تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۳

تهران- ایرنا- پیشکسوت پرسپولیس گفت: در راه برگشت از انزلی به تهران، با اتومبیل شخصی تصادف وحشتناکی کردم، وقتی اتوبوس حامل اعضا تیم پرسپولیس به صحنه رسید، کسی باور نمی‌کرد آن سانحه فقط یک کشته داده باشد. «محمد مایلی‌کهن» بالای سر من گریه می‌کرد.

«محمود کلهر» از جمله بازیکنانی است که سابقه بازی در سرخابی‌های پایتخت را در کارنامه‌اش دارد اما وقتی با او درباره روزهای حضورش در جمع آبی‌پوشان تهرانی حرف زدیم گفت: برای یک جوان پیشنهاد استقلال جذاب و وسوسه انگیز است، وقتی چنین پیشنهادی به دستت‌ می‌رسد وسوسه شدم.

مشروح گفت و گو خبرنگار ایرنا با بازیکن اسبق پرسپولیس را می‌خوانیم:

وقتی به کارنامه بازیگری شما نگاه می‌کنیم حضور در استقلال به چشم می‌خورد، دلیل این انتخاب چیست؟

ماجرای آبی‌پوش شدن من به روزهایی بر می‌گردد که نوجوان بودم و می‌توانم اعتراف کنم خام و بی تجربه! من بازیکن همه بودم، در ورزشگاه شهید شیرودی با تیم توربو بازی داشتیم، خیلی خوب بازی کردم، یک تنه بار خط هافبک تیمم‌ را به دوش کشیده بودم، «منصور پورحیدری» و «جواد قراب» برای تماشای این مسابقه به ورزشگاه آمده بودند، وقتی سوت پایان بازی به صدا درآمد و در حال رفتن به رختکن بودیم این ۲ نفر مرا صدا زدند و پیشنهاد حضور در استقلال را دادند.

به این پیشنهاد پاسخ مثبت دادید؟

برای یک جوان پیشنهاد استقلال جذاب و وسوسه انگیز است، وقتی چنین پیشنهادی به دستت‌ می‌رسد وسوسه شده و نمی‌توانی به راحتی از کنار آن عبور کنی. در ابتدا مربیان و مسوولان هما ‌مخالف انتقال من بودند اما با «حمید علیدوستی» صحبت کردم و او را متقاعد کردم تا مجوز خروجم را بگیرد و بتوانم آبی‌پوش شوم.

صادقانه جواب دهید، در آن روزها استقلالی بودید یا پرسپولیسی؟

پرسپولیسی.

می‌توانستید صبر کنید به تیمی بروید که به آن علاقه دارید.

گفتم که جوان بودم و پیشنهاد استقلال برای یک جوان که تازه ۱۶ سال داشت وسوسه انگیز بود. نه تنها من بلکه همه اعضای خانواده‌ام پرسپولیسی بودند، وقتی با استقلال قرارداد امضا کردم همه دوستان و بچه محل‌هایم از تعجب چشمانشان گرد شده بود.

در استقلال شروع خوبی داشتید و یا اتفاقات دیگری برایتان رقم خورد؟

من به عنوان بازیکن جوانان راهی استقلال شدم اما در تمرینات بزرگسالان شرکت می‌کردم و بدون اغراق می‌توانم بگویم سال رویایی را در اولین تجربه‌ام با پیران آبی پشت سر گذاشتم. در مسابقات جوانان آقای گل شدم و با بزرگسالان پدیده مسابقات معرفی شدم. اما از این تیم به صورت قرضی راهی ژاندارمری شدم تا خدمت سربازی‌ام به پایان برسد و بعد دوباره به استقلال برگشتم.

بازگشت دوباره‌تان به استقلال دوام زیادی نداشت و به پاس رفتید؟

پاس پیشنهاد خوبی به من داد، آنها تیمی داشتند که هر کدام از بازیکنان این تیم وزنه بزرگی در فوتبال ایران محسوب می‌شدند، در همان سال قهرمان ایران شدیم و به تیم ملی دعوت شدم.

بعد به پرسپولیس رفتید.

«مجتبی محرمی» که یکی از دوستان صمیمی و خوب من است پیشنهاد داد و باهم به تمرین پرسپولیس رفتیم.

روز اول حضور در تمرین پرسپولیس «علی پروین» چه برخوردی با شما داشت؟

«علی پروین» یک مربی با ویژگی‌های خاص خودش است و با جرات می‌توانم بگویم با معرفت‌تر و بهتر از او نیست. او مرا می‌شناخت اما با همان لحن خاص خودش گفت اینجا پرسپولیس است و باید تو را ببینم بعد قرارداد امضا کنی.

یعنی می‌خواست بازیکنی که از تیم قهرمان ایران آمده بود را تست فنی کند؟

نه تنها من بلکه هر بازیکن دیگری که می‌خواست پرسپولیسی شود باید چند روزی در تمرینات پرسپولیس زیر نظر «علی پروین» مورد آنالیز قرار می‌گرفت، اگر بهترین بازیکن جهان هم می‌خواست قرمزپوش شود این اتفاق برایش می‌افتاد و به قول علی آقا هیچ بازیکنی برای او تفاوت نداشت. روز دوم حضورم در تمرین بود که پروین گفت برو قرارداد رسمی امضا کن.

در آن لحظه چه احساسی داشتید؟

اگرچه با استقلال و پاس قهرمان ایران شده بودم، سابقه بازی در تیم ملی را داشتم و برای خودم در فوتبال ایران شناخته شده بودم اما احساس خوشایندی از این اتفاق داشتم. به تیمی رفته بودم که عاشقانه آن را از بچگی دوست داشتم و به همراه برادر بزرگ‌ترم به ورزشگاه می‌رفتم تا بازی‌هایش را از نزدیک تماشا کنم. پرسپولیس برایم رویایی بود که آن به رسیده بودم.

به طور حتم بهترین بازی و خاطره شما به بازی با الاتحاد عربستان بر می‌گردد.

در آن سال الاتحاد عربستان بهترین و قوی‌ترین تیم آسیا بود و می‌خواست هر طور شده عنوان قهرمانی را به نام خودش ثبت کند. در جده به مصاف این تیم رفته بودیم، مسوولان الاتحاد پاداش‌های هنگفتی برای غلبه مقابل پرسپولیس گذاشته بودند اما ما توانستیم با غیرت و همدلی در بازی رفت یک بر یک شویم و با پیروزی در بازی برگشت به فینال جام‌ در جام آسیا صعود کنیم.

یک گل زیبا هم به ثمر رساندید؟

از فاصله ۴۰ متری دروازه الاتحاد را باز کردم تا بهترین و زیباترین گل دوران ورزشی‌ام شکل بگیرد. در همان سال قهرمان آسیا شدیم.

یک خاطره تلخ دارید که اگر اشتباه نکنم با اتومبیل شخصی پس از یکی از بازی‌های پرسپولییس به تهران بر می‌گشتید که تصادف وحشتناکی کردید؟

بازی با ملوان بود، پس از پایان این مسابقه از «علی پروین» اجازه گرفتم به همراه «مجتبی محرمی»، «فریبرز مرادی» و «منوچهر زارعی» به تهران برگردیم که این حادثه تلخ شکل گرفت تا یکی از عزیزترین آدم‌های زندگی‌ام را از دست بدهم. «منوچهر زارعی» در این تصادف به رحمت خدا رفت.

شانس بزرگی آوردید؟

اتوبوس پرسپولیس پشت ما حرکت می‌کرد، وقتی چند کیلومتر آنها تصادف را دیدند با مشاهده ماشین من بیرون آمدند و وقتی به صحنه رسیدند هیچکس باور نمی‌کرد آن سانحه فقط یک کشته داده باشد. من فقط یک صحنه را به خاطر دارم.

چه صحنه‌ای؟

«محمد مایلی‌کهن» بالای سر من گریه می‌گرد و بعد که بیهوش شدم. چند روزی در ای‌سیو بستری بودم و بعد مرخص شدم.

با پیراهن پرسپولیس خداحافظی کردید؟

از چند تیم پیشنهاد  داشتم اما ترجیح دادم با پیراهن پرسپولیس از فوتبال خداحافظی کنم تا بعدها حسرت این موضوع را نخورم.