کامبیز روشنروان ۱۹ خرداد ۱۳۲۸ خورشیدی در تهران متولد شد. وی تحصیلات ابتدایی خود را در هنرستان موسیقی زیر نظر حسیندهلوی فرا گرفت و سپس به هنرستان عالی موسیقی ملی رفت و دیپلم موسیقی را از این هنرستان در ۱۳۴۶ خورشیدی دریافت کرد.
لیسانس موسیقی از دانشگاه تهران با گرایش آهنگسازی و فوق لیسانس از دانشگاه کالیفرنیا و دکتری آهنگسازی از دانشگاه هاوایی از دیگر دستاوردهای دانشگاهی روشن روان به شمار میرود.
روشن روان در آهنگسازی فیلم، دستی چیره دارد و موسیقی متن فیلم برنج خونین از جمله نخستین موسیقیهایی بود که پس از انقلاب ساخت و موسیقی متن فیلمهایی چون گلهای داودی ، سفیر، سریال امیرکبیر را اجرا کرد و با کارگردانانی چون عباس کیارستمی، امیر نادری، رسول صدر عاملی، کیومرث پور احمد، مهدی فخیم زاده و دیگران همکاری داشت و برای برخی از این فیلمها هم جایزه بهترین موسیقی جشنواره فیلم فجر را به دست آورد.
ساخت قطعاتی در قالبهای سمفونی و قالبهای موسیقی کلاسیک از دیگر تلاشهای روشن روان به شمار میرود که از جمله آنها میتوان به سمفونی فلک الافلاک و پرواز اشاره کرد.
تاثیر روشن روان در موسیقی سنتی هم فراوان بوده است. از مجموعه آموزشی پژوهشی که وی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر کرد و در آن تعداد بسیاری از هنرمندان نامی موسیقی چون محمدرضا لطفی و محمدرضا شجریان هم حضور داشتند تا ساخت قطعاتی برای هنرمندانی چون شجریان و ناظری و ... همچنین آهنگسازی برخی قطعات دیگر، همانند دود عود مشکاتیان (با صدای شجریان) و ساقینامه با صدای شهرام ناظری از دیگر فعالیتهای روشن روان به شمار می رود.
انتشار چند اثر ارکسترال با فضای ملودیک و تنظیمهایی قابل اعتنا برای موسیقی محلی که با صدای بیژن بیژنی انتشار یافت از دیگر آثاری است که روشن روان آهنگسازی اش را عهده دار بود.
انتشار چندین کتاب در زمینه آموزش موسیقی در قالب های مختلف و نوشتن مقالات و جزوات در این زمینه از دیگر تلاشهای روشن روان محسوب می شود.
روشن روان در مقام مدرس موسیقی در هنرستان عالی موسیقی(سالهای ۴۶ تا ۵۴)، هنرکده موسیقی، دانشسرای هنر، گروه موسیقی دانشکده هنرهای زیبا دانشکده صداو سیما، تربیت مدرس و سوره به تدریس پرداخت. بهتعبیر دقیقتر در تمامی این چهار دهه روشن روان همزمان با تحصیل در مقاطع بالاتر به تدریس موسیقی در نهادها و ارگانهای مختلف میپرداخت.
از جمله فعالیتهای دیگر روشن روان می توان همکاری و اداره برخی نهادها همانند ریاست کانون موسیقیدانان سینمای ایران(دهه ۷۰)، ریاست کمیته ملی موسیقی وابسته به یونسکو، ریاست هیات مدیره خانه موسیقی و عضو موسس و مدیرعامل این نهاد، هیات مدیره خانه سینما و عضویت در دهها شورای مختلف سیاستگذاری موسیقی در صداو سیما و دفتر امور موسیقی وزارت ارشاد را نام برد.
داوری در چندین دوره جشنواره موسیقی فجر و دبیری این جشنواره در چند دوره از دیگر افتخارات روشن روان به شمار می رود.
جایگاه موسیقی ایران در جهان
روشن روان علاوه بر آهنگسازی و تدریس از جمله صاحبنظران نظری و آکادمیک در زمینه موسیقی است، وی درباره جایگاه موسیقی ایران و امکان صادرات موسیقی ایرانی می گوید: متاسفانه دنیا موسیقی ایرانی را در حد همین تعداد انگشت شمار خوانندگان و گروههای موسیقی به خارج از کشور رفته می شناسند؛ آن هم نه فقط خارجی ها. چون بخش عمده مخاطبان موسیقی ایرانی در خارج از کشور، ایرانی هایی هستند که معمولا اجراها را در سالنهای کوچک دنبال می کنند، پس موسیقی ایرانی در خارج مخاطبان بسیار کمی دارد و بیشتر مخاطبان ایرانی هستند، البته ممکن است، تعداد انگشت شمار شهروند خارجی هم در این کنسرت ها حضور داشته باشند. مخاطبان موسیقی ایرانی نباید فقط ایرانی ها باشند، چون ما داخل کشور موسیقی ایرانی را جدی و اصولی معرفی نکرده ایم، طبیعی است کشورها کمتر موسیقی ما را می شناسند؛ البته نمونه کارهایی توسط برخی برگزارکنندگان موسیقی ایرانی در جهان انجام شده که مخاطبان زیادی هم داشته و علاوه بر شنونده های ایرانی، شنونده هایی از کشورهای مختلف را هم در سالن داشته که نتیجه اش بسیار عالی بوده است.
وی همچنین افزود: در اروپا و آمریکا که شیفتگی برای موسیقی ایرانی بسیار است در کانادا و کشورهای آسیای شرقی بهخصوص ژاپن، چین و مالزی خواهان فراوانی دارد. البته مهم نیست، کدام کشور، موسیقی خوب را هر جای جهان عرضه کنید، استقبال می شود. اما ایرانی ها کجا برنامه اجرا می کنند، جایی که ایرانی های زیادی هستند، یعنی مخاطبشان ایرانی است در حالی که نیت ما ابتدا باید جذب مخاطب خارجی باشد، حالا ایرانی هم آمد و شنید بهتر، اما اصل جذب و معرفی موسیقی برای مخاطبان دنیاست تا ارزشها و تازگی آن را دریافت کنند. کنسرتهای متعددی در اقصی نقاط جهان داشتم. در ۲۰۰۱ میلادی کنسرتی با ارکستر فیلارمونیک لندن داشتیم که یکی از بهترین ارکسترهای دنیاست و استقبال شد، روزهای بعد نقدهای مثبتی که درباره این کنسرت در روزنامه های انگلیسی زبان نوشته شد. ۲ سال پیش در ونکوور کانادا ارکستر مشترکی با ارکستر اپرای ونکوور داشتیم در آن اجرا هم بیش از نیمی از سالن را مخاطبان کشورهای خارجی پر کرده بودند؛ معتقدم کار اگر کیفیت، نوشته و اجرای خوبی داشته و تبلیغ مناسبی شود به شدت استقبال می کنند.
وی درباره نمونه های مصداقی موفق در زمینه موسیقی ایران در جایگاه بین المللی نیز ابراز داشت: در این حوزه هم تجربه های موفقی هم داشته ایم، برای مثال یکی از هنرمندان خوب موسیقی کشور کیهان کلهر است که تمام برنامه های وی در حال حاضر در گوشه و کنار دنیا با گروههای خارجی است، با یک گروه چهار نفره روی صحنه می رود با آن گروه به تهران می آید در سالن سه هزار نفری وزارت کشور پنج شب اجرا می کند و مثل اجراهای خارج از کشورش هر شب سالن پر است. این یک نمونه کوچک و موفق از اجراهای مشترک داخل و خارج از ایران است. الان ارکسترها و خواننده های درجه یکی در دنیا وجود دارند که دنبال کارهای مشترک می گردند، منتها باید کسانی که این ارتباط را برقرار می کنند، دستشان به لحاظ آثار موسیقایی پر باشد، چون آنها نت را که می بینند، متوجه می شوند، چقدر یک گروه حرفه ای یا آماتور است. برای همین باید با دست پر پای قرارداد برویم.
کامبیز روشن روان از منظر دیگر هنرمندان
محمد سریر آهنگساز و موسیقیدان و رییس وقت هیات مدیرهٔ خانهٔ موسیقی ایران با تاکید بر اینکه آثار روشنروان، پیوند ارگانیکی با موسیقی ملی دارد و جان مایه آن از موسیقی ملی گرفته شده و به همین جهت هویت ایرانیاش، پرچم کارهایش هست، اضافه کرد: در موسیقی کلامی، انتخاب شایستهای از کلام دارد. او آهنگ کلام را میشناسد. در تصنیف موسیقی چند صدایی شأن و منزلت نغمه را فدا نمیکند. میگذارد تا نغمهای که متولد شده و حاصل سالها فعالیت و مطالعه او از موسیقی ملی است، خودش را معرفی و دلبرانه در میان ارکستر گردش و طنازی کند و بار معنایی کلام را سرخوشانه به دوش بگیرد. کامبیز روشنروان اکنون در قله تجربه و بلوغ خلاقیت میتواند، فصلهای تازهای را به کتاب هنر زندگیاش اضافه کند، اگرچه همین اندازه هم معادل زندگی چندین هنرمند برجسته است.
اسماعیل تهرانی موسیقیدان، آهنگساز و رهبر ارکستر ایرانی درباره ۲ ویژگی از اخلاق و خصوصیات او گفت: کامبیز روشنروان، شخصی خلاق و اهل قلم است. کسی که اهل قلم است باید به قول معروف از خودگذشتگی بسیار داشته باشد و حتی ترک سر و جان کند. این را گفتم که خصوصیات او را به تصویر بکشم. در این سالها هیچگاه ندیدم که کامبیز روشنروان از چیزی آشفته حال شود و به کسی ایراد بگیرد و فریادی بر سر شخصی بزند. با وجود اینکه از ایران دور بودم، اما میشنیدم که نابسامانیهای بسیاری در زندگیش دیده است و حاشیهسازان همیشه در صحنه بودهاند؛ ولی ایشان با آرامش، راحتی و مهر و محبتی که دارند، یا راه حلی پیدا میکردند یا سعی داشتند که از کنار اینها به شکلی بگذرند.
کارن همایونفر آهنگساز نیز درباره تأثیر آثار کامبیز روشنروان بر تفکرات همنسلانش و اهمیت موسیقی فیلم اظهار کرد: بعضی بدون اینکه بخواهند و تلاشی بکنند افسانه میشوند. با برخی، چای مینوشید و میخندید و گفتوگو میکنید و از موسیقی حرف میزنید و فراموش میکنید آن شخصی که مقابل شما نشسته است یک اسطوره است! به واسطه کارم اسطورههای بسیار بزرگی را در طول زندگیام دیدهام، یکی از آن معدود اسطورههای من که هرقدر آشنایی و نزدیکی ما، بیشتر ادامه پیدا کرد، احترمشان بیشتر شد، آقای کامبیز روشن روان بودند.با مشکلاتی که در دهه ۶۰ برای موسیقی وجود داشت، فهمیدیم که میتوانیم با موسیقی فیلم و و موسیقیهای دیگر، ارتباط را برقرار کنیم و نقشی کلیدی که آقای روشنروان برای نسل من انجام داد، همین بود. دیدیم که موسیقی ایرانی هم میتواند ساختارمند باشد و به شکل جمعی در سالنها پخش شود. موسیقی فیلم هم میتواند از ساختیافتگی که ما در موسیقی کلاسیک سراغ داریم، برخوردار باشد. پارتیتورهایی که او چاپ کرد، به ما نشان میدهد که موسیقی فیلم هم در این سرزمین یک پدیده بعد از انقلابی است که به واسطه زحمات اشخاصی مانند آقای روشنروان راه را برای ما باز کرد. نه راه زندگی، بلکه راه نفس کشیدن ما را باز کرد و این چیزی بود که هرگز نباید فراموش کرد. کافی است در سرزمین دیگری باشیم و یک سمفونی فلکافلاک بنویسیم تا ابد ناممان در معرفی و رزومه این کشور باشد.