در گزیده ای از گفتوگوی روزنامه اعتماد با سید مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاح طلب، آمده است: دوم خرداد ۱۳۷۶، از جمله وقایع تاثیرگذار بعد از انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر به شمار میآید. در این روز تاریخی شاهد رفتار انتخاباتی ویژه و متمایزی از سوی مردم ایران بودیم که با مشارکت ۸۰ درصدی در انتخابات، تولد یک رویداد کمنظیر و تاثیرگذار را ممکن ساختند. البته تنها دلیل ماندگاری دوم خرداد در اذهان عمومی، میزان مشارکت بالای مردم در انتخابات ریاستجمهوری نبود، بلکه این رویداد توانست تحولاتی در جامعه ایران ایجاد کند که تاثیرات آن در سالها و دورههای بعد نیز قابل ردیابی است. دوم خرداد ۱۳۷۶ توانست مفهوم «توسعه سیاسی» را به مهمترین مباحث روز کشور تبدیل و از این طریق مفاهیم آزادی، حاکمیت قانون، تکثر مطبوعات مستقل، فعالیت آزادانه احزاب و گروههای سیاسی، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و دخالت آنها در تصمیمگیریها را مطرح و تکرار کند.
بررسی تاثیر این رویداد در بستر تاریخی ۱۰۰ سال اخیر و اثرات آن در دو دهه گذشته، موضوع گفتوگویی است که «اعتماد» با مصطفی تاجزاده، سیاستمدار اطلاحطلب، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران داشته است. او که در دهه ۶۰ در وزارت ارشاد معاونت امور بینالملل را برعهده داشت، بعد از پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات سال ۷۶، به وزارت کشور راه یافت و به عنوان معاون امور سیاسی و مدتی هم به عنوان سرپرست این وزارتخانه فعالیت داشت. از ابتدای دهه ۸۰ و همزمان با پایان دوره ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی به امور پژوهشی در حوزه سیاسی پرداخت و بعد از وقایع انتخاباتی سال ۱۳۸۸، دستگیر و به مدت هفت سال در زندان بود که در همین دوره، مناظره مکتوب با مدیر مسوول کیهان را پیش کشید و شروع به نگارش مقالاتی درباره مسائل روز کشور کرد.
آقای تاجزاده از اینجا شروع کنیم که با فرض اثرگذار بودن دوم خرداد ۷۶ در تاریخ ایران، میخواهم بدانم از نظر شما این رویداد چه مشخصه متمایزی دارد؟ و مهمترین مشخصهای که واقعه دوم خرداد ۷۶ را از یک انتخابات به یک اتفاق جریانساز در دو دهه گذشته و یکی از اتفاقات مهم ۱۰۰ سال اخیر تبدیل کرده است، چیست؟
دوم خرداد ۷۶ از جمله وقایعی است که با حضور مردم به بار نشست. برای درک اهمیت این موضوع باید توضیح بدهم که تاریخ تحولات جدید در ایران از منظر «حضور مردم در عرصه سیاست» بیش از ۱۲۰ سال سابقه دارد. وقتی که مردم توانستند با «مقاومت مدنی» یا به عبارت دقیقتر با «نافرمانی مدنی»، جنبش تنباکو را به نتیجه برسانند. در این رویداد، مردم در اعتراض به اعطای امتیاز عرضه انحصاری توتون و تنباکو به انگلیس توسط ناصرالدین شاه قاجار، وارد صحنه سیاست شدند که به دلیل گستردگی حضور، حرکت آنها تاثیر جدی داشت و باعث لغو امتیاز تنباکو شد. تاثیر بلندمدت این حادثه، نیز حضور و مشارکت مردم در تصمیمات کلان سیاسی است که هنوز هم در کشور ما ادامه دارد.
به هر حال بعد از جنبش تنباکو و همچنین پس از نهضت مشروطه، هر تحول مهمی که در ایران رخ داد؛ کانون آن مردم بودند. از جمله وقایعی که با محوریت مردم در تاریخ ایران به بار نشست؛ نهضت ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹، پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و بعد از آن جریان مردمی دوم خرداد ۱۳۷۶ است.
شما انتخابات دوم خرداد ۷۶ را با پیروزی ملی شدن صنعت نفت در ایران و همچنین پیروزی انقلاب اسلامی در یک رده قرار میدهید. چطور این موضوع قابل دفاع است؟ چون با این تحلیل شما ممکن است این تلقی ایجاد شود که در اهمیت دوم خرداد ۷۶ بزرگنمایی شده است.
جنبش دوم خرداد ۷۶ همانند نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران از صندوق رای آغاز شد و دکتر مصدق در قالب پروژه ملی شدن نفت توانست یک جنبش مردمی را به راه بیندازد و احیاگر مشروطه باشد. همانطورکه دوم خرداد ۷۶ توانست احیاگر روح انقلاب اسلامی باشد. هر دوی این رویدادها با یک تاریخ محوری (مشروطه و انقلاب اسلامی) دو دهه فاصله داشت. رضاشاه با اینکه به لحاظ سختافزاری - ایجاد زیر ساختهای فیزیکی - به مشروطه و اهداف آن پایبند بود اما در جنبههای نرمافزاری دچار ایرادات و انحرافات جدی بود برای همین در این دوره آزادی بیان، تحزب و رای مردم به عنوان تجسم دموکراسی در کشور نادیده گرفته شد اما شالودههای انجام خدمات عمومی با جدیت پیریزی شد. ۲۰ سال بعد از انقلاب اسلامی که جریان دوم خرداد به وقوع پیوست، سردمدار آن - محمد خاتمی- بر مفاهیم اساسی چون آزادی بیان، تحزب، انتخابات، تنش زدایی و پیشرفت و شعار توسعه همهجانبه تاکید داشت.
همانطورکه دکتر مصدق در پروژه ملی شدن صنعت نفت به احیای مشروطه دست زد؛ در دوم خرداد نیز احیای روح انقلاب اسلامی کلید خورد که شعار آن تحقق توسعه همهجانبه در کشور بود. توسعه همهجانبه یا توسعه دموکراتیک توسعهای است که در آن شهروندان محور تصمیمگیریها باشند. در این شرایط دولت نمیتواند با رفتاری از بالا به پایین، دست به اجرای چند پروژه اقتصادی بزرگ بزند و تصور کند با ساخت چند سد و نیروگاه، راه و بیمارستان، مدرسه و دانشگاه توانسته جامعه را به سمت دموکراتیزه شدن ببرد. این نوع توسعه صرفا مکانیکی و آمرانه است نه دموکراتیک.
برگردیم سر این بحث مهم که قبلا هم مطرح شده و الان شما هم اشاره کردید. اینکه دوم خرداد ۷۶ احیاگر آرمانهای انقلاب اسلامی بود. دوم خرداد چه ویژگیهایی داشت که آن را ادامه اهداف انقلاب میدانید؟
تصور اصلی دومخردادیها و مردم این بود که این جنبش قصد دارد یک روایت جدید از انقلاب اسلامی ارایه کند که در آن بر بازگشت به آرمانهای اولیه انقلاب تاکید میشد. دوم خرداد ۷۶، بر آن بود که احیاگر شعارهای انقلاب باشد و آزادیهای سال ۵۷ را زنده کند. هر چند که پس از دوم خرداد هم به سقف آزادیهای موجود در دوره ابتدایی انقلاب نرسیدیم. مخالفان سعی داشتند بگویند دوم خرداد بدعتی را ایجاد کرد در حالیکه دوم خرداد به دنبال «احیای گذشته» بود. بازگشت به معیارهایی که انقلاب اسلامی با تکیه بر آن شکل گرفته بود. واضح است که انقلاب اسلامی برمبنای آزادی و مبارزه با استبداد شکل گرفت، بنابراین دعوت به آزادی؛ دعوت به شعارها، اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بود نه دعوت به براندازی. البته میتوانست براندازی استبداد و ارتجاع به حساب آید.
از یاد نبریم که آقای خاتمی حرف جدیدی نسبت به شهید مطهری نمیزد. مردم با افکار شهید مطهری آشنا بودند که میگفت تنها از طریق آزادی میتوان انقلاب را پاسداری کرد و اگر نسل جوان یا بعضی اشخاص به این نتیجه رسیده که با استبداد بتواند نظام را حفظ کند؛ حتما شکست خواهد خورد. تفکر شخصیتهایی مثل شهید بهشتی، مرحوم منتظری، طالقانی و مهندس بازرگان که بر آزادی قائل بودند؛ مقوم والهامبخش انقلاب اسلامی بود.
البته از نظر من دوم خرداد بیشتر احیای گفتمان نوفللوشاتو بود. در نوفللوشاتو (مهر تا بهمن۱۳۵۷) یک دوره طلایی از لحاظ نظری داریم. در گفتمان نوفللوشاتو اسلام به مثابه آزادی، عقلانیت و انسانیت بود. دراین دوره امام خمینی(ره) وقتی درباره هر پدیدهای صحبت میکند؛ تاکید دارد که این پدیده اسلامی- انسانی یا اسلامی- عقلانی است و اغلب این دو اصطلاح را با هم به کار میبرد. او معتقد بود که عقل و اسلام یک چیز را میگویند.
جالب توجه اینکه امام خمینی(ره) در سیاست خارجی هم نگاه میانهای داشتند. از ایشان سوال شده بود که با امریکا باید چه کار کنیم؟ جواب دادند: امریکا مثل همه کشورهای دیگر است، نفت ما را بخرد میفروشیم. اگر به ما احترام بگذارد؛ به او احترام میگذاریم. امام خمینی(ره) تاکید میکرد که بدیهیترین و مسلمترین حق هر انسانی حق تعیین سرنوشت است.
یا وقتی از امام خمینی(ره) درباره چرایی حمایت مارکسیستها از انقلاب ۵۷ پرسیده میشد؛ پاسخ میداد که ما حرف ملت را میزنیم؛ مارکسیستها هم ایرانی هستند. ما معتقدیم ایران باید آزاد باشد. آباد باشد. همه در انتخابات شرکت کنند همه بتوانند نمایندهای در انتخابات داشته باشند. آنها هم همین را میخواهند پس چرا از انقلاب حمایت نکنند؟
طی مطالعهای که روی مصاحبهها، اظهارات و سخنرانیهای امام خمینی(ره) از زمان حضور در نوفللوشاتو تا ۲۹ بهمن ۵۷ داشتم؛ توانستم به این سوال مهم که «چرا مردم شیفته انقلاب اسلامی شدند؟» پاسخ بدهم. مهمترین ویژگی این نهضت که توانست بیشتر مردم ایران را با هر اعتقاد و باوری حول محور آیتالله خمینی متحد کند؛ شعار «آزادی» بود. هرچند متاسفم بنابه دلایلی بعد از انقلاب نتوانستیم شعارهای اولیه را عملیاتی کنیم. به هر حال انقلاب ۵۷ یک گفتمان انسانی و جذاب بود ولی متاسفانه اجرایی نشد. تنها شاید بین سالهای ۵۷ تا ۶۰ تا حد زیادی آن گفتمان پیادهسازی شد. یک دلیل اجرا نشدن گفتمان نوفلشاتو در ایران، تروریزم دهه ۶۰ و یکی هم کوتاهی ما در مقابل مرتجعین بود که با استفاده از فرصت انقلاب، محدودیت بسیار زیادی در حوزههای مختلف بر مردم اعمال کردند و ما متوجه این نبودیم که اگر این محدودیتها در یک بخش شروع شود در انتها دیگر چیزی از انقلاب باقی نمیگذارد. این انتقاد به ما وارد است.