تهران- ایرنا- بازیکن اسبق پرسپولیس گفت: یک عضو هیات مدیره باشگاه پرسپولیس آن سال‌ها قصد داشت بازیکن مورد علاقه‌اش را بیاورد و از شانسم قرعه به نام من افتاد تا بر خلاف میل باطنی‌ام از تیم محبوبم جدا شوم.

«بهادر عبدی» یکی از بازیکنان پرسپولیس در لیگ هفتم بود که با این تیم قهرمانی خاطره‌انگیز و رویایی را کسب کرد، او در مصاحبه با خبرنگار ورزشی ایرنا از روزهای حضورش در جمع قرمزپوشان پایتخت حرف زد.

مشروح این گفت و گو را در زیر می‌خوانیم.

یکی از بازیکنان پرسپولیسِ «افشین قطبی» بودی، چطور این اتفاق افتاد؟

من بازیکن سرخپوشان بودم، یک دیدار دوستانه با پرسپولیس انجام داده بودیم و «حمید استیلی» عملکردم را پسندید، قرار بود در نیم فصل دوم سال قبلش پیراهن قرمزپوشان را بپوشم اما باشگاه رضایت نداد در پایان فصل بازیکن آزاد بودم وتوانستم به تیمی بروم که عاشقانه آن را دوست داشتم.

بر خلاف انتظار به بازیکن ثابت پرسپولیس تبدیل شدی؟

در آن سال پرسپولیس تیمی قدرتمند بود، اگر به فهرست بازیکنان این تیم نگاه بندازید متوجه خواهید شد اکثر آنها را بازیکنانی تشکیل می‌دادند که در تیم‌های قبلی‌شان مهره‌های تاثیرگذار و کاپیتان بودند. من به عنوان بازیکنی که از لیگ دسته اول به بهترین تیم ایران آمده بودم کار سختی را پیش رو داشتم اما بازی‌های زیادی را برای این تیم انجام دادم.

فکر می‌کردی این اتفاق برایت بیفتد؟

کدام اتفاق؟

فیکس بازی کردن در پرسپولیس؟

راستش را بخواهید نه اما من و «افشین قطبی» یک شناخت کامل از یکدیگر پیدا کره بودیم، او به خوبی شرایط مرا درک می‌کرد و من هم می‌دانستم، او از من به عنوان بازیکن چه چیزهایی را می‌خواهد. وظایفی را که قطبی می‌خواست را مو به مو در زمین پیاده می‌کردم و همین باعث می‌شد او به من اطمینان کامل داشته باشد. من از ۳۴ مسابقه آن فصل پرسپولیس در ۲۶ بازی به طور کامل بازی کردم و این یک آمار ایده‌ال محسوب می‌شود.

در ابتدا هواداران پرسپولیس با تو رابطه خوبی نداشتند؟

من به عنوان مهاجم در پرسپولیس بازی می‌کردم و آنها دوست داشتند ۲ بازیکن دیگر در پست دفاع راست به زمین بروند. فشارها در ابتدا روی من خیلی خوب بود.

این ۲ بازیکن چه کسانی بودند؟

«شیث‌ رضایی» دفاع راست بود و کاپیتان دوم پرسپولیس محسوب می‌شد، به هر حال من خودم می‌دانم او عملکرد بهتری نسبت به من در پست دفاع راست داشت. همان‌طور که در پست مهاجم من بازدهی بیشتری دارم اما صلاح قطبی این بود که «بهادر عبدی» فیکس باشد.

نفر دوم چه کسی بود؟

«مسعود زارعی».

با هم به مشکل نخوردید؟

در ظاهر نه اما همه حق را به آنها می‌دادند و فشارهای زیادی روی دوشم سنگینی می‌کرد و در این برهه زمانی سخت «افشین قطبی» کمک حالم بود، ضمن این که «کریم باقری» در نقش کاپیتان حواسش به همه چیز بود. البته یک چیز را باید بگویم.

چه چیزی؟

این ۲ در حال حاضر از بهترین دوستان من هستند، با آنها رابطه صمیمی دارم.

در همان سال قهرمانی رویایی را کسب کردید؟

من از بچگی هوادار پرسپولیس بودم و قهرمانی‌های زیادی را از این تیم بزرگ به خاطر دارم اما با جرات می‌توانم بگویم قهرمانی در لیگ هفتم رویایی‌ترین قهرمانی پرسپولیس است، در آن سال به ناحق ۶ امتیاز از پرسپولیس کسر شد، الان اگر بخواهند یک امتیاز از تیمی کسر کنند خون و خونریزی می‌شود اما در هفته‌های پایانی چنین اتفاقی برایمان افتاد، دیدار با سپاهان تا ثانیه‌های پایانی یک بر یک بودیم و قهرمانی به رقیب رسیده بود اما «سپهر حیدری» گل زد تا شبی به یاد ماندنی و خاطره‌انگیز شکل بگیرد.

چند فصل در پرسپولیس حضور داشتی؟

۲ فصل.

چطور شد از پرسپولیس رفتی؟

من برای سال سوم شرایط خوبی داشتم و در لیگ قهرمانان آسیا نیز مقابل تیم‌های بنیاد کار و الشباب عملکرد خوبی را به نمایش گذاشته بودم، در زمان حضور «عباس انصاری‌فرد» قراردادم را ۲ فصل دیگر تمدید کرده بودم، در اردوی آماده‌سازی پیش از شروع فصل در ترکیه جزو بهترین بازیکنان بودم و پیش خودم فکر می‌کردم بهترین سال فوتبالی‌ام است اما زمانی که به تهران برگشتیم فهمیدم جایی در فهرست پرسپولیس ندارم.

چطور این خبر را شنیدی؟

درست سه یا چهار روز به پایان فصل نقل و انتقالات وقت باقی مانده بود، این که در چنین روزهایی از فهرست تیمی کنار گذاشته شوی می‌تواند به بهای نابودی فوتبالی‌ات باشد اما لطف خدا شامل حالم شد و به شاهین بوشهر که فقط یک جای خالی داشت رفتم و بعد از آن ۸ سال در بهترین و بالاترین سطح فوتبالی بازی کردم و شایستگی‌های فنی‌ام را نشان دادم.

نگفتی چطور فهمیدی در فهرست پرسپولیس دیگر جایی نداری؟

همه بازیکنان برای ثبت قراردادهایشان به هیات فوتبال استان تهران می‌رفتند اما نوبت به من نمی‌رسید، یک روز «کریم باقری» در رختکن به من گفت فکر می‌کنم می‌خواهند نام تو را خط بزنند.

دلیل این خط خوردن را متوجه شدی؟

یک عضو هیات مدیره باشگاه پرسپولیس می‌خواست بازیکن مورد علاقه‌اش را به این تیم بیاورد و نتوانسته بودند فهرست را خالی کنند و از شانسم قرعه به نام من افتاد تا بر خلاف میل باطنی‌ام از تیم محبوبم جدا شوم.