۱۵ خرداد اوج مظلومیت پیروان امام راحل برای احیای اسلام ناب محمدی و برقراری عدالت بود و آنان در این روز از سوی دژخیمان رژیم شاه به خاک و خون کشیده شدند اما با تقدیم خون خود چهره پلید طاغوت را آشکار و پایان آن را اعلام کردند.
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و استقرار دوباره رژیم شاه، رفته رفته حکومت مطلقه و استبدادی شاه تحکیم و تثبیت شد؛ در این رابطه، حمایت های بی دریغ آمریکا از سیاست های ضد مردمی شاه و فشار و اختناق حاکم بر جامعه که به وسیله ساواک صورت می گرفت، نقش اساسی داشت.
در سال ۱۳۳۹ و همزمان با تحولاتی که در صحنه سیاست بین الملل رخ داد، رژیم شاه ناچار به تغییر صوری سیاست های خود گردید و برخلاف میل باطنی خویش و فقط برای تظاهر به دمکراسی، نظام فرمایشی ۲ حزب دولتی موافق و مخالف، یعنی «ملیّون» و «مردم» را راه انداخت.
با پیروزی جان اف. کندی، نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سیاست های داخلی و خارجی آن کشور در آستانه دگرگونی خاصی قرار گرفت زیرا کندی در پی آن بود که برای جلوگیری از قیام های مردمی در کشورهای جهان سوّم که احتمال سرنگونی رژیم های وابسته به بلوک غرب، بویژه آمریکا را به دنبال داشت، رهبران این کشورها را به اجرای برنامه های اصلاحی خود، تشویق و ترغیب کند.
همگام با کشورهای دیگر جهان سوم، این اصلاحات در قالب فضای باز سیاسی کندی «اصلاحات ارضی»، «لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی» و «انقلاب سفید» در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ـ حقوقی و اجتماعی، در ایران اجرا شد.
اوج این برنامه های بنیان برافکن در «انقلاب سفید» که «انقلاب شاه و مردم» نیز نام گرفت، تجلی یافت؛ این برنامه به اصطلاح انقلابی، در صدد تخریب بنیان های فرهنگی ـ اجتماعی ایران و مبارزه با فرهنگ مذهبی مردم ایران و به بیان دقیق تر، «اسلام زدایی» بود.
اما این برنامه ها که با شرایط داخلی ایران سازگاری نداشت، موج بی ثباتی، ناآرامی و اعتراض مردم مسلمان ایران به رهبری نیروهای مذهبی که در رأس آنان امام خمینی(ره) قرار داشت را برانگیخت.
این ناآرامی و اعتراض در نهایت منجر به قیام پانزده خرداد، در شهرهای بزرگ کشور، بویژه تهران، اصفهان، شیراز، مشهد و تبریز منجر شد؛ اگرچه این قیام از نقطه نظر نظامی بشدت سرکوب شد؛ لکن زمینه های فکری ـ فرهنگی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را فراهم کرد.
۱۵ خرداد سرآغاز انقلابی شد که به حکومت طاغوت خاتمه داد و به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد که این انقلاب مرزها را در نوردیده و الگوی ملت های جهان شده است.
قیام ۱۵ خرداد جنبشی مهم و اثر گذار است که «یوم الله» نام گرفته چرا که رخدادی کلیدی و نقطه عطفی در مناسبات تاریخ ایران به شمار میرود.
پس از مطرح شدن مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی، امام خمینی(ره) به شدت در مقابل این تصمیم حکومت پهلوی ایستادند و روحانیانی را به سراسر کشور فرستادند تا خیانت رژیم را افشا و به مردم اطلاعرسانی کنند. برای این منظور حجتالاسلام سید هادی خسروشاهی مأمور شد که به تبریز برود و روحانیان آن شهر را به همگامی با امام فراخواند.
نخستین اقدامی که برای همراهی با نهضت اسلامی در تبریز صورت گرفت، تشکیل جلسهای با حضور حججالاسلام سید هادی خسرو شاهی، سید مهدی امینی محرر و محمد حسن بکایی بود. در این جلسه تصمیم گرفته شد به منازل علمای تبریز بروند تا آنها را در جریان گذاشته و از آنان بخواهند تا اعتراض نمایند.
در این راستا ابتدا به منزل آیتالله محمد علی قاضی طباطبایی رفتند که وی تأکید کرد نباید اقدام عجولانهای انجام داد و باید با سایر حضرات نیز مشورت کرد سپس برای ادامه مذاکرات به دیدار آیتالله حاج میر حجت ایروانی رفتند و او نیز نظر آیتالله قاضی طباطبایی را تأیید کرد در نهایت علمای تبریز تلگرافی با امضای سیودو نفر را تهیه و به شاه مخابره کردند.
همچنین تلگراف دیگری به امضای «هیئت وعاظ تبریز» تهیه شد که آقایان هاشم شکوری، حسن ناصرزاده، محمدحسین انزابی، واعظ مدنی، محمدحسن بکایی، عیسی اهری، محمد وحدت، سید یوسف واعظ هشترودی، سید هادی بنیهاشمی، محمد صابری، علیاصغر کاغذچی، محمد جلیلی اسنقی، عبدالرحیم قائمی، سید علیاصغر خلخالی و حاج سید مرتضی جلالزاده آن را امضا کردند. اعلامیه دیگری نیز برای آگاهی مردم تنظیم شد و علاوه بر آن روحانیان بر منابر اقدام به تبلیغات علیه تصویبنامه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی میکردند.
تلگرافی از سوی آذربایجانیهای مقیم تهران به اسدالله علم، نخستوزیر حکومت پهلوی ارسال شد که در آن درخواست تجدیدنظر در تصویبنامه مذکور آورده شده بود و بازاریان تبریز نیز تصمیم به تعطیلی مغازهها گرفتند.
در تبریز، ساواک نسبت به برخی از خطیبان به دلیل تحریک مردم، حساسیت زیادی داشت که از جمله آنها محمد حسن بکایی، محمود وحدتنیا، عیسی اهری، حسن ناصرزاده، محمد حسین انزابی و سید مهدی امینی محرر (دروازهای) بود از میان این افراد، سخنرانی حسن ناصرزاده به دلیل هیجاناتی که در بر داشت باعث نگرانی حکومت پهلوی شد از اینرو در روز دهم خرداد کمیسیون امنیت شهر برای رسیدگی به سخنان ناصرزاده برگزار شد و از برخی روحانیان نیز دعوت شد تا با وساطت آنها، این نوع سخنرانیها ساکت شود ولی هیچ یک از این اقدامات راه به جایی نبرد.
در روز دهم محرم، راهپیمایی عظیمی از مدرسه طالبیه و مسجد جامع شهر تا بازار برگزار شد. علمای بزرگی چون آیات حاج شیخ احمد اهری، حاج سید حسن انگجی، سید محمدعلی قاضی طباطبایی، شیخ عبدالحمید شربیانی و سایرین در پیشاپیش جمعیت حرکت کردند. در این روز سخنرانیهایی علیه حکومت پهلوی ایراد شد و بدون درگیری پایان یافت.
امام خمینی(ره) سخنرانی کوبندهای را در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، ایراد کردند که منجر به دستگیری ایشان در سحرگاه ۱۵ خرداد شد. به دنبال آن، عدهای از مردم تبریز خواستار اعتراض گسترده نسبت به این دستگیری شدند. بازار تبریز که به مناسبت عزاداریهای ماه محرم، تعطیل بود با وقوع حوادث پانزده خرداد همچنان تعطیل ماند که این امر خود منجر به هراس حکومت پهلوی شد. همچنین اعلامیهای با عنوان «فتوای مسلمین اعتصاب با حفظ آرامش» چاپ و توزیع شد که مأموران بلافاصله آن را جمعآوری کردند.
در مساجد و هیئتها سخنرانیهای کوبندهای علیه حکومت پهلوی برپا شد که از مهمترین آنها سخنرانی عیسی اهری در روز ۱۵ خرداد در مسجد جامع بود از این پس روحانیان مبارز تبریز به این نتیجه رسیدند که آنان نیز به زودی دستگیر خواهند شد، بنابراین زندگی مخفیانهای آغاز کردند و شبها را در داخل و یا خارج از شهر میگذراندند.
ساواک برای دستگیری روحانیان پیشگام در مبارزه، تصمیم گرفت که محمد حسن بکایی، محمود وحدتنیا و عیسی اهری را که هر سه زندگی مخفیانهای داشتند، را به دام بیندازد؛ بنابراین به هر سه پیغام غیرمستقیم دادند که آنها از سوی آیتالله قاضی طباطبایی دعوت شدهاند که پای پل منجم سخنرانی کنند. محمود وحدتنیا برای درستی و یا نادرستی آن با آیتالله قاضی طباطبایی تماس گرفته و ایشان اظهار بیاطلاعی میکند. گرچه این سه نفر به محل مورد نظر نیامدند ولی در روز بیستم خرداد دستگیر و به زندان عشرتآباد تهران منتقل شدند. همچنین آقایان ناصرزاده، انزابی، اسنقی و بنایی نیز جزو دستگیرشدگان بودندو کمی بعد اسنقی و بنایی نیز ممنوعالمنبر شدند.
بلافاصله پس از دستگیری این افراد، حجتالاسلام سید جواد هشترودی و عبدالرحمان واثقی بخشایشی از قم راهی زادگاه خود تبریز شدند و شروع به برگزاری مجالس وعظ و سخنرانی کردند گفتنی است دانشجویان مسلمان تبریز نقش مهمی را در مبارزه علیه حکومت پهلوی داشتند و خلاء رسانههای خبری و وسایل ارتباطی را با چاپ و یا حتی نوشتن اعلامیهها و توزیع آنها، پر میکردند.
ادامه مبارزه و مقاومت مردم شاه را مجبور به عقب نشینی کرد و تعدادی از زندانیان آزاد شدند. گروهی از زندانیان از پادگان عشرت آباد به زندان موقت شهربانی انتقال یافتند و با این تعهد آزاد شدند که از حوزه قضایی تهران بیرون نروند.
هرچند حکومت پهلوی به وسیله افراد دست نشانده خود سعی کرد تا جلوی هرگونه حرکت اعتراضی در تبریز را بگیرد و مردم را از حرکتهای انقلابی دور نگه دارد؛ ولی به دلیل حضور علما و روحانیان انقلابی دیگر در تبریز، مردم این شهر در جریان مبارزه قرار میگرفتند. بنابراین طی روزها و ماههای بعد نیز مردم شهر به دلیل حضور روحانیان آگاه و پیرو امام خمینی(ره)، مبارزه علیه حکومت را ادامه دادند و تا پیروزی انقلاب اسلامی همواره در کنار امام و سایر مبارزان بودند.