نعیمه منتظری نویسنده کتاب است و در تک سطر ابتدایی این مجموعه مینویسد: چهل خشت از بناهای موجود در اصفهان که هر کدام زیباییهای نصف جهان را به رخ میکشد.
هر چند عنوان کتاب نشان از معرفی چهل اثر تاریخی و باستانی مجزا دارد، اما با خوانش آن متوجه میشوید برخی از بناها یا آثار همچون پل خواجو یا مسجد امام در چند خشت معرفی شدهاند و برخی از سازههای مرتبط با این بناها جدای از معرفی اصلی آن بنا شرح و توضیح دارند.
خشت اول «مسجد حکیم» اصفهان، بنا شده در قرن یازدهم هجری قمری است که چهار خشت از این دفتر را به خود اختصاص داده است. مقرنسها، کاشی کاریها، شبستان جنوبی و گنبد این مسجد منظور نظر نوشتار است. مسجدی که در دوره شاه عباس دوم به وسیله حکیم داود، سر پا شده و آن معمار معرفت، به گواه کتیبه غربی همان سردر، علی نیک اصفهانی است.
پل معروف «خواجو» یا کمتر معروف خواجه، حسن آباد و بابارکن الدین از بستر زندهرود از زیباترین و عمیقترین سازههای معماری خلاقانه عصر صفوی است. نوشتهاند که شاه عباس در بیگلربیگی یا همان عمارت میانه پل مینشسته و حظ رود جاری میبرده است.
«مسجد سید» دیگر بنایی است که با گذر از خنکای بازارچه بیدآباد به ورودی آن میرسید. با انکه قاجارها معماری را چندان به رسم صفوی رشد ندادند اما در این دوره به همت آقا سید شفتی ساخت مسجد آغاز میشود و یکی از بهترین نمونه های کاشی کاری عهد قاجار به یادگار به ثبت میرسد.
همچنین در یکی از ورودیها که به رواق مرحوم شفتی میرسد طاقی بلند و رفیع را میبینیم. داخل بقعه با کاشی و آینه تزیین شده و کتیبه آیهالکرسی با خط ثلث سفید به زمینه لاجوردی به خط محمد باقر شریف شیرازی مشاهده میشود.
«مدرسه چهارباغ» که گویا در آخرین سالهای عصر صفوی بنا شده و رد خط نستعلیق کتیبه سر در آن به آخرین پادشاه این سلسله در سال ۱۱۲۱ هجری قمری میرسد.
«مسجد رحیم خان» اما از آثار بر جای مانده قاجاری است که بعد از سقوط صفویان و توقف معماری و کاشی کاری خلق شده و عبارت هوشیارانه «عجلوا بالتوبه قبل الموت» بر سر در آن نقش بسته است.
«خانه عباسیان» خشت پانزدهم کتاب است و به کویر کاشان اختصاص دارد. گودال باغچه این خانه اما دیدنیتر است و از خاک گود برای خانه خشت می ساختهاند تا با همگونی مصالح با خاک مجاور خانه ای برپا کنند.
بیست و یکمین بنا از چهل خشت این مجموعه «مسجد شیخ لطفالله» در ضلع شرقی میدان نقش جهان اصفهان نام دارد که آنچنان چشمگیر است که به سختی میتوان از تماشای آن دل کند و چشم فروبست.اگر چه ورودی از سمت غرب مسجد است اما باز معمار چیرهدست آدمی را آرام آرام با دالانی دراز و پیچ دار، از کنار گنبد خانه خدایت میکند تا به قاعده ورود از پشت و روبهروی محراب و قبله سردر به عبادت بر خاک بساید.
اما درست اما نه دقیقا رو بروی این مسجد «کاخ عالی قاپو» واقع شده که اصل آن کاخ محقر و کوتاه دوره تیموری بوده که شاه صفوی سه طبقه دیگر به آن اضافه نموده و بر شکوه و جلالش افزوده است.
گنجینه هنر ایران در بیان استاد پیرنیا همین «مسجد جامع اصفهان» با چهار ایوان و دو گنبد نظامالملک و تاجالملک است. از روزی که آتشکده بوده تا زمانی که مسجد جامع شده مکانی مقدس قلمداد میشود و این ابیات در کتیبه غربی آن خودنمایی میکنند.
چون نامه جرم ما به هم پیچیدند/ بردند و به میزان عمل سنجیدند/ بیش از همه کس گناه ما بود ولی/ ما را به محبت علی بخشیدند
این مسجد معظم را بیش از همه به خاطر محراب آن بنام اولجایتو یا همان سلطان محمد خدابنده میشناسند.
«امامزاده اسماعیل و مقبره شعیای نبی» دیگر بنای ماندگار نصف جهان است که هنر منبت کاران و مشبک کاران عهد صفوی در مرقد و ضریح آن نمایان است. سردر رواق بقعه کاشی معرق با ثلث سفید نشسته به لاجوردی، زمینه تاریخ ۱۰۴۱ هجری قمری را ثبت نموده که زمان شاه صفی جانشین شاه عباس اول را بیان میدارد.
«چهل ستون» در قلب شهر اصفهان انگار که از کثرت عدد چهل همچون منار چهل دختران یا علی بابا و چهل دزد نام و معنا گرفته باشد. همچنان ستونهایش در آب و آینه زیر دستش دو چندان مینماید و پذیرای گردشگران پرشمار است.
آخرین خشت همان «میدان نقش جهان» اصفهان نام دارد که سه محور و باغهای فراوان داشته است.
ارسن شهری در کتاب استاد پیرنیا این گونه از این میدان تاریخی تعبیر شده است: مجموعهای از بناهایی که نیازهای شهری را برآوده میسازد. تناسب در ابعاد و ارتفاع میدان اما آسمان گسترده را به زمین نزدیکتر میکند و به آدمی در لحظه حضور در فضا نشاط بازیابی هویت خویش را هدیه میکند.
حمام علیقلی آقا، مسجد منارهعلی و خانههای افلاکی و اعلم نیز از دیگر بناهای تاریخی اصفهان هستند که مختصر و مفید اما بدون قید شناسنامه دقیق تاریخی معرفی و بازخوانی شده اند.
کتاب «چهل خشت» در۸۴ صفحه از سوی انتشارات سازمان فرهنگیتفریحی شهرداری اصفهان منتشر شده است.