«بیوک وطنخواه» روزگاری در قلب خط دفاعی پرسپولیس مهره تاثیرگذاری بود و عبور از او برای هر مهاجمی ممکن نبود.
بازیکن سالهای دور قرمزپوشان و پیشکسوت امروز (یکشنبه) در مصاحبه با خبرنگار ورزشی ایرنا از خاطرات روزهای دور گفت.
شما با انحلال شاهین، به پرسپولیسی رفتید که تازه تاسیس شده بود.
بله، در سال ۱۳۴۶ و در اتفاقی عجیب که دلیل آن را هیچ وقت متوجه نشدیم شاهین منحل شد و تمام بازیکنان این تیم به صورت دستهجمعی راهی پرسپولیس شدند.
چند تا از بازیکنان شاهین را استقلال میخواست، درست است؟
دقیقا. همان زمان باشگاه استقلال به بازیکنان شاهین پیشنهاد داد و حتی چک هم پرداخت میکردند اما هیچ کدام از ما حاضر نشدیم این کار را انجام دهیم.
فکر میکردید آن تیم جوان به یکی از پرطرفدارترین تیمهای دنیا تبدیل شود؟
به هر حال جمعی از بهترین بازیکنان ایران در این تیم حضور داشتند و در ادامه مردم نیز به پرسپولیس علاقه زیادی نشان دادند و در سریعترین زمان ممکن پرسپولیس محبوب شد.
در آن روزها خط دفاعی محکمی را با «محراب شاهرخی»، «ابراهیم آشتیانی» و «جعفر کاشانی» ساخته بودید.
ما چهار نفر در خط دفاعی حضور داشتیم که سه نفر به رحمت خدا رفتهاند. محراب شاهرخی چپ بود، ابراهیم آشتیانی در سمت راست بازی میکرد و من و جعفر کاشانی مدافعان وسط بودیم، دفاع قدرتمندی ساخته بودیم و توانستیم با کمترین گل خورده قهرمان جام تخت جمشید شویم.
خیلی زود از فوتبال کنار رفتید؟
خب با اینکه میتوانستم چند سال دیگر بازی کنم اما چنین تصمیمی را گرفتم.
دلیلش چه بود؟
من در اوج جوانی آمدم و خیلی زود توانستم پلههای رشد و ترقی را طی کنم، برای همین اعتقاد داشتم باید کنار بکشم و جای خود را به جوانترها بدهم. در آن روزها «مسیح مسیحنیا» جوانی بود که تواناییهای فنی زیادی داشت و من تصمیم گرفتم کنار بروم تا او بازی کند.
هیچوقت از این تصمیمی که گرفتید پشیمان نشدید؟
نه، چرا باید پشیمان میشدم؟! همانطور که یک روز ما آمدیم و جای با تجربهها را گرفتیم، باید کنار میرفتیم تا نفرات شایسته فرصت حضور در میدان را پیدا کنند.
بعد مربی جوانان پرسپولیس شدید.
پیشنهاد همکاری دادند و با کمال میل آن را قبول کردم، با این تیم قهرمان شدم و بازیکنان شایستهای همچون مجید سبزی و محمد زادمهر را به بزرگسالان تحویل دادم.
یک سال پس از وداع فوتبال سرمربی بزرگسالان پرسپولیس شدید.
یک روز مدیرعامل وقت پرسپولیس تماس گرفت و گفت که با من کاری دارد؛ رفتم و این پیشنهاد را داد و قبول کردم. همان موقع حکم سرمربیگری پرسپولیس را برایم صادر کرد.
برایتان زود نبود؟
خب من با جوانان پرسپولیس کار کرده بودم و این تیم را به مقام قهرمانی رسانده بودم. ضمن اینکه با بسیاری از بازیکنان پرسپولیس همبازی بودم و شناخت کامل از این تیم داشتم.
همبازی بودن با بازیکنان پرسپولیس کارتان را سخت کرده بود یا راحت؟
خیلی از دوستان مثل ابراهیم آشتیانی، حسین کلانی، همایون بهزادی حضور داشتند و مشکلی نبود. همه یک هدف داشتیم و آن موفقیت و سربلندی پرسپولیس بود.
جوانترین مربی قهرمان در تاریخ لیگ محسوب میشوید؟
همان سالی که سرمربی پرسپولیس شدم توانستم با این تیم به مقام قهرمانی در لیگ برسم اما پس از قهرمانی استعفا کردم.
چرا؟
پس از این که پرسپولیس را قهرمان ایران کردم زندهیاد پرویز دهداری به من گفت تو کارت را به بهترین شکل ممکن انجام دادی و پرسپولیس را قهرمان کردی و بهتر است کنار بکشی تا خاطره بزرگی در ذهن هواداران باقی بماند و من این کار را انجام دادم.
بهترین خاطرهتان از دوران حضور در پرسپولیس؟
پیروزی در شهرآورد سال ۵۲ را هیچوقت فراموش نمیکنم. یک بازی رویایی که توانستیم ۶ گل به استقلال بزنیم. این بازی برای همیشه در تاریخ فوتبال ایران به یادگار مانده است.
چند آبیپوش معتقد هستند در آن بازی یک بازیکن به استقلال خیانت کرد؟
هیچ خیانتی در کار نبود. پرسپولیس بعد از این که گل دوم را وارد دروازه استقلال کرد آنها بیمحابا برای جبران گلهای خورده حمله میکردند و ما در ضد حملات گلهای بیشتری را به ثمر رساندیم.
شما و چند بازیکن دیگر از المپیک توکیو خط خوردید...
به دلیل اختلافاتی که میان باشگاه شاهین و فدراسیون فوتبال شکل گرفت ۶ تن از بازیکنان ملیپوشی که در شاهین توپ میزدند از همراهی تیم در المپیک توکیو محروم شدند.
به جز شما چه کسان دیگری خط خوردند؟
محراب شاهرخی، حمید برمکی، حمید شیرزادگان، حمید جاسمیان و همایون بهزادی نفراتی بودند که به جز من خط خوردند.