یکی از حوزهها و مشاغلی که پس از شیوع کرونا بسیار زود دچار تعطیلی شدند، مشاغل مرتبط با سینما، فیلمسازی و اکران سینمایی آثار بود. پس از تعطیلی دوماهه، سینمای اکران خود را اواخر فروردین ۹۹ به صورت رسمی در فضای مجازی و به صورت آنلاین با فیلم خروج ساخته ابراهیم حاتمیکیا آغاز کرد. موضوعی که البته پیش و پس از آن واکنشهای متعددی را از جانب سینماگران به دنبال داشت.
برخی این شیوه اکران آنلاین را شیوهای مطلوب برای بازگرداندن هزینههای سرمایهگذاران دانسته و آن را در شرایط موجود بهترین تصمیم میدیدند و برخی به دلیل مصائب قبلی همچون بحث قاچاق فیلمها و نامناسب بودن فضای وب برای اکران آثار سینمایی، آن را نقد میکردند. موضوعی که شاید شیوع گستردۀ بیماری فرصت و امکان چندانی برای بحث در این باره باقی نگذاشت و سینما را در همه دنیا و در ایران به سمت این شکل از اکران سینما سوق داد. البته که اکران آنلاین سراسر موضوعی منفی نبود به ویژه که در روزهای خانهنشینی و قرنطینه باعث تماشای آثار جدید سینمایی شد.
در کنار این موارد، امروز بحث از شرایط پساکرونا مطرح میشود؛ یعنی روزهایی که هنوز درمانی قطعی برای بیماری یافت نشده است اما بسیاری از مشاغل از سرگرفته شدهاند. از سوی دیگر برخی از تهیهکنندگان از درآمد حاصل از اکران اینترنتی راضی هستند چرا که هزینههایی چون سینماداران حذف شده و بخش بیشتری از سود فروش مستقیما به آنان باز میگردد. این درحالی است که عادت مردم نیز عوض شده و ترس از بیماری میتواند درصدی از مشتاقان تماشای آثار در سالن سینما را تحت الشعاع قرار دهد.
اگرچه خبر میرسد که در روزهای آینده سینماها با حفظ اصول بهداشتی و رعایت فاصله اجتماعی کار خود را از سرخواهند گرفت اما در ماههای گذشته سینمای اینترنتی و اکران آنلاین، تنها راه ارتباطی مردم با تولیدات فیلم ایرانی بوده است؛ سینمایی که فرصتها و تهدیدهای متعددی را در همین بازه زمانی کوتاه مدت به سینماگران نشان داده است.
فیلمی با حواشی متعدد
زیرنظر فیلمی به کارگردانی مجید صالحی و تهیهکنندگی رامبد جوان و محمد شایسته (تولید سال ۱۳۹۷) است. این فیلم سومین اثری بود که پس از فیلمهای خروج و طلا به صورت اینترنتی اکران شد و دومین فیلم در لیست اکران اینترنتی بود که نام رامبد جوان را به عنوان تهیه کننده بر خود هم داشت و هم نداشت (جلوتر توضیح داده خواهد شد). این فیلم در مدت زمان کوتاهی در دی ماه ۹۸ بر پرده اکران سینماها نشست اما پس از آن و به دلیل شیوع ویروس کرونا اکرانش نیمه کاره ماند تا در نهایت به عنوان سومین فیلم اکران آنلاین که از نماوا و فیلیمو به اکران درآمد.
زیرنظر فیلمی کمدی و اولین اثر از مجید صالحی در مقام کارگردانی است؛ فیلمی که چهرههای سرشناسی از سینمای کمدی را در خود دارد: رضا عطاران، امیر جعفری، آزاده صمدی، مهران احمدی، سروش جمشیدی، ریما رامینفر و ... از جمله بازیگران شناخته شده در این فیلم هستند که صرف حضور دو نام اول در یک فیلم، آن هم در شرایط امروز سینما، احتمالا فروش بالایی را نصیب آن خواهد کرد.
زیرنظر از یک سوژه نیم خطی شروع میشود: مردی به خانه برمیگردد و میبیند که مبل خانهاش توسط دوست معتادش سوختگی پیدا کرده و یک سوراخی اندازه یک بند انگشت روی آن هویدا شده است. همسر این شخص در شمال کشور به سر میبرد و در راه بازگشت به منزل است و هرآن ممکن است برسد؛ از همین رو این دو دوست تصمیم میگیرند هرچه زودتر خرابی پیش آمده روی مبل را درست کنند و وقتی بیشتر خرابکاری میکنند، دست به دامان همسایگان عجیب و غریبشان میشوند.
پس از اکران کوتاه مدت فیلم سینمایی زیرنظر بر پردۀ سینماها در سال گذشته که البته به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی سینماها خیلی زود از پرده پایین کشیده شد، دو اتفاق قابل پیشبینی رخ داد؛ اول فروش قابل توجه این فیلم در این زمان کوتاه اکران و دیگری سیل انتقادات و نقدهای تندو وتیزی که بعضا نه این فیلم که جریان سینمای کمدی در ایران را به باد انتقاد گرفته بودند؛ شدت انتقادات به گونهای بود که کوتاه زمانی پس از اعلام عوامل تولید فیلم، نام رامبد جوان تهیهکننده این فیلم از کنار نام تهیه کننده دیگر برداشته شد و محمد شایسته تنها اسمی بود که از آن روز و حتی اخیرا که این فیلم به اکران آنلاین رسید، به عنوان تهیه کننده دیده میشود. برخی این گونه نوشتهاند که این حذف نام رامبد جوان در سامانههای فروش اینترنتی و اکران آنلاین از سوی شخص وی و به دلیل بازخوردهای منفی و انتقادات متعددی است که نسبت به این فیلم در فضای مجازی ایجاد شد؛ البته که برخی از منتقدان این اقدام را نیز نقد کردهاند چرا که آن را تلاش جوان برای استمرار اعتبار نام خویش به ویژه در تلویزیون و بستن قراردادهای سنگین با آن میدانند.
سهلگیری فیلم یا سختگیری منتقد؟
سعید الهی منتقد سینما یکی از همان کسانی بود که در روزهای نخست اکران این فیلم در سینماها به مضمون و محتوای این فیلم اعتراض کرد و انتقاد خود را در صفحه اینستاگرامش (داستانواره یا استوری اینستاگرام) بدین شکل مطرح ساخت: «کمدی زیرنظر بالاخره بعد از کش و قوس فراوان اکران شد... گفته میشد با ۲۰ دقیقه سانسور و ۶۵ مورد اصلاحیه! صحنههای خندهساز و عنوان فیلم و بازیگرای کمدی همش بهانه است تا دست منتقدان و دلسوزان فرهنگی این کشور رو ببندند تا نتوانند محتوای سخیف فیلم رو به زبون بیارن و فیلم سینهبهسینه بین مردم تبلیغ بشه و مثل دهها فیلم مبتذل دیگه فروش میلیاردی کنه!»
وی ادامه میدهد: «منو ببخشید ایهاالناس! ولی تکلیف حکم میکنه که عبور نکنم. این فیلم برای اولین بار در طول ۴۰ سال گذشته کاملاً عامدانه و هدفمند در مسیر اباحهگری و ابتذال، ۹۰ دقیقه تمام درباره یک شوخی مشخص جنسی حرف میزنه و متأسفانه شما رو با انواع ترفندها به خنده اجباری وامیداره... اگه فرهنگ و ادب خانواده براتون مهمه، لطفاً به تماشای این فیلم نرید و موجب رونق فروش این اثر غیراخلاقی نشید؛ دیگه سیاست سکوت یا نقد کارشناسی جایز نیست. شرم بر مدیران فرهنگی که ادعای فرهیختگی دارند و بر سازندگان این فیلم به ویژه رامبد جوان و مجید صالحی! فقط باید فریاد زد!».
در کنار این نقدهای تند البته کسانی هم در دفاع از این فیلم برآمده و از شیمی خوب بازیگران در این داستان یاد کرده و شوخیهای آن را، شوخیهایی همراه مضمون اصلی که نه لزوما به آن الصاق شده باشد، میدیدند؛ از نظر این دسته از منتقدان، آنچه با عنوان شوخیهای جنسی و مبتذل در ایران از آن یاد میشود نوعی از اغراق و سختگیری از سوی برخی از منتقدان است؛ چنانکه این حربه (استفاده از شوخیهای جنسی) از جمله موضوعاتی است که در کمدیهای موفق در ابعاد جهانی نیز مولفهای زمینهای محسوب میشود.
زیرنظر و حرفهایی که برای گفتن ندارد
زیرنظر محتوا، مفهوم و حرف مشخصی برای گفتن ندارد؛ همچنان که بسیاری از تولیداتی که به اسم کمدی در این سالها ساخته و اکران شدهاند، حرف مشخصی برای گفتن و یا پیام مفیدی برای آموختن نداشتهاند. اساسا به نظر میرسد که سینمایی که نام کمدی برخود نهاده است در کشور ما یکسره به بیراهه رفته و علاوه بر برساخت صورتی از فیلم که ارتباطی به کمدی در معنای اصیل آن ندارد، تصور و ذهنیت مردم را نسبت به فیلم کمدی عوض کرده است.
ضمن این که باید افزود که زیرنظر داستان مشخصی ندارد؛ استفاده از سوراخ مبل به عنوان محوریت داستان، حتی بهره گرفتن از عناصر دمدستی در ساخت فیلم را هم به حاشیه رانده و این بار بیراهه رفتن را وارد فاز جدیدی ساخته است. چنانچه بسیاری از منتقدان این فیلم را نه صرفا یک کمدی در ادامه کمدیهای داخلی که صرفا ذائقه بیننده را تخریب می کنند بلکه آن را فیلم مخربی می بینند که کمترین کارش تخریب ذائقه مخاطب است؛ نمایش بیکم و کاست استعمال مواد مخدر، ارائه جلوههایی از تصویر که اساسا در قالب فرهنگ ایرانی نمیگنجند و یکسره کالا انگاری و لوندی زنان در مواجهه با مردان از جمله پرتکراترین نقدهایی است که نسبت به این فیلم مطرح شده.
در نهایت نگاهی به سابقه بازیهای درخشان بازیگران و کارگردان این فیلم در گذشته و حرکت متاخر و مستمر آنان در حضور در فیلمهایی نظیر زیرنظر یا حتی تلاش در جهت تولید چنین آثاری را میتوان در قدرت یافتن سینمای تجاری یافت؛ جایی که پول و گیشه به عامل تعیین کننده بدل گشته و فرهنگ را به مرور در خود فروبلعیده است.