بیکاری معضل و چالشی دیرینه در استان لرستان بوده ، به طوری که ریشه مهمترین مشکلات این استان در پس همین بیکاری پدیدار گشته است، دولتهای مختلف میآیند و میروند اما این درد پایدار در گذر این رفت و آمدها، هنوز هم بر پیکرهی اقتصاد نحیف این استان مزمن شده است.
این مشکل که از دیرباز وجود داشته مسالهای چند وجهی است که زنجیر وار به هم اتصال دارد که هر یک از این حلقههای زنجیر میتواند مکمل دیگری باشند.
در این خصوص تاکنون همایشها، میزگردها، جلسات و نشستها برگزار شده، مقالهها و مباحث کارشناسی نوشته و مطرح شده اما تا به امروز که هیچ کدام از این موارد برشمرده شده به نتیجه ملموسی نرسیده است.
اهمیت این مسئله تا جایی بوده که تمامی دولتها و نمایندهگان مجلس به منظور جلب نظر مردم و اخذ رأی جامعه، در زمان تبلیغات انتخاباتی یکی از مهمترین برنامهها و الویتهای کاری خود را پرداختن به مسئله بیکاری جوانان و ایجاد اشتغال اعلام میکنند.
باید بگوییم اشتغال امری پیچیده، چند وجهی، فرا دستگاهی و بهتر بگویم فرا قوهای بوده که حل آن نیازمند هماهنگی و مشارکت بین دستگاههای مرتبط و قوای سه گانه و همچنین بازیگران اجتماعی (احزاب، نهادهای مدنی، تشکلهای علمی، صنفی و رسانهها) است.
در دنیای امروز بیکاری یکی از جلوههای فقر اجتماعی و اقتصادی است، در مقابل "جوهر کار و اشتغال" در وجود آدمی شاید بزرگترین موهبت و دارائی یک انسان تلقی شود؛ موهبتی که در شرایط ناگوار و سختیها ارزشمندتر از هر داشتهای خواهد بود.
این جوهر همان توانایی و درایتی است که فرد را به این سمت سوق میدهد تا از تمام داشتههایاش بهترین بهرهها را بگیرد.
ابزار مهارت، دانش، پشتکار و به عبارتی ملموستر داشتن جوهر کار و اشتغال در شرایط سختی که بیکاری بیداد میکند اثرگذارترین ابزار است تا انسان با آن بتواند در عرصه اقتصاد و اجتماع کنشگری فعال و قابل تحسین باشد.
بیکاری آن هم از نوع دیرینه و تاریخی آن که در لرستان از زمانهای گذشته تا کنون به ارث گذاشته شده ، دلایل متعددی دارد که به انباشت سطح بیکاری رسیده است؛ از جمله این دلایل کاهش رشد سرمایه گذاری در استان و کاهش تولید، سیاست اشتباه تجارت خارجی و الگوی واردات نامناسب با توجه به تولیدات استان و شیوع و گسترش فعالیتهای نامولد و سوداگرانه از جمله دلال بازی و عدم توجه به تولید کنندگان، عدم وجود ارتباط صنعت و بازار کار با دانشگاههای استان و عدم مهارت در نیروی جویای کار است.
از دیگر این دلایل میتوان به عدم توجه به بازار فروش و تسلط بر بازارهای بزرگ فروش محصولات و کالاها، اتخاذ برخی سیاستهای غلط و فقدان آموزشهای متناسب با نیاز بازار کار، ضعف فرهنگ کار و مهارت آموزی، افزایش "میل به پشت میزنشینی و داشتن شغلهای دولتی، نوسانات اقتصادی و تحریمهای خارجی و اصلاح و بازنگری برخی قوانین و مقررات اشاره کرد.
و اما باید در نظر داشت که اشتغال به دنبال و به تبعیت از تولید حاصل میشود بنابراین میتوان گفت؛ بیکاری معلول روابط کلان اقتصادی و نظام سیاستگذاری است.
علل و عوامل بوجود آورنده شرایط موجود این است که؛ تولیدات و محصولات استان لرستان تبدیل به یک حیات خلوت برای تولیدات دیگر استانها شده و در واقع هنوز نتواستهایم در بحث تولیدات و محصولات استان برند سازی کنیم.
با وجود ظرفیتها و قابلیتهای قابل توجه در عرصه تولیدات محصولات کشاورزی، هنوز نتواستهایم صنایع تبدیلی در استان ایجاد کنیم.
در حوزه گردشگری نیز استان از ظرفیتهای قابل توجهی برخوردار است که هنور آن گونه که باید مورد توجه قرار نگرفته است در حالیکه این بخش میتواند سهم موثری در ایجاد اشتغال، کارآفرینی و تولید ثروت داشته باشد.
بیکاری همانگونه که در دولتی و زمانی و سالی خاص ایجاد نشده ، بنابراین علل ایجادی آن هم چند وجهی و در واقع پدیدهای چند علتی است که رفع این مشکل نه با جابجایی یک مدیرکل و نه با آمدن مدیری دیگر و وزیری دیگر مرتفع نخواهد شد.
این مشکل را طرحی نو باید ریخت و با ارائه برنامههای کارشناسی و برنامههای جامع کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تعدیل کرد و برای رسیدن به رفاه و ثروت و تولید و اشتغال باید ایده و طرح ارائه نمود.
کاهش رشد متغیرهای اساسی اقتصاد کلان نظیر تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری و بهرهوری کل عوامل تولید، مهاجرت از روستاها به شهرها و تشکیل دوگانگی توزیع منابع طبیعی در کل کشور و تمرکز منابع انسانی در شهرها، کاهش سهم اعتبارات عمرانی به نفع هزینههای جاری در بودجههای سنواتی و پیشی گرفتن هزینههای استهلاک دارائیها و زیر ساختهای فیزیکی از هزینههای سرمایه گذاری در برخی سالها، همه عوامل و مولفههایی هستند که باید در این مساله مورد توجه قرار گیرند.
همچنین فقدان شکل گیری زنجیرههای ارزش و ارتباطات عمودی و افقی فعالیتها و مشاغل در سطح بنگاهها، صنعت و بازار، مهاجرت ممتد نخبگان و نوآوران اقتصادی، علمی، اجتماعی و تهی شدن عرصه فعالیتها از کارآفرینان، گسترش آموزش عالی و فقدان شکل گیری نظام یادگیری و نوآوری در سطح ملی، مناطق و بنگاهها، نبود یا ضعف تشکلهای کارگری و کارفرمایی و سازمانهای صنفی و تخصصی و تشنجها و تنشهای سیاسی در سطح محیط بینالمللی و محیط داخلی نیز از جمله محورها و موضوعاتی هستند که در مشکل چند علیتی بیکاری باید به آنها باید پرداخته شود.
باید یادآور شد؛ برای رسیدن به وضعی مطلوبتر لازم است اصلاح سیاستهای مالی و پولی و بانکی محقق شود، بایستی مدیریت نخبگان صورت گیرد، اعتماد عمومی جلب و میزان مشارکتهای مردمی افزایش یابد.
ضمن اینکه باید ارتباط بین صنعت و دانشگاه را بیشتر کرد، باید مقوله مهارت آموزی فارغ التحصیلان در صدر توجه قرار گیرد زمانیکه دانش آموختگان دانشگاهها در کنار مدرک به مهارت در کار و حرفه برسند دیگر تصورشان از کار صرفا پشت میز نشینی و استخدام دولتی نیست و خود به پشتوانه مهارتی که کسب کردهاند دنبال کارآفرینی و اشتغال خواهند رفت.
مهدی آل کثیر کارشناس ارشد مدیریت و برنامه ریزی