پیام رهبری در روزهای گذشته و در آغاز به کار مجلس یازدهم از بسیاری جهات حائز اهمیت بود و تاکید ایشان بر فرهنگ در کنار اقتصاد به عنوان دو مولفۀ با اولویت در کار مجلس جدید، توجهات بسیاری را به خود معطوف داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، یکی از الزامات در رأس امور بودن مجلس را حضور نمایندگان فعال، منظم، پاکدست، امانتدار و دارای شناخت از شرایط و اولویت های کشور دانستند و با تأکید بر اینکه «اقتصاد و فرهنگ» در صدر اولویت های کشور است، نمایندگان را به مسائلی همچون اولویت دادن به معیشت طبقات ضعیف، اصلاح خطوط اصلی اقتصاد مثل اشتغال و تولید و تورم، رعایت تقوا و انصاف در انجام وظایف نظارتی، موضعگیریهای انقلابی در حوادث مهم و تعامل برادرانه با قوای مجریه و قضائیه توصیه کردند.
تاکید بر اقتصاد و فرهنگ به عنوان دو مفهوم کلیدی البته از سال گذشته در دستور کار مسئولان و به عنوان مبنایی کلیدی در تصمیمات مورد توجه قرار گرفته بود اما شاید این بار توجه به این دو مفهوم و مخاطب قرار گرفتن مجلس شورای اسلامی از سوی رهبر در این راستا بتواند شرایط عملی برای تحقق آن را فراهم سازد.
موضوع فرهنگ همیشه در حد شعار باقی مانده است
مهدی شیخ فعال سیاسی و نماینده سابق مردم تهران در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا در توضیح چرایی برجسته ساختن دو حوزۀ اقتصاد و فرهنگ برای مجلس یازدهم از سوی رهبری، بیان کرد: مسئله اقتصاد موضوعی است که امروز همه بر اهمیت و نواقص آن آگاه گشته و درصدد ترفیع آن هستند؛ اما موضوع فرهنگ همیشه در حد شعار باقی مانده است. مثلا همواره در گفتار بیان می شود که انقلاب ما انقلابی فرهنگی بوده و این واژه فرهنگ همواره در صحبتها هست ولی در عمل متأسفانه فرهنگ را همواره کالایی تجملی دیدهایم. آنچه در عمل طی این سالهای پس از انقلاب رخ داد، اولویت ندادن به فرهنگ بوده است و چون همیشه کشور تحتفشار اقتصادی بود و فرهنگ کالایی تجملی تصور شده، این کالای تجملی هرگز اولویت نیافته است.
وی افزود: طبق فرمایشات رهبری فرهنگ باید از این مهجوریت خارج شود و مسئولان اجرایی، برنامه ریزان، برنامهنویسان و کسانی که تخصیص بودجه را انجام میدهند، عملاً نشان دهند که در امر فرهنگ دغدغه دارند و باور داشته باشند که فرهنگ هم مانند اقتصاد امری ضروری و حیاتی برای توسعه کشور است؛ کسانی که برنامههای توسعه و برنامههای سالانه را مینویسند باید این باور را داشته باشند و بعد هم که این برنامه به مجلس میآید، مجلس و قاطبهٔ نمایندگان (نهتنها کمیسیون فرهنگی بلکه قاطبه نمایندگان) باید این دغدغه را داشته باشند که فرهنگ را بهعنوان یک اولویت ببینند و نه یک کالای تجملی.
وقتی آسفالت کردن جاده یا آبرسانی و ... همواره جلوتر از فرهنگ باشد، وضعیت همین است که هست؛ چراکه کشور همواره درحالتوسعه است و همواره نیاز به رشد و ارتقا زیرساختها دارد و بر اساس این دیدگاه باید فرهنگ را ببوسیم و کنار بگذاریم و دائما آن را به تعویق بیاندازیم؛ درنتیجه باید دیدمان را تغییر بدهیم و بر فرهنگ و بهبود آن متمرکز شویم.
باید شعار فرهنگ را به عمل بدل کنیم
شیخ در تاکید بر اهمیت عملی ساختن فرهنگ در جامعه تصریح کرد: باید قبل از هرچیز از شعار فرهنگ به سمت باور حقیقی آن حرکت کنیم که فرهنگ نیازی ضروری برای جامعه ما است؛ بخش فرهنگ مادامیکه ما اقتصاد فرهنگ را تقویت نکردهایم، مولد نیست.
بخش فرهنگ در تمام دنیا موردحمایت قرار میگیرد، منتهی در کشور ما همواره کج دار و مریز حمایتهایی از آن میشده و متأسفانه به این دلیل که این حمایتها در ریل صحیحی نبوده است، مورد اعتراض همه قرار گرفت تا جایی که اصلاً به اصل حمایت فرهنگی اعتراض میشود و این درست نیست و ما باید مسیر حمایت فرهنگی خود را مسیری صحیح و درست قرار دهیم.باید در عمل به این باور برسیم که فرهنگ مهم است و نه در شعار. ما در شعار بیان میکنیم که همهچیز فرهنگ و معنویت است اما در عمل زمانی که میخواهیم برنامهریزی کنیم و بودجه تخصیص بدهیم، این باور در ما وجود ندارد و خودش را نشان نمیدهد و کاملاً فراموش میشود.
وی ادامه داد: یکی از علل این مسئله این است که مسائل فرهنگی کمتر مورد مطالبه مردم قرار میگیرد؛ چون محسوس و نیاز روزانه آنان نیست، مردم مطالبه نمیکنند و نمایندهها هم بهصورت طبیعی کمتر به آن توجه میکنند.
عضو کمیسیون فرهنگی در مجلس دهم، خاطرنشان کرد: حمایت از فرهنگ حتی اگر دید اقتصادی داشته باشیم، میتواند اثربخش باشد چرا که اقتصاد فرهنگ مخصوصاً در کشور ما قابلیت تحول کشور را دارد و حتی از بعد اقتصادی، فرهنگ و ارتقا و اولویتبخشی به آن میتواند کمک حال اقتصاد کشور باشد.
وی افزود: مجلس دهم و بهویژه کمیسیون فرهنگی بسیار به دنبال فرهنگ بود ولی مسئولان کشور به بهانه مشکلات و تحریمها و... (که همواره این بهانه را مطرح میکردند) کمکاری کردند. این دست مشکلات (اقتصادی) همواره هست و همیشه بوده است و اگر مشکلات فرهنگی نداشتیم و به فرهنگ رسیده بودیم، بسیاری از مشکلات امروز را بهتر حل میکردیم. در حقیقت هرچه سطح فرهنگی جامعه بالاتر باشد، مسلماً این جامعه تولیدگرا میشود و جامعهای میشود که در حفظ کیان اقتصادی کشور متعصب خواهد بود.
نکته اینجاست که همان آسیبی که در بخش اجرایی وجود داشت، در بخش فرهنگی هم برجسته بود. به این معنی که بسیاری از نمایندگان هم به این باور نرسیده بودند که فرهنگ چه جایگاهی دارد و دید اقتصادی و کالایی بر ذهنیت همه تسری پیدا کرده بود؛ چنانچه فرهنگ را کالایی تجملی و درجه دو میدیدند که ضروری نبود.
فرهنگ در جامعۀ ما مهجور بوده است
شیخ در ادامه و در تاکید بر اهمیت بعد فرهنگی در حل بحرانهای اقتصادی یادآور شد: امروز ازلحاظ اقتصادی تحتفشار و تحریم هستیم و دشمنان نظام ما میخواهند ازلحاظ اقتصادی کشور را از پا دربیاورند؛ طبیعتاً فشارهای زیادی وجود دارد و مسیر اقتصاد کشور ما یک مسیر طبیعی نیست و نیاز به حمایت دارد؛ در این میان ساختار و بوروکراسی کشور ما متأسفانه بوروکراسی مناسب با تولید نیست یعنی عملکرد این بوروکراسی به نحوی است که هیچکس جرات سرمایهگذاری ندارد. جامعه ما به سمتی رفته است که کارهای چون دلالی و امثال آن بهتر از تولید جواب میدهد و ورود در امر تولید غیرعقلانی تلقی میشود. درصورتیکه نباید اینگونه باشد و مسیر قوانین و بوروکراسی کشورباید بهگونهای شود که همگان کسب سرمایه و سود را در امر تولید محقق ببینند.
وی افزود: امر فرهنگ در جامعۀ ما مهجور بوده و پرداخت به آن اولویتدار نبوده است. اما باید توجه داشت که از لحاظ فرهنگی هم (همانند بعد اقتصادی) دشمن ما را مورد هجمه قرار داده است؛ تهاجم فرهنگی که غرب و خصوصاً آمریکا نسبت به دنیا (حتی اروپا هم به این هجمه فرهنگی امریکا معترض است و نهتنها ما که شرقی و مسلمان هستیم) شکل میدهد، امری جدی است؛ این تهاجم فرهنگی از کسی که تمدن مادی قوی دارد به همه کشورها القا میشود و مسلماً اگر ما مقاومت فرهنگی خوبی نداشته باشیم و ساختارهای فرهنگی خود را تقویت نکنیم، ممکن است این جریانها به فرهنگ ما ضربه بزند و آن را از بین ببرد.
عضو سابق کمیسیون فرهنگی در مجلس شورای اسلامی در انتها و در اشاره به کارهای نیمه تمام مجلس دهم که مجلس یازدهم باید در دستور کار قرار دهد، گفت: ما چند طرح و لایحه فرهنگی و اجتماعی از قبل داریم که بسیار مهم هستند و باید به آنها رسیدگی شود؛ مسائلی چون قانون صداوسیما، نظام مطبوعات و رسانه و مالکیت فکری (اینکه یک اثر تا چند سال متعلق به شخصی است و تا چند سال نیست و همه ابعاد این مالکیت در هنرهایی چون نویسندگی و ... را در برمی گیرد، ضمن این که قوانین قبلی هم در این قانون بازنگری شده و یک قانون جامع است). اینها موضوعاتی هستند که مجلس دهم و مجلس قبلی روی آنها کار کردهاند و نیمه کاره ماندهاند و مجلس یازدهم باید آنها در اولویتهایشان قرار داده و نهایی کنند.