلمنامه نویسان برگزار نشده که حتی مدیران خانه سینما یا سایر نهادهای سینمایی اشاره به این روز نداشتند.
شادمهر راستین فیلمنامهنویس و عضو انجمن فیلمنامهنویسان خانه سینما در این باره به ایرنا گفت: دو سال است که روز فیلمنامهنویسان برگزار نمیشود. ظاهرا اعضای شورای مرکزی فیلمنامهنویسان اعتقادی به برگزاری چنین مراسمی ندارند.
وی افزود: نزدیک به پانزده سال پیش و همزمان با روز بزرگداشت فردوسی، روز 25 اردیبهشت توسط هیات مدیره وقت کانون فیلمنامهنویسان به عنوان روز فیلمنامهنویس انتخاب شد و همهساله در این روز مراسمی ساده با عنوان شب فیلمنامهنویس اعضای کانون دور هم جمع میشدند و مراسم هم شامل نمایش فیلم و پذیرایی سادهای بود.
در سیاستهای اتخاذ شده قرار بر این بود که هر صنف سینمایی برای خود روزی را مشخص کند تا هم یادآور فعالیتهای صنف باشد و هم از پیشکسوتان هر حوزه قدرانی شود. ضمن اینکه این موضوع میتوانست ضامن تداوم رفتار صنفی باشد در جهت امید و انگیزه دادن به تازهواردان و جوانانی که وارد این حوزه شدهاند.
نویسنده فیلم «به همین سادگی» ادامه داد: با چنین هدفی روز فیلمنامهنویس شکل گرفت و در دورههایی در این روز فیلمنامههای برتر سال انتخاب و برگزیدهگان اعلام میشدند. از سال گذشته که خانه سینما مشکلات مالی پیدا کرد، کانون نیز شب فیلمنامه را به شکلی جدید و در بنیاد سینمایی فارابی برگزار شد. اما امسال به شکلی عجیب و سوالبرانگیز در این روز حتی یک پیام تبریک یا یادآوری در مورد شب فیلمنامهنویس نشد. تا جایی که حتی در کانال رسمی فیلمنامهنویس روز فردوسی را گرامی داشتند اما خبری از تبریک یا اشارهای به روز فیلمنامهنویس نشد.
راستین گفت: البته با توجه به وضعیت فیلمنامهنویسی و فیلمنامهنویسان در ایران شاید خیلی هم تعجبآور و دور از ذهن نباشد که حتی جامعه فیلمنامهنویسان نیز از این روز به راحتی گذر کرده و حتی اشاره به وجود چنین روزی نداشته باشند. وقتی برخی از سینماگران خود را جزو جامعه فیلمنامهنویسان نمیدانند و هنوز این تصور وجود دارد که هر کارگردانی میتواند فیلنامهنویس حرفهای هم باشد، پس هیات مدیره کانون فیلمنامهنویسان نیز چارهای جز منتفی کردن این شب و این مراسم نداشته است.
وی با اشاره به اینکه با سینمایی مواجه هستیم که سادهترین شکل حرفهای بودن در آن فراموش شده، افزود: روزی که ساختار سینمایی در دهه هفتاد شکل گرفت و مرحوم سیفالله داد به خانه سینما شکلی تشکلاتی، صنفی و قانونی دادند و صنوف توانستند اهداف و برنامههای خود را شکل دهند، همه صنوف معترف بودند که سه رکن تالیفی فیلم یعنی تهیه کنندگی، کارگردانی و فیلمنامهنویسی آغازگر این پروژه هستند. به تعبیر محمد بهشتی فیلمنامهنویس معمار اصلی یک فیلم است که نقشه و ایده اولیه را ارائه میدهد و طبق همین تعبیر نظام فکری تشکلهای سینمایی خانه سینما شکل گرفت و همه صنوف نسبتشان با خانه سینما را با این سه صنف تنظیم میکردند. همچنین به جز این دوره آخر، فیلمنامهنویسان یکی از اعضای ثابت هیات مدیره بودند.
نویسنده فیلم «امروز» اظهار داشت: نتیجه اصلی اهمیت ندادن به فیلمنامهنویسی در سینما این شده است که کسانی فیلمسازی میکنند که بیشتر بتوانند در بخش تولید و پروداکشن فعالیت کرده و حضوری پررنگ داشته باشند. هدف این است که قبل و بعد از تولید کمترین هزینه و عوامل سینمایی وجود داشته باشد و اهمیت ساخت یک فیلم و اصلیترین بخش سینما همان بیست سی روز تولید تلقی میشود. به همین خاطر حدفاصل تولید تا پخش به صفر نزدیک شده و پخش کنندهها عملا به مدیران سینما تبدیل شدهاند و تولیدکنندگان برای سینماها محصول تولید میکنند و قاعدتا نیازی نیست فرمول این محصول مدام عوض شود. مثل این میماند که یک کمپانی که شامپویی پرفروش تولید میکند بخواهد هربار فرمولاسیون آن را عوض کند در حالی که هم تولیدکننده، هم پخش کننده و فروشنده و از همه غمانگیزتر هم خریداربه دنبال تنوع و نو آوری نباشند.
در چنین شرایطی به سینما به عنوان محصولی فرهنگی نگاه نمیشود. بنابراین اگر مثلا بیست سال پیش فیلمی توانسته با تم جابجایی شخصیتها فروش داشته باشد الان هم چنین شرایطی دارد و فقط بازیگران عوض میشوند. به این ترتیب بازیگر و پخشکننده به ارکان اصلی و اقتصادی سینما تبدیل میشوند و با این اوصاف اتفاقی که در دهه پنجاه برای سینمای ایران افتاد بعید نیست دوباره شکل گیرد.
راستین گفت: سست بودن سینمای ایران با همین قضیه کرونا کاملا مشخص شد. در سینمای جهان حدفاصل زمانی از بسته شدن سالنهای نمایش تا فروش آنلاین، پخش و بلیت فروشی اینترنتی و تغییر آیین نامههای حضور در جشنواره ها و مراسم و بازگشت به چرخه عرضه فرهنگی نهایتا پانزده روز بود اما در ایران همچنان این دغدغه وجود دارد که اگر اکران سنتی از بین برود کل سینما نیز از دست خواهد رفت.
عضو انجمن فیلمنامهنویسان خانه سینما، خاطرنشان کرد: انتخاب سینماگران، مدیران فرهنگی و مهمتر از همه مردم حذف تفکر و شیوه حرفهای نویسندگان متخصص در ادبیات نمایشی و به طبع آن فیلمنامهنویسی از سینما است. بنابراین به راحتی بدنه اصلی سینما که مانند یک دایناسور بزرگ شده اما مغز کوچکی به اندازه یک گربه دارد مانند آنچه قوانین طبیعت حکم میکند منقرض شده و از بین خواهد رفت.