عظیم فلاح هنرمند رشته نقاشیخط است که بیش از ربع قرن از حضور او در فضای حرفه ای هنر می گذرد. فلاح هنر را از سن ۱۵ سالگی و با حضور در کلاس های خوشنویسی فرهنگسرای خاوران آغاز کرده است. او با کسب رتبه در جشنواره های معتبر هنری از جمله جشنواره جهانی هنر مقاومت، جشنواره ملی رضوی، جشنواره ملی آیات و دیگر رویدادهای هنری اعتباری در نقاشیخط به دست آورده است و با برگزاری نمایشگاه در فرانسه، ترکیه، لبنان، مالزی، عراق و آذربایجان جایگاه خود را نزد اهالی هنر تثبیت کرد.
فعالیت مستمر این هنرمند، نگارش قرآن کریم به سبک نقاشیخط، نگارش ۱۰۰۰ صلوات و ۱۰۰۱ بسم الله و همچنین حضور در کارگاههای متعدد او را به یک سبک کاری مشخص و منحصر به فرد در نقاشیخط رسانده است.
اکنون اهالی تجسمی و به ویژه نقاشیخط نام فلاح را با مجموعه آثاری می شناسند که براساس «نقطه» خلق شده اند.
نقطه های این هنرمند که با تکنیک، ترکیب، فرم و رنگهای مختلف بر روی بوم های بزرگ و کوچک نقش می بندند، معرف خالقی هستند که به سبب تولد و زندگی در خطه جنوب شهر، از پرداخت به آسیب های اجتماعی، درد جامعه و همچنین فعالیت های محیط زیستی غافل نمانده است.
در روزهای قرنطینه هنرمندان که سر اهالی فرهنگ و هنر خلوت است، سری به آتلیه عظیم فلاح زدیم و پای صحبت های او نشستیم.
روزهای خانه نشینی و مبارزه با کرونا را چطور گذراندید؟
تا چند وقت پیش همه فکر می کردیم که این بیماری هفته بعد و یا نهایتا ماه بعد تمام می شود اما حالا می بینیم که کماکان ادامه دارد. به همین دلیل تلاش کردم که فعالیتهایم را از سر بگیرم البته بخشی از انگیزهها مانند سفارش مشتری، برگزاری نمایشگاه و یا حضور در جشنواره که باعث تولید اثر می شد کمرنگ شده اند. اما به هرحال باید خودمان را با شرایط موجود وفق دهیم. البته بیشتر کارهای من دلخواهی است و معمولا برای خودم کار می کنم اما این دلخواه الان تبدیل به اجبار شده و باید کار کنیم تا ببینیم چه اتفاقی خواهد افتاد.
به نظر شما وضعیت هنر در این روزها چگونه است؟
در این روزها هنر بسیار آسیب دیده است. البته شاید به مرور زمان اتفاق هایی رقم بخورد که کمی این وضعیت را بهبود بخشد اما در کل چیزی که من می بینم، آسیبی است که متوجه کارم شده است. در حال حاضر درصد بسیار پایینی از افراد هستند که از قبل در فضای مجازی حضور داشته و با فروشگاه مجازی آشنا بودند و الان خرید و فروش های آنلاین انجام میدهند. اما به هرحال هیچ چیز مانند حضور فیزیکی و دیدن آثار از نزدیک لذت ندارد لذا به نظرم هنرهای تجسمی بیش از سایر هنرها آسیب دیده است.
به نظر شما نمایشگاه و مزایده های آنلاین داخلی تا چه حد با استانداردهای جهانی مطابقت دارند؟
به نظرم اتفاق جدیدی در فضای هنری کشور است و خود پدیده «فضای مجازی» آنطور که باید در جامعه ما جا نیفتاده است. شاید بعدها با یک کارشناسی دقیق فیلترهایی مشخص کنند که درصد خطاهای اینگونه نمایشگاه و مزایده ها را کاهش دهند اما خود من از چیزی که الان اتفاق می افتد راضی نیستم. البته ممکن است برخی از هنرمندان به ویژه آنهایی که آثار دکوراتیو تولید می کنند از این فروش ها راضی باشند اما شخصی مثل من که جدی تر کار میکنم و فقط در مواقع خاص کارهای دکوراتیو انجام میدهم، دوست دارم بیننده از نزدیک اثرم را ببیند و درباره فسلفه ایجاد کار، تکنیک و مباحث زیباییشناسی باهم صحبت کنیم. بنابراین دکوراتیوکارها و هنرمندان صنایع دستی که ساز و کارشان مشخص است همچنان به کارشان ادامه میدهند و اتفاقا ممکن است با توجه به گستردگی فضای مجازی در این روزها بازار کارشان بهتر هم باشد، اما فضای جدی تجسمی دیدن و بحث های حضوری را می طلبد.
پس شما هم معتقد هستید که اثر هنری را باید در گالری دید نه روی صفحه گوشی؟
بله؛ از طرفی باید توجه داشت که اهالی تجسمی افتتاحیه ها را ضیافت های خود می دانند زیرا در آن روز دوستان و هم صنفی هایشان را می بینند. همچنین با کمی مطالعه متوجه می شویم که خاستگاه بزرگترین رویدادهایا تجسمی همین مراسم های افتتاحیه و دورهمی ها در گالری ها بوده است بنابراین تکیه بر فضای مجازی یک آسیب بزرگ به تجسمی است. البته می توان از آن به عنوان یک اهرم برای معرفی استفاده کرد اما از طرفی چون رسانه خیلی گسترده میشود امکان راستی آزمایی وجود ندارد.
اگر شما بخواهید یک گالری را برای برگزاری نمایشگاه انتخاب کنید، چه معیار و شاخص هایی برای آن در نظر می گیرید؟
اینکه هنرمند گالری را انتخاب کند یک مدینه فاضله است. الان شرایط به گونه ای شده که انگار برگ برنده دست گالری هاست و هنرمند باید دنبال آنها بدود. شاید تعداد معدودی از هنرمندان باشند که بتوانند گالری میزبان را خودشان انتخاب کنند. هنوز هم تعدادی از گالری ها به جایگاه هنرمند بها نمی دهند. بعضی از گالری ها فقط دیدگاه علمی دارند و کسانی که تحصیلات آکادمیک نداشته باشند را قبول نمی کنند. البته در حال حاضر رابطه ها حرف اول را میزند. به طور مثال من چند وقت پیش یک ویدئو از هنرمند نامداری دیدم که از او پرسیدند چرا این طرح را عملی نکردی و او جواب داد "چون از پول و پارتی کافی برخوردار نبوده است".
یعنی حتی هنرمندان بزرگ هم برای ارائه کارهای شاخص خود منتظر حمایت هستند. وگرنه کار روی دیوار بردن نهایت در یک گالری درجه ۲ یا ۳ کاری ندارد. مشکل این است که گالری ها رویکردهای خاص دارند و در هیچ موردی هم پاسخگو نیستند چون عملا از نظر قانون خطایی مرتکب نشدهاند اما مثلا اعلام می کنند که ما دوست داریم فقط با هنرمندان مشخصی کار کنیم یا دوست داریم این ماه نمایشگاه نداشته باشیم و وقتی فضا اینگونه است عملا حرکت های بزرگ مورد انتظار ما اتفاق نخواهد افتاد.
عدهای معتقدند که اگر مکتب سقاخانه را از هنر ایران حذف کنیم دیگر حرفی برای گفتن نخواهد داشت. شما با این نظر موافق هستید؟
اینطور نیست. در وهله اول باید دوره هایمان را مدنظر قرار دهیم، یعنی هر رویداد باید در زمان خود، با توجه به شرایط حاکم بر اجتماع و نحوه نگرش مردم و مسئولان وقت بررسی شود. لازم است که از زاویه جامعه شناسی به هنر نگاه کرد و نقش اقتصادی و حمایتی و همچنین محدودیت های بین المللی که امروز برای ارائه هنرمان با آن رو به رو هستیم را در نظر گرفته و سپس قضاوت کنیم.
افزایش کمی هنرجویان هنرهای مدرن به ویژه رشته نقاشیخط را مثبت می دانید یا منفی؟
به نظر من نمیشود در یک دوره ای که گرایش به یک هنر مثلا نقاشیخط زیاد میشود بی انصافی کنیم و بگوییم هرکسی که یک خط یاد میگیرد وارد نقاشیخط می شود. به نظرم حق هر فردی است که وارد فضای هنر شود و کار کند حتی کپی کاری؛ گالری باید شناخت داشته باشد و بداند که چه کسی از کجا آمده و در چه سطحی کار می کند. مگر این افزایش کمی در طراحی و نقاشی هم رخ نداده؟ چقدر هنرجو در سال جذب کلاس های نقاشی و خطاطی می شوند و نقاشی های هایپر رئال، طبیعت و آبرنگ انجام می دهند؟ نمیتوان به آنها گفت که کار نکن بلکه باید کمک کرد تا پا در عرصه جدی تر هنر بگذارند. نمی توان صرف ادعای تعدادی در صفحه مجازی یک جریان را کوبید. چرا باید در ایامی که گرایش جوانان به هنر نقاشیخط زیاد شده است اصل آن را زیرسوال ببریم؟ یا تر و خشک را باهم بسوزانیم؟
قبول دارید که کپی در نقاشیخط زیاد است؟
الزام استفاده از حروف در نقاشیخط تاحدودی آن را محدود می کند. اگر نقاشان هم مجبور شوند که فقط از عناصر درخت، کوه و یا اسب در آثارشان استفاده کنند آنها هم به تکرار می رسند. بنابراین وقتی نقاشیخط ملزم به استفاده از حروف می شود ناخودآگاه تا حدودی کارها به هم نزدیک می شوند اما بحث کپی فرق دارد و می توان آن را به راحتی تشخیص داد. از طرفی قطعا تمامی آثار هنری الهام گرفته از طبیعت، آثار دیگران، انسان ها از همدیگر و... هستند.
نمی دانم چرا از هنرمند امروزی انتظار دارند که یکباره کارهای عجیب و غریب انجام دهد، مگر در کل دنیا همین اتفاق می افتد؟ همه می دانند که رسیدن به سبک بسیار سخت و صحبت درباره آن حساس است اما امروزه هم با دیدن تعدادی از آثار مشخص می شود که هنرمندش کیست!
نظر شما درباره معیارهایی که برای ارزیابی هنرمندان نقاشیخط در شورای ارزشیابی هنرمندان درنظر گرفته شده چیست؟
فرم ارزیابی برای نقاشیخط تعریف نشده است، چون اگر اینطور بود باید آیتم های تخصصی نقاشیخط نوشته میشد. اینکه تاکنون چند اثر کتابت داری چه ارتباطی به یک هنرمند نقاشیخط دارد؟ آیا تاکنون یک نفر یک کتابت از آقای حسین زنده رودی دیده است؟ از طرفی اینکه ما فرم پر کنیم و درخواست ارزیابی دهیم درست نیست. باید کارگروهی متشکل از فعالان عرصه نقاشیخط افرادی را معرفی و سپس به شورای تخصصی تر ارجاع دهند تا آن شورا موارد را دقیق تر بررسی کنند و یا اینکه ساز و کاری برای حفظ کرامت هنرمند تعریف شود. اینکه خود فرد به دنبال جمع آوری رزومه برای کسب درجه هنری باشد امر درستی نیست. بلکه باید در طول زمان و با توجه به فعالیت های متنوع، متفاوت و موثر هنرمند هر رشته ای، برایش درجه هنری در نظر گرفت و با احترام تقدیم وی شود.
یعنی شما معتقدید که برای دریافت درجه ۱ هنری هنرمند باید صاحب کسوت چندساله باشد؟
بله و حتما باید در طول سالها در آن هنر فعال بوده باشد. ممکن است من هنرمند در دهه۴۰ یک کار نقاشیخط انجام داده و دیگر کار نکرده باشم اما در حرف بگویم که حدود ۵۰ سال پیش وارد هنر شدم. هنرمندی که مدام کار می کند، جریان ساز است، از جامعه دور نیست و گالری تخصصی دارد قابل بررسی برای اهدای درجه هنری است.
داشتن گالری را از چه نظر مهم می دانید؟
داشتن گالری نشان می دهد که آن هنرمند تمام وقت کار هنری کرده، مشاوره داده، توانسته با هنرش در جامعه اش موثر باشد و با رویدادهای فرهنگی هنری در ارتباط باشد. اهمیت آتلیه به قدری است که آرتیست های قبلی ما اگر در تامین هزینه اجاره آتلیه هم مشکل داشتند در حاشیه و یا بیرون شهر جایی را برای آتلیه اختصاص می دادند و امروز می بینیم که چه رویدادهای بزرگی از دل آن آتلیه ها بیرون آمد. از طرفی با دیدن آتلیه یک شخص می توان به روحیه هنری او پی برد. به نظرم حضور در جشنواره، پژوهش در هنر، تدریس و در نهایت تاثیر در دیدگاه افراد، معرفی نقاشیخط، فعالیت های گسترده اجتماعی و... از دیگر معیارهای ارزیابی فعالیت های یک هنرمند نقاشیخط کار است.
شما به نوبه خود هنر و جامعه را چطور پیوند دادید؟
من در این سالها از طریق حضور در مدارس، جشنواره های محلی و دیگر رویدادهای فرهنگی و هنری سعی کردم نقاشیخط را به مردم معرفی کنم. به طور مثال به مناسبت روز دختر جشنواره فرهنگی ویژه دختران برگزار و بخش نقاشیخط در آن تعریف کردیم. با اینکه محله ما در جنوب شهر قرار دارد اما خیلی از اهالی این محل به واسطه برنامه های سرگرم کننده با هنر نقاشیخط آشنا شدهاند. رسالتی که شاید تلویزیون و رسانه های دیگر موفق به انجام آن نباشند. بنابراین برای من مهم است که یک هنرمند چقدر از هنر و زبان خود برای آشنایی مردم با کارش استفاده می کند.
شما بسیاری از تابلوهایتان را در مناسبت های مختلف به مردم محله خودتان و یا دیگر افراد اهدا کرده اید و همچنان هم این کار را ادامه می دهید. چرا برایتان مهم است که ساکنان منطقه جنوب شهر با نقاشیخط آشنا شوند؟
این مسئله به جنس شروع هنر من برمی گردد. زمانی که وارد خوشنویسی شدم اصلا نمی دانستم که چطور باید رفتار کنم. من با هنر زندگی کرده ام. آزمون وخطاهایم همراه با هنرم در زندگی رخ داده و هیچگاه وجهه هنری من ویترینی نبوده است. خیلی جاها اشتباه کردم اما در خیلی از مواقع هم باعث پیوند یک جوان با هنر شدم. من در یک دورانی بعد از آموزش خوشنویسی در کلاس با هنرجوهایم مشاعره و نقد شعر برگزار می کردم. حتی آشنایی خودم با همسرم و چند زوج هنری دیگر هم در همان محافل رخ داد. خوب این رسالت اجتماعی هنر است یعنی کاهش آسیب ها. مگر قرار نیست هنر در آخر حالمان را خوب کند؟ این هنر و نحوه پرداخت و استفاده از آن حال مرا خوب می کند و در نهایت در کنار اینکه رسالت هنر خوب کردن حال آدم هاست باید معترض هم باشد و تبدیل به زبانی برای بیان کاستی ها شود.
برای بهتر شدن حال جامعه از طریق هنر چه پیشنهادی دارید؟
این حال خوب دوبخش دارد. اول اینکه در حال حاضر جامعه هنری از نظر نفر و کمیت به قدری گسترده شده که اگر همین قشر حمایت شوند بخش بزرگی از مشاغل و خانواده ها حمایت شده اند. بخش دوم هم به هرحال هنر و زیبایی همیشه حامل پیامی بوده اند که بتوانند حال آدمها را خوب کنند مثل یک فیلم خوب و یا تابلویی زیبا.
بنابراین به نظرم اول باید عرصه های دیگر جان بگیرند و سپس حال هنر هم خوب شود. در حال حاضر هنر فقط می تواند در کاهش آسیب ها و بزهکاری ها موثر باشد وگرنه خیلی به کار جامعه ای که اقتصادش دچار مشکل است نمی آید.