«پایان رافت» مهاجم سالهای نه چندان دور پرسپولیس در مصاحبه با خبرنگار ورزشی ایرنا حرفهای جالبی را بر زبان آورد.
متن این گفت و گو در زیر از حضورتان خواهد گذشت.
چطور شد پرسپولیسی شدید؟
در ملوان عملکرد خوبی را به اجرا گذاشته بودم، آن سالها هر بازیکن شهرستانی که چهره میشد استقلال و پرسپولیس به دنبال او میآمدند، حضور در این ۲ تیم بزرگ پایتخت آرزوی هر فوتبالیستی است. «علی پروین» مرا خواست و به این پیشنهاد جذاب پاسخ مثبت دادم.
در آن سالها حضور شما در پرسپولیس انتقاداتی را به همراه داشت؟
خیلیها اعتقاد داشتند من در پرسپولیس موفق نمیشوم و از اینکه علی پروین مرا خریده است انتقاد میکردند اما او مرد و مردانه پای من ایستاد و همیشه روحیه میداد.
چی میگفت؟
او به خاطر من جلوی همه ایستاد، میگفت به هیچ کدام از این حرفها توجه نکن و کارت را به بهترین شکل ممکن در پرسپولیس ادامه بده تا موفق شوی، او میگفت اگر میخواهی در پرسپولیس بازی کنی باید ۱۰۰برابر بیشتر از ملوان تلاش کنی، علی پروین اعتقاد داشت به زودی تمام آنهایی که از حضورت در پرسپولیس انتقاد میکنند به اشتباهشان اعتراف میکنند.
این اتفاق افتاد، به اشتباهشان اعتراف کردند؟
بله خیلیها آمدند و گفتند ما درباره تو اشتباه فکر میکردیم، یکی از این افراد امیر عابدینی بود که به من گفت من نگاه مثبتی به حضورت در پرسپولیس نداشتم اما آنقدر خوب بازی کردی که نظرم عوض شد و به اشتباهم نزد خودت اعتراف میکنم.
اولین روز تمرین را به خاطر دارید؟
تپههای داوودیه بود، هیچ وقت فراموش نمیکنم تمام بازیکنان ساکهای خود را در گوشهای و کنار درختها گذاشته بودند و تدارکاتچی پرسپولیس ۲ ساعت تمام کنارشان ایستاده بود تا کسی وسایل بازیکنان را ندزدد.
بهترین خاطره از روزهای حضور در پرسپولیس چیست؟
بهترین و بدترین خاطره من در یک روز اتفاق افتاد.
کدام بازی؟
فینال جام حذفی مقابل استقلال، در این بازی من در دقیقه ۸۸ به افشین پیروانی پاس گل دادم و باعث شد به پیروزی رسیده و قهرمان شویم، این خاطره شیرین من است.
و خاطره تلخ؟
بعد از این که بازی به پایان رسید و راهی خانه شدم متوجه شدم پدرم به رحمت خدا رفته است و بدترین خاطره زندگیام شکل گرفت، همان شب راهی آستارا شدم.
بهترین گلی که در پرسپولیس زدید؟
تمام گلهایی را که با پیراهن پرسپولیس به ثمر رساندم دوست دارم، برای من فرقی نداشت به کدام تیم گل میزنم. همیشه دوست داشتم با پیراهن پرسپولیس گل بزنم.
بدترین موقعیتی که خراب کردید؟
بازی با سپاهان در ورزشگاه نقش جهان، توپ خوبی روی خط دروازه نصیب من شد و من مطمئن بودم گل میزنم، پیش از این که توپ به پایم بخورد شادی پس از گل را در ذهن مرور میکردم که نتوانستم آن را به گل تبدیل کنم و آرمناک پطروسیان روی خط دروازه آن را مهار کرد.
علی پروین خیلی شاکی شد؟
خیلی! او ناراحت شد اما خودم بیشتر از همه ناراحت بودم و هنوز پس از گذشت این همه سال نتوانستم آن را فراموش کنم.
چی شد از پرسپولیس رفتید؟
تغییر و تحولات مدیریتی که در پرسپولیس ایجاد شد علی پروین را از این تیم دور کرد، آنها آمده بودند که پروین را از تیم محبوبش جدا کنند و این کار را انجام دادند. به من هم پیشنهاد ادامه همکاری دادند اما قبول نکردم.
چرا؟
علی پروین مرا به پرسپولیس آورده بود و تمام قدم پایم ایستاد، او از پرسپولیس رفته بود و اگر در این تیم میماندم به وی نامردی کرده بودم و این کار را دوست نداشتم برای همین تصمیم گرفتم بروم.
با علی پروین در این باره حرف زدی؟
بله، او گفت در پرسپولیس بمان اما قبول نکردم.
درباره شهرآوردی حرف بزنید که پرسپولیس ۹ نفره شد اما نباخت؟
بازی سخت و عجیبی بود، در همان نیمه اول ۲ بازیکن خود را از دست دادیم اما مرد و مردانه و با تمام قدرت بازی کردیم تا شکست نخوریم. علی پروین بین ۲ نیمه میگفت مواظب باشید اخراج نشوید، بعد هم به من تاکید داشت یک خط عقبتر آمده و به هافبکها بیشتر کنم، اگر در آن بازی توپ استیلی به جای تیرک به گل تبدیل میشد شاهکار خود را تکمیل کرده بودیم.
از پیراهن مالدینی بگویید، پیراهنی که حسابی خبرساز شد؟
من این پیراهن را برای پسرم گرفته بودم، در ابتدا به فکر کار خیریه نبودم، شاید جالب باشد بدانید همسرم قبل از بازی زنگ زد و گفت پس از بازی پیراهن یکی از بازیکنان میلان را بگیر. باور کنید اصلا در آن شرایط به این فکر نمیکردم که پیراهن مالدینی باشد یا شخص دیگر اما از شانس من نزدیکترین بازیکنی که کنار من بود مدافع افسانهای میلان بود و وقتی به او گفتم پیراهنت را بده با کمال خوشرویی این کار را انجام داد. خیلی از بازیکنان دیگر هم خواستند پیراهن میلانیها را بگیرند اما هیچ کدام از آنها قبول نکردند و تنها شانس من بود که چنین کاری را انجام دادم.
این پول صرف کار خیریه شد؟
پیراهن مالدینی ۳۰۰ میلیون تومان به فروش رفت، از آن پول ۶۰ میلیون تومان را برای خرید دستگاه دیالیز در بیمارستان تالش اختصاص دادم و و مابقی آن نیز خرج آزاد کردن زندانی و خرید جهیزیه عروس شد.