منطقه قفقاز بین دریای سیاه و دریای خزر در جنوب فدراسیون روسیه، شمال غرب ایران و شمال شرق ترکیه قرارگرفته است. موقعیت جغرافیایی و اهمیت راهبردی قفقاز جنوبی این منطقه را به یکی از مهمترین مناطق جهان تبدیل کرده است. از قرن نوزدهم میلادی به بعد قفقاز جنوبی بخشی از سرزمین روسیه (اتحاد شوروی) بود و بعد از فروپاشی شوروی این منطقه همچنان اهمیت خود را برای روسیه حفظ کرده است.
آمریکا با سرمایهگذاری اقتصادی بهویژه درزمینه انرژی و توسعه همکاریهای نظامی با کشورهای منطقه، به دنبال گسترش نفوذ خود در این منطقه است و با فدراسیون روسیه قدرت سنتی منطقه رقابت میکند. آسیای مرکزی نیز بخش وسیعی از کشورهای استقلالیافته از شوروی سابق را شامل میشود که روسیه همچنان خواهان حفظ حضور خود در این کشورها است. این منطقه در سیاست خارجی مسکو از اهمیت بالایی برخوردار است.
ضرورت حضور روسیه در قفقاز
منطقه قفقاز جنوبی بخشی از قلمرو اتحاد شوروی بود. به دنبال فروپاشی این کشور، در سال ۱۹۹۱ و شکلگیری سه کشور آذربایجان، گرجستان و ارمنستان از اهمیتی خاص در ژئوپلیتیک جهان پس از جنگ سرد برخوردار شد و چشماندازی از منازعه تا همکاری، بین سه کشور قفقاز با بازیگران منطقهای و فرا منطقهای شکل گرفت.
منطقه قفقاز جنوبی به دلیل شرایط خاص جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، مسائل سیاسی، تاریخی، نظامی و جامعهشناختی، از نقاط بحرانخیز و درعینحال مهم جهان است.کارشناسان میگویند مهمترین مؤلفههای سیاست خارجی روسیه در قفقاز، اعمال کنترل بیـشتر بـر ایـن منطقـه و بهویژه مسیرهای انتقال انرژی در قفقاز جنوبی و بهتبع آن حفظ انحصار انتقال انرژی خـود بـه اروپا است. وجود ذخایر نفتی در این منطقه از یکسو موجب بروز تنش بـین کشورهای منطقـه شده و از سوی دیگر، زمینههای حضور قدرتهای خـارجی در این منطقـه را مهیـا کـرده اسـت.
به دنبال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کشور روسیه به دلیل مشکلات داخلی برای مدت کوتاهی از توجه جدی به مسائل آسیای مرکزی و قفقاز بازماند و خلأ قدرت در این مناطق فعالیت بازیگران جهانی، مانند ناتو را به دنبال داشت.
تعریف رهبران روسیه از آسیای مرکزی و قفقاز بهعنوان «خارج نزدیک» و نیز پیوندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فدراسیون روسیه با جمهوریهای جدید در این مناطق، باعث حساسیت و توجه جدی دوباره این کشور به آن شد. روسیه در سالهای اخیر در حوزه سیاست خارجی و بخصوص در مناطق پیرامونی خود نقش فعالتری را به خود گرفته است. هرچند بعد از فروپاشی شوروی عمده تمرکز و توجه این کشور به کشورهای پیرامونی خود و کشورهای تازه استقلالیافته بود، اما مشکلات داخلی مانع از آن شد که بتواند نقش فعالی در این منطقه ایفا کند. بعد از به قدرت رسیدن پوتین، سیاست خارجی این کشور از تحرک بیشتری برخوردار شد و مسکو این مناطق را حوزه نفوذ و حیات خلوت خود میداند.
این حضور و نفوذ مجدد روسیه، باعث تشدید رقابت با کشورهای ذینفوذ منطقهای و فرا منطقهای مخصوصاً آمریکا شد. در سالهای اخیر روسیه بهعنوان قدرت در حال صعود و در حال ظهور مجدد مطرح است و بر تحرکات خود در منطقه افزوده و همچنان خواهان حفظ موقعیتش در این مناطق است.
اهمیت آسیای مرکزی و قفقاز در سیاست خارجی روسیه
آسیای مرکزی و قفقاز در عرصه منافع ژئوپلیتیک روسیه قرارگرفتهاند و دو جـزء ژئواستراتژیک این کشور هستند. روسـیه میکوشد که قدرت بانفوذ و تعیینکننده منطقه باشد. سـاختارهای داخلـی جمهوریها، پیوستگی عرصه انرژی، حملونقل و حضور میلیونها روس در کـشورهای استقلالیافته از شوروی، مزیتهایی است که روسها از آن برخوردار هـستند.
رهبـران روسـیه با اشاره به واقعیتهای جهان پس از جنگ سـرد، بـر ضـرورت تقویـت و تحکـیم روابـط خـود و جمهوریهای پیرامون تأکید میکنند. اموال نظامی و تأسیسات دفاعی روسـیه، پیوندهای اقتصادی عمیق و گسترده، حساسیت جدی این کشور را نـسبت بـه مسائل مناطق پیرامون خود شدت بخشیده اسـت. تمایـل بـرای همگرایـی دوباره و احیای روابط اقتصادی ازهمگسسته بر اساس منطق قواعد اقتصادی هم موردتوجه قرارگرفته است.
مسکو با درک این الزام و ملاحظات امنیتی- سیاسی خود در آسیای مرکـزی در پی بهرهگیری از اهرمهای اقتصادی در این منطقه است و آسیای مرکزی را بهعنوان یکی از اولویتهای مهم سیاست خـود در نظـر دارد.
با روی کار آمدن پوتین، مشی سیاست خارجی روسیه جهت فعالتر شدن بهسوی آسـیای مرکـزی آشـکار شـد. مسکو بر توسـعه همکاریهای دوجانبـه بـا کـشورهای منطقه و همگرایی به شیوههای گونـاگون بـا این کـشورهای تأکیـد دارد. دولت روسیه برای تقویت قدرت خود، نیاز به حضور در آسیای مرکزی دارد. سرنوشت اقتصاد روسیه در بسیاری از موارد با این جمهوریها پیوند خورده است و هرگونه دگرگونی در آنها میتواند بر اقتصاد روسیه تأثیر بگذارد. آسیای مرکزی ازنظر استراتژیک حوزه امنیتی روسیه شمرده میشود و حضور قدرتهای بیگانه در آن خواهناخواه بر امنیت روسـیه تأثیرگـذار اسـت. میتوان گفت روسیه باوجود تمام موانـع توانسته تا حدی ابتکارهـای خـود را عملـی کند و تحولات منطقه را بهگونهای نسبی به سود خود رقم بزند.
منافع روسیه در آسیای مرکزی
تحلیلگران بر این باورند که روسیه منافع اقتصادی، امنیتی و سیاسی قابلتوجهی در آسیای مرکزی دارد. روسیه بـه دنبال پایان دادن به تهدیدات فراملی ازجمله قاچاق مواد مخدر، قاچـاق اسـلحه، جرائم فراملـی و تروریسم است که از آسیای مرکزی نشأت میگیرد.
این کشور موافقتنامههای مختلفی با کشورهای منطقـه بـرای اسـتقرار نیروهـای نظـامی و اجاره پایگاههای خـود امـضاء کـرده اسـت. منـافع بلندمدت روسیه در آسیای مرکزی بسیار روشن و بدون ابهام است.مسکو میخواهد ثبات در آسـیای مرکزی را برای جلوگیری از هرگونه اثرات خارجی حفظ کند. ثبات در آسیای مرکزی یک پیششرط بـرای همـوار کـردن صادرات نفـت و گـاز از طریق این منطقه است.
کرملین میخواهد تا جمهوریهای آسیای مرکزی را در حوزه نفوذ خود نگه دارد و از همکاری آنها نهتنها در تـأمین انـرژی، بلکـه در منـاطق دیگـر کـه اهمیـت استراتژیک دارند اطمینان حاصل کند. اتـصال خطـوط لولـه نفـت و گـاز کـشورهای آسـیای مرکزی با دیگر کشورهای منطقه مانند ترکیه، پاکستان، ایران و چین، جمهوریهای استقلال یافته از شوری سابق را با آنها یکپارچـه خواهـد کـرد، کـه ایـن بـه منـافع اسـتراتژیک و اقتصادی درازمدت روسیه صدمه خواهد زد.
اگر کشورهای آسیای مرکزی در انتقال منابع انرژی خود از طریق ترکیه، پاکستان و یا ایران موفق شـوند درآمـدهای عظیمـی کسب کنند، این سرمایهها باعث استقلال اقتصادی آنان خواهد شد و وابستگی آنها به روسیه کاهش میباید.
روسـیه در راسـتای بخـشی از استراتژی بلندمدت خود، میخواهد با هرگونه نفوذ از سوی آمریکا و همچنـین نهادهـای تحت نفوذ این کشور همانند ناتو و قدرتهای منطقهای مقابله کند. این کشور در تلاش است تا با افزایش حضور خود در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، آرایش نیروهای نظامی خـود در منطقـه، تقویت بلوکهای منطقهای موافق مسکو و هژمونی خود بر این منطقهها را حفظ کند.