در دنیای معاصر تنها فرهنگها و تمدنهایی ماندگاری و مانایی خواهند داشت که پیوسته در مسیر نوسازی باشند؛ مدرنیزاسیون از این منظر به بازاندیشی و اجتهاد مستمر در اندیشههای بنیادین یک تمدن اطلاق میشود تا از رهگذر آن بتوان بر چالشهای نظری و نیز تنگناهای عرصه اقدام که به اقتضای زمان برای هر جامعه ای پدید میآید فائق آمد.
تمدن اسلامی به عنوان یکی از تمدنهای کهن و نیز به عنوان یکی از قدرتمندترین تمدنهای جهان معاصر از حیث منابع قدرت نیز مستثنی از این قاعده نیست و با چالشهای معظمی در حوزه اندیشهورزی و اقدام روبهرو است. از همین منظر، تمدناندیشی و اندیشه نوسازی تمدن اسلامی یکی از دغدغههای جدی فیلسوفان، اندیشمندان و مصلحان مسلمان طی دو قرن گذشته بوده است و هر یک از ایشان کوشیدهاند تا به نحوی مسیر نوسازی تمدن اسلامی را هموار نمایند. این مقوله احتمالا محصول ۲ عامل اساسی پیشینه تمدنی جهان اسلام و وضعیت کنونی تمدنی جهان توسعه یافته میباشد.
تمدن اندیشی اسلامی بیشتر بر وجه «اسلام تمدنی» تاکید دارد تا بر «تمدن اسلامی». چرا که اسلام تمدنی متمایز از تمدن اسلامی است؛ برای شفافتر شدن هر چه بیشتر این تمایزات باید اشاره داشت که تمدن اسلامی پدیده ای است محصول زمان و آن چیزی است که در شعاع آموزه های اسلامی در طول تاریخ نضج گرفته، به عینیت رسیده و قابلیت مطالعه تاریخ نگارانه یافته است؛ حال آنکه اسلام تمدنی رویکردی تمدن ساز داشته و بر خلاف تمدن اسلامی که ناظر به گذشته است، ناظر بر امروز و آینده اسلام است. لذا اسلام تمدنی رویکردی تمدن ساز به جهان اسلام داشته و درصدد طراحی یک آینده دستیافتنی و محتمل برای تمدن اسلامی است.
آنچه در این نوشتار مورد بررسی و مداقه قرار گرفته به دیدگاه امام خمینی به مقوله تمدن اندیشی و مسئله تمدن سازی اسلامی اختصاص دارد.
بررسی کلیدواژه «تمدن» در مجموعه ۲۲ جلدی صحیفه امام(ره) که در بردارنده بیانات، نامهها و دیگر اسناد رسمی برجای مانده و منتشر شده از ایشان است حکایت از تکرار ۱۴۹ مرتبه ای این واژه دارد. امام خمینی (ره) نه تنها در قامت یک رهبر و بنیان گذار نظام جمهوری اسلامی که به عنوان یک متفکر، فیلسوف، فقیه و عارف برجسته نسبت به مسئله تمدن دیدگاهی جامع و بدیع دارد. ایشان ضمن تاکید بر هر دو وجه نرمافزاری و سخت افزاری تمدن اسلامی کوشیدند تا جامعه و امت اسلامی را از افتادن در بی راهه افراطهای تعصبگونه و تنگنظریهای جاهلانه از یک سو و نیز مکر و حیله مغرضانه و عامدانه دشمنان از سوی دیگر حفظ نمایند و ایشان را بر صراط اعتدال و طریق عقلانیت و خردورزی ثابت قدم گردانند.
امام خمینی (ره) تمدن سازی را یک فرایند و محصول تربیت و زیست اخلاقی یک جامعه می دانند. از منظر ایشان یکی از لوازم زیست اخلاقی و مومنانه هر جامعه ای، رهاییبخشی آن جامعه از قید جمود فکری و کژ اندیشیهاست.
امام خمینی (ره) آزادی را یک ودیعه و موهبت الهی معرفی می کنند که هیچ کس حق سلب آن را از انسان ندارد. از این منظر جامعهای میتواند در مسیر تمدنسازی قرار گیرد که افراد آن جامعه آزاد و بر فطرت الهی خویش باشند.
امام خمینی (ره) دین را حصار مستحکم و ضامن تامین آزادی انسانها میدانند و بر این باور هستند که مولفههای تمدن اسلامی را می بایست از درون آموزه های اسلامی جستجو کرد. لذا وجه دیگر از الزامات تمدنسازی، لزوم بازشناسی اسلام، معارف آن و بازگشت به آموزه های اصیل آن است.
پیوند دین و سیاست از دیگر لوازم تمدن اندیشی از نظرگاه امام خمینی(ره) است. ایشان در بخشی از وصیتنامه خویش این چنین بر این مهم تاکید می کنند که: «قرآن کریم و سنت رسول الله (ص) آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند در سایر چیزها ندارند». لذا پیوند میان دین و سیاست بخشی جداناپذیر از تمدن اندیشی ایشان است.
عقلانیت و خردورزی مولفه بنیادین دیگر در اندیشه تمدنسازی امام خمینی است. ایشان ضمن نقد کاستی های تمدن غربی، راهی میانه در پیش می گرفته و خواهان بهره گیری از دستاوردهای تمدن غربی به شرط عدم وابستگی و حفظ استقلال کشور و جامعه اسلامی هستند.
ایشان منتقد عقلانیت ابزاری غرب بوده و مادی انگاری فلسفه پوزیتیویستی را عامل بروز مشکلات و بحران های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی غرب معرفی می کنند. آنچه در پیام تاریخی ایشان به میخاییل گورباچف، صدر هیئت رئیسه اتحاد جماهیر شوروی نمود عینی یافت.
در مجموع به نظر میرسد سه مولفه آزادی، عقلانیت و تعامل دین و سیاست از مهمترین مولفههای تمدن اندیشی امام خمینی(ره) است که هر یک از آنها از دامنه گستردهای از مباحث در ذیل اندیشه ایشان برخوردار است که خود فرصتی مستوفی برای طرح آن نیاز است.
استادیار گروه اندیشه سیاسی در اسلام پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی