«جهانی شدن حتی پیش از این پاندِمی، به دردسر افتاده بود. نظام باز تجارت که دههها روی اقتصاد جهان سیطره داشت، با سقوط مالی سال ۲۰۰۸ - ۲۰۰۹ و جنگ تجاری چین و آمریکا به چالش کشیده شد. حالا با قرنطینه، بسته شدن مرزها و اختلال تجاری؛ جهانی شدن از سومین ضربه سنگینی که در ۱۲ سال اخیر به پیکر آن وارد شد، گیج است و تلو تلو میخورد.» نشریه «اکونومیست» مقدمه سرمقاله این هفته خود را چنین آغاز کرده است.
جهانی شدن در سادهترین توضیح یکپارچگی مردم، شرکتها و دولتها در سراسر جهان است. فرآیندی که از چند دهه پیش در جهان آغاز شده و با باز شدن مرزها به روی مردم، سرمایهها و کالاها شدت گرفته است. در دنیای مدرن، هیچ کشور و هیچ اقتصادی نمیتواند بدون نیاز به بیرون از مرزهای خود، پیش برود و به توسعه برسد. حالا اما ویروس کرونا، تمام معادلات جهان را بر هم زده است. تا آنجایی که یکی از معتبرترین نشریات اقتصادی جهان، این هفته عنوان «خداحافظ جهانی شدن» را به عنوان تیتر اصلی خود برگزید و با مرور وضعیت کشورها و شرکتهای مختلف جهان، تغییر رویکرد کشورها به داخلیسازی افراطی شرح داد.
اکونومیست در پایان این گزارش تحلیلی که ترجمه کامل آن در ادامه میآید، هشدار میدهد که راه حل این وضعیت نه داخلیسازی افراطی، که متنوعسازی است؛ چرا که برای یک دنیای شکسته و صد پاره شده، حل مشکلات جهانی مانند کشف واکسن، دشوارتر و دورتر از همیشه است.
آنارشی حکمرانی
تعداد مسافران در فرودگاه هیثرو لندن نسبت به سال گذشته ۹۷ درصد کاهش یافته است. صادرات خودروی مکزیک در ماه آوریل ۹۰ درصد افت کرده است. ۲۱ درصد از حمل و نقل دریایی ماه می لغو شده است. با لغو قرنطینهها و بازگشت به کار، فعالیتهای اقتصادی از سر گرفته میشود اما انتظار بازگشت سریع به دنیایی بیدغدغه با جنب و جوشهای بیقید و تجارت آزاد را نباید داشت.
این همهگیری، مقولههای سفر و مهاجرت را هم سیاسی میکند و همه را به سمت اتکا به خود سوق میدهد. این چرخش ناگهانی به دروننگری -سیاستهای توسعهای که به خوداتکایی اقتصادی تاکید دارند- بهبود وضعیت را سخت و اقتصادها را آسیبپذیر میکند. از طرفی دیگر، بیثباتی ژئوپلتیکی را نیز گسترش میدهد.
جهان سه نقطه عطف ادغام شدن داشته است؛ اما نظام تجاری که در دهه ۱۹۹۰ پدید آمد، اوضاع را بیشتر از همیشه تغییر داد. چین تبدیل به کارخانه جهان شد و مرزها برای مردم، کالاها، سرمایه و اطلاعات باز شدند.
اما دوباره پس از فروپاشی «برادران لهمان» در سال ۲۰۰۸ - هلدینگ و بانک سرمایهگذاری بزرگی که در سال ۱۸۴۷ تشکیل شد - بیشتر بانکها و برخی از شرکتهای چند ملیتی به عقب رانده شدند و تجارت و سرمایهگذاری نسبت به تولید ناخالص داخلی دچار رکود شد. چند وقت بعد یک روزنامه این روند را «آهسته شدن جهان» نامید.
سپس جنگهای تجاری رئیسجمهوری دونالد ترامپ آغاز شدند. این جنگها نگرانی نسبت به مشاغل یقه آبی، و سرمایهداری استبدادی چین با تبلیغات گسترده شوونیسم و تحقیر اتحادهای بینالمللی را در هم آمیخت. درست در زمانی که ویروس کرونا نیز برای اولین بار سال گذشته در ووهان شروع به گسترش کرد، نرخ تعرفه واردات آمریکا به بالاترین سطح خود از سال ۱۹۹۳ رسید و آمریکا و چین شروع به جداسازی صنایع تکنولوژیک خود از هم کردند.
از ماه ژانویه، موج جدیدی از اختلالها از آسیا به سمت غرب گسترش یافت. تعطیلی کارخانهها، فروشگاهها و ادارهها از یک طرف باعث برهم ریختن وضعیت تقاضا شد و از طرف دیگر نیز مانع جریان عرضه برای رسیدن به مصرفکنندگان شد. البته این آسیب، جهانی نشده است. روند عرضه غذا هنوز در جریان است، «اپل» اصرار دارد که هنوز میتواند آیفون بسازد، صادرات چین نیز تا کنون ادامه داشته که البته به دلیل فروش تجهیزات پزشکی است. اما تاثیر کلی، ویرانگر و وحشیانه است. احتمال دارد که امسال تجارت کالا در جهان ۱۰ تا ۳۰ درصد سقوط کند. در ۱۰ روز نخست ماه می، صادرات از کرهجنوبی- یک نیروگاه تجاری- ۴۶ درصد سقوط کرد که بدترین عملکرد از سال ۱۹۶۷ تا کنون است.
یک نوع آنارشی(هرجومرج) در حکمرانی جهان آشکار شده است. در فرانسه و انگلستان بر سر قوانین قرنطینه درگیری شده است. چین با تعرفههای تنبیهی، استرالیا را برای درخواست تحقیق درباره منشأ ویروس تهدید میکند. کاخ سفید نیز همچنان در مسیر جنگی تجارت میتازد.
بر خلاف چند مورد همکاری در دوران پاندمی، مانند وامدهی فدرالرزرو به دیگر بانکهای مرکزی، آمریکا نتوانسته است که در جهان رئیسبازی کند و در نقش رهبری فرو برود. هرجومرج و چند دستگی در خانه، وجههی ریاست آمریکا را خراب کرده است. از طرفی دیگر، مخفیکاری و زورگویی چین نیز اثبات کرده است که ردای رهبری جهان اندازه تن آن نیست. در سراسر جهان، افکار عمومی از جهانی شدن برگشتهاند. مردم حالا پریشانند؛ چرا که فهمیدهاند سلامت آنها از یک طرف بستگی به نزاعها و جنجالهای واردات کالا دارد و از طرف دیگر، وابسته به کارگران مهاجری است که در خانههای بهداشت کارمیکنند.
حرص خوداتکایی
این تازه شروع ماجراست. اگرچه جریان اطلاعات در بیرون از چین تا حد زیادی آزاد است؛ جابجایی مردم، کالاها و سرمایه آزاد نیست. اول مردم را در نظر بگیرید. دولت ترامپ در تلاش است تا جریان مهاجرت را متوقف کند و معتقد است که شغلهای مهاجران باید به آمریکاییها برسد. محدودیت مسافرت، دامنه پیدا کردن شغل را هم محدود کرده است. ۹۰ درصد از مردم جهان، در کشورهایی زندگی میکنند که مرزهایشان را در سطح وسیعی بستهاند. مرزهای بسیاری از کشورها، تنها به روی کشورهایی با پروتکلهای بهداشتی مشابه باز است؛ یکی از این «حبابهای سفر» شامل استرالیا، نیوزلند، تایوان و سنگاپور میشود. وضعیت صنعت نشان میدهد که اختلال سفر، ادامه خواهد داشت. «ایرباس»، تولید خود را به یکسوم کاهش داده است. امارات، به عنوان نماد جهانی شدن، تا سال ۲۰۲۲ نمیتواند وضعیت خود را بازیابی کند.
کشورها اعتقاد دارند که کالاها از هر کجا که آمده باشند، تهدید حساب میشوند، بنابراین تجارت از این ایده آسیب میبیند. دولتها و بانکهای مرکزی از مالیاتدهندگان خواستهاند که از طریق بستههای محرک، شرکتهای ملی را حمایت و انگیزهای بزرگ و مداوم برای آنها ایجاد کنند. فشارها برای بازگرداندن زنجیره عرضه به خانه به اسم تابآوری، افزایش یافته است. در دوازدهم ماه می، «نارندا مودی»، نخستوزیر هندوستان به مردم خود اعلام کرد که عصر جدیدی از خودتکایی اقتصادی آغاز شده است.
بسته محرک کووید-۱۹ در ژاپن نیز شامل یارانه برای شرکتهایی است که کارخانههایشان را به داخل ژاپن بازمیگردانند. مقامات اتحادیه اروپا از «خودمختاری استراتژیک» صحبت میکنند و در حال ایجاد صندوقی برای خرید سهام شرکتها هستند. آمریکا در حال ترغیب شرکت «اینتل» برای ساخت کارخانه در خانه است. تجارت دیجیتال در حال پیشرفت است اما هنوز سطح متوسطی دارد. فروش غولهای دیجیتال «آمازون»، «اپل»، «فیسبوک» و «مایکروسافت» روی هم رفته تنها ۱.۳ درصد از کل تجارت جهانی است.
جریان سرمایه و سرمایهگذاری بلندمدت نیز در رنج و مشقت است. سرمایهگذاری چین در سه ماهه اول امسال در آمریکا، به ۴۰۰ میلیون دلار رسیده است؛ ۶۰ درصد پایینتر از سطح دو سال گذشته. شرکتهای چندملیتی نیز احتمالا سرمایهگذاری برونمرزیشان را امسال به یکسوم کاهش دهند. آمریکا نیز به صندوق بازنشستگی فدرال دستور داده است که خرید سهامهای چینی را متوقف کند. در کل کشورهایی که ۵۹ درصد از تولید ناخالص جهان را انجام میدهند، قوانین سرمایهگذاری خارجیشان را سخت کردهاند. از آنجاییکه دولتها در تلاشاند تا بدهیهای جدیدشان را از طریق مالیاتدهندگان و سرمایهگذاران پرداخت کنند، بعضی از کشورها وسوسه میشوند تا جریان سرمایه به خارج از مرزهایشان را هم محدود کنند.
در آنجا، تنهایی است
فریب این را نخورید که یک نظام تجاری با شبکه ناپایدار کنترلهای ملی، انسانیتر یا امنتر خواهد بود. کار برای کشورهای فقیر سختتر میشود و در دنیای ثروتمند نیز زندگی مردم گرانتر و با آزادی کمتر خواهد بود. راه مقاومسازی زنجیره عرضه داخلیسازی کردن نیست؛ بلکه متنوعسازی آن است.چرا که داخلیسازی افراطی، خطرات را متمرکز کرده و مقیاس آنها را در اقتصاد افزایش میدهد. اضافه بر این، حل مشکلات جهانی برای یک دنیای شکسته دشوارتر از همیشه است؛ از جمله پیدا کردن یک واکسن و یا حفظ روند بهبود اقتصادی.