حسن توفیق در ۱۱ اسفند ۱۳۰۴ خورشیدی دیده به جهان گشود، او دوران مدرسه خود را تا دریافت دیپلم متوسطه در دارالفنون فراگرفت و سپس به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته حقوق قضایی فارغالتحصیل شد. سپس مدتی کارمند وزارت دارایی بود و همچنین در دانشگاه شهید بهشتی به تدریس پرداخت. مجله توفیق در ۱۳۲۳ خورشیدی در معرفی کوتاه حسن توفیق می نویسد: قریب ۱۸ سال از عمر حسن توفیق میگذرد و فعلاً در دبیرستان دارایی مشغول به تحصیل میباشد، از هنرمندانی است که در میان همسالان خود کمتر نظیر دارد و میتوان گفت چنانچه وسیله تشویق او فراهم شود، آتیه درخشانی در انتظار اوست.
این هنرمند صاحب سبک در ۱۳۲۲ خورشیدی به طور رسمی به جمع طنزپردازان مجله توفیق، مجلهای که نزدیک به نیم سده فعالیت داشت، پیوست و توانست پس از برکناری سردبیران چپگرا و متمایل به حزب توده، سردبیری آن مجله برجسته را با همراهی برادرانش برعهده بگیرد. او در ابتدا با راهنمایی و همکاری روحالله داوری از کاریکاتوریستهای باسابقه و سپس بهصورت مستقل شروع به خلق آثار ماندگاری در هفتهنامه توفیق کرد، بسیاری از کاریکاتورهای روی جلد این مجله در دوره دوم و سوم کار حسن توفیق طراحی شد. موفقیت این کاریکاتوریست به اندازهای بود که علاوه بر خلق آثار بی بدیل در این زمینه توانست، نخستین دوره کلاسهای آموزشی کاریکاتور در ایران را برگزار و تیم کاریکاتور این مجله را سازماندهی کند. همچنین نمونه آگهیهای کلاس تعلیم کاریکاتور بهطور مرتب در توفیق و دیگر نشریات منتشر و بهمرور با جذب نیروهای جوان و مستعد در دوره سوم، شکوفایی آتلیه توفیق را سبب شد.
از انتشار تا توقیف مجله توفیق
در ۱۳۰۱ خورشیدی و در زمان پادشاهی احمدشاه، حسین توفیق امتیاز نشریهای فکاهی به نام توفیق را اخذ کرد، چاپ این مجله تا به قدرت رسیدن رضاخان مشکلی نداشت و توفیق انتقادات ملایمی را از دستگاه حاکم میکرد اما به تدریج که رضاخان قدرت گرفت، فضای اجتماعی و سیاسی به مرور بسته و کار برای بسیاری از نشریات از جمله توفیق بسیار سخت شد، بنابراین تا ۱۳۱۷ خورشیدی این مجله مشی انتقادی نداشت و بیشتر با محتوای شعر، نثر و آگهی به چاپ میرسید. پس از مرگ حسین توفیق، مجله توفیق دچار توقف شد تا اینکه در ۱۳۱۹ خورشیدی با مدیریت فرزندش، محمدعلی توفیق، دوره دومش آغاز شد و تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ادامه داشت. در این دوره و پس از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی فضای سیاسی کمی بازتر شد. از اینرو، مطالب توفیق با حفظ روش فکاهی و طنزآمیز خود، همانند بسیاری از مجلات دیگر سیاسی و انتقادی شد. بیثباتی سیاسی به سبب ناپایداری دولتها دستمایه اصلی توفیق برای انتقاد از دستگاه حاکم بود که توقیفهای پی در پی را به دنبال داشت اما به طور کلی توفیق از درگیری با دربار پرهیز میکرد، تنها در بحبوحه وقایعی که به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ انجامید در مقالهای با عنوان «فتنه روسیاه» با تندی از محمدرضا پهلوی انتقاد کرد. محمدعلی توفیق به خاطر این مقاله ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در دفتر نشریه بازداشت و نخست در قلعه فلکالافلاک زندانی شد و بعد به جزیره خارک تبعیدش کردند. او پس از یک سال آزاد شد، مشروط بر اینکه فعالیت سیاسی نداشته باشد. در دوره سوم این مجله که در ۱۳۳۷ خورشیدی آغاز شد، محمدعلی توفیق نام این مجله و حق تالیف ۳۲ سال مندرجات آن را رسماً به برادران توفیق یعنی حسن، حسین و عباس توفیق که در سالهای آخر دوره دوم از اعضای تحریریه توفیق بودند، واگذار کرد. انتشار این دوره پرسروصدای توفیق زیر فشار شدید سانسور و با توقیفهای مکرر تا ۱۳۵۰ خورشیدی ادامه یافت. در این دوره ظاهر نشریه تغییراتی کرد از جمله جلدش رنگی و صفحاتش به تدریج بیشتر شد.
چو حق تلخ است، با شیرین زبانی/ حکایت سرکنم، آنسان که دانی». خاندان توفیق زبان طنز را برای انتقاد از حکومت انتخاب کرده بودند و این شعر را شعار همیشگی مجله خود می دانستند. بسیاری این مجله را بهترین و تاثیرگذارترین نشریه طنز تاریخ مطبوعات ایران میدانند، برای نمونه محمد مصدق مجله توفیق را بهترین نشریه آن زمان میدانست اما تاثیرگذاری این نشریه و انتقاد از حکومت واکنشهای مختلف حاکمیت را به دنبال داشت و به گفته حسین توفیق آخرین سردبیر این نشریه هربامداد پیش از چاپ ماموران سانسور با نردبان وارد چاپخانه میشدند و صفحات توفیق را میدیدند و سانسور میکردند، این فشارها ادامه داشت تا اینکه سرانجام در ۱۳۵۰ خورشیدی توفیق به دستور مستقیم هویدا نخست وزیر وقت توقیف شد و دیگر به چاپ نرسید.
حسن توفیق در خصوص مهمترین ویژگی نشریه «توفیق»، یعنی شوخی با سران سیاسی کشور می گوید: «زمانها و سالهای مختلف در ایران شرایط مخصوص به خودش را داشته که از لحاظ آزادیهای سیاسی نیز این شرایط در نوسان بوده است. ما به نسبت شرایط حداکثر بهره را میبردیم و با رجال و سیاستمداران شوخی میکردیم. به طور کلی فضای بازی در اختیار رسانهها نبود، ولی ما تا آنجا که میتوانستیم از شرایط موجود استفاده و تا اندازهای که میتوانستیم شوخی میکردیم، اما نشریات دیگر آنقدر که باید از شرایط استفاده نمیکردند. همچنین وی می گوید: زمان نخستوزیری امیرعباس هویدا «توفیق» را چهار بار توقیف غیرقانونی کردند و هر چهار بار جنگیدم تا روزنامه را از توقیف دربیاورم، همچنین هویدا در پنجاهمین سال انتشار «توفیق» بسیار تلاش میکرد که «توفیق» را در مسیر خودش بیاورد و هر وقت من را میدید، میگفت بیا با ما باش و اگر با ما باشی از هر نظر همه چیز برایت فراهم خواهد بود، ولی هیچ وقت جواب قطعی آره یا نه به او نمیدادم، تا اینکه یک بار گفتم برای قبول این پیشنهاد شما معذوریت دارم؛ من عضو حزب خران هستم و نمیتوانم با شما همکاری داشته باشم.» همچنین توفیق درباره فلسفه راهاندازی حزب خران، میگوید: برای بسیاری از ما پیش آمده که در زندگی، با افراد مختلفی برخورد کنیم که در روایت زندگی گذشتهشان میگویند، فلان کار نیک را انجام دادم که ای کاش انجام نمیدادم. مثلا بازرسی فلان منطقه ایران را برعهده داشتم و یک ریال هم رشوه نگرفتم و درستکار بودم، ولی زندگی حقیرانهای داشتم. اما افرادی که زیردست من بودند، رشوه میگرفتند و وضع مالی خوبی هم داشتند. پس من عجب خری بودم! در واقع علت نامگذاری این حزب از اینجا آمد.
احمد مسجدجامعی در خصوص این مجله می گوید: به جرات می توان گفت در ایران هیچ روزنامه ای به اندازه توفیق محبوب نبود؛ هم ساده بیان می کرد و هم حرفه ای ها به آن التفات داشتند این مجله زبان مردم بود و در عین حال، نوآوری هم داشت. اما شیوه قدما در آموزش قابل تقدیر است. این مجله لبخند مشترک همبستگی ایجاد می کند، پیوند اجتماعی را تقویت می کند و آدم ها را به هم نزدیک می کند و یک فرهنگ می سازد و برای جامعه نشاط ایجاد می کند.
مرام نامه مجله توفیق
راه و روش توفیق که نشریهای است ملی و مستقل که به هیچ حزب و دسته و جمعی بستگی ندارد، با هدف سعادت و رفاه ملت ایران عبارت است از: نشر حقایق و روشن کردن افکار عمومی، مبارزه با نبود آزادی، بیعدالتی، ناحق و ستمگری و دفاع از آزادی و عدالت و حق و حقیقت»
کارنامه هنری و مدیریتی حسن توفیق
نخستین کاریکاتور و اثر شناخته شده حسن توفیق که متأثر از کاریکاتوری از عصر قاجار در نشریه «کشکول» بود در اردیبهشت ١٣٢٢ منتشر شد. در این کاریکاتور، عدهای مطبوعات را آتش زدهاند و دست به دست هم دورش میرقصند. بهمرور آثار توفیق از جمله گراور و کلیشهسازی برای صفحه «حزب خران» و کاراکتر و تیپسازی طنزآمیز برای رجال سیاسی، محبوبیت بسیاری مییابد، یکی از ابتکارات این هنرمند صاحب سبک تغییر امضای کنایهآمیز روی جلدش از حسن توفیق به اسدالله توفیق در شوخی با جدالهای هرروزه کاشانی و مصدق در خصوص ملی شدن نفت بود که بازخورد بسیار زیادی در محافل سیاسی داشت و سبب واکنشهای مصدق شد. مهدی سهیلی شاعر و نویسنده ایرانی در بیتی از قصیدهای در ۱۳۲۶ خورشیدی درباره حسن توفیق چنین سروده: «توفیق، آنکه هست «حسن» نام کوچکش/ نقاش چیرهدست و جوانی هنرور است».
یکی از تفاوت های آثار جلد توفیق نسبت به دیگر نشریات باید به حضور زیرنویس در کاریکاتورها اشاره کرد. این شگرد حسن توفیق در جلد هفتهنامه، یعنی استفاده همزمان از ترکیب تصویر و کلمات دامنه تأثیر روی بیننده را بهشدت گسترش میداد و جلد را تبدیل به نوعی «لطیفه مصور» میکرد. همچنین محبوبیت این مجله در اواخر دوره دوم انتشارش بهحدی رسید که کمکم توفیق جای «ملانصرالدین زمانه» خودش را گرفت؛ چراکه مردم لطیفههای شفاهی را که خود میساختند، حالا به توفیق منسوب میکردند. شروع دوره سوم این مجله در ۱۳۳۶ خورشیدی همزمان با خلق چهره های جدیدی از شخصیت های «کاکاتوفیق» در هیبت «سیاهبازها»، بههمراه «گشنیزخانم» (عیال کاکا)، «دکتر ممولی» (عنتر و دستیار کاکا)، «کُری» (خر کاکا)، «ملت» (با لباسی فقیرانه و کلاه مارکدار) و دیگر شخصیتها از جمله نخستوزیران، وکلای مجلس و… بود که بهفراخور زمان معرفی میشدند و روی جلد میآمدند. برداران توفیق که مسوولان این مجله بودند، تنها چندماه پس از انتشار دوره سوم توفیق در ۱۳۳۷ خورشیدی امتیاز این مجله را به نام حسن صادر کردند در این دوره حسن توفیق مدیرمسوول بود و برادرانش حسین و عباس به ترتیب مدیر داخلی و رییس هیأتتحریریه بودند.
یکی از ویژگی های برادارن توفیق و به ویژه حسن توفیق(حسن توفیق ۲۹ و برادرانش حسین ۲۳ و عباس ۲۲ سال مدیریت نشریه «توفیق» را برعهده داشتند) این بود که تلاش می کردند تا وجهه مردمی داشته باشند و به هیچ جریان و حزبی گرایش جدی نداشته باشند و جملگی را ریشخند کنند. اغلب ایدههای جلد از موضوعاتی مانند فولکلور، اعتقادات و آیینها و خرافات، ترانهها، قصههای شفاهی و اسطورهها متأثر بود و در یک جمله، سیاست نخبهگرایی توفیق، برخلاف دیگر نشریات طنز توجه به عوام و علاقه ایشان بود. عمران صلاحی شاعر، نویسنده و طنزپرداز معاصر در خصوص حسن توفیق مینویسد: «سبکش هم خیلی جالب بود. خیلی ایرانی بود. فضاهایی بهشدت ایرانی. گاهی برای اینکه منظرهای را بکشد یا بعضی تیپها را، به کنار خیابان میرفت و مینشست و یواشکی از قیافههای افراد یا از محلها طرح میزد.» کامبیز درمبخش کاریکاتوریست درباره حسن توفیق می گوید: ایشان آدمی بسیار وسواسی بود که به کار خیلی اهمیت میداد و گاهی میشد که ۲ روز روی طرح جلد مجله کار میکرد. من از ۱۲ سالگی توفیق را دنبال میکردم و از ۱۴ سالگی کاریکاتورهایم در این نشریه چاپ شد. ما هفتهای دوبار جلسه داشتیم که یک جلسهاش مربوط به جلد بود. وقتی طرح نهایی میشد، آقای حسن توفیق میگفتند، بروید و از توی خیابان ۲ نفر را بیاورید که ببینیم متوجه منظور طرح میشوند یا نه. این، کار بسیار مهمی است و خیلی هنر میخواهد که همه مردم متوجه حرف تو شوند. محبوبیت عام پیدا کردن کار مشکلی است و توفیق نه تنها محبوبیت عام که مقبولیت خاص هم داشت.
وفات
سرانجام این هنرمند نامدار در ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ خورشیدی دیده از جهان فروبست. سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی توئیتری، درگذشت حسن توفیق را تسلیت گفت و نوشت: نیم قرن طنز فاخر (۱۳۰۲ تا ۱۳۵۰) تجربه گرانبهای نشریه توفیق بود. راهی که پس از انقلاب با نشریه گل آقا تداوم یافت، ولی سال هاست که بی جانشین مانده اند. دل مان برای آن لبخندهای تلخ تنگ می شود.