دهلی نو-ایرنا- حمید انصاری یک سیاستمدار ارشد هندی و معاون اسبق رییس جمهوری این کشور با انتشار مقاله‌ای به تحلیل تحولات منطقه خلیج فارس پرداخت و نوشت که « همکاری های امنیتی منطقه ای» برای حفظ ثبات در منطقه خلیج فارس بسیار مهم است.

در این مقاله که روز دوشنبه در نشریه "هندو" به چاپ رسیده آمده است: کشورهای منطقه خلیج فارس به صورت مشترک تولیدکنندگان عمده نفت خام و گاز طبیعی در جهان هستند و از این جهت کشورهای حوزه خلیج فارس به اقتصاد جهانی و همچین رونق خود کمک می‌کنند.  وجود ذخایر گسترده نفت و گاز همچنین به اهمیت ژئوپلیتیکی این کشورها افزوده درحالی که روابط سیاسی در این منطقه اغلب با فراز و نشیب همراه بوده است. 

بخش هایی از این مقاله به شرح ذیل است:

یک چارچوب
به مدت هشت دهه قبل از سال ۱۹۷۰، این بدنه آبی (خلیج فارس) تحت نفوذ امپراطوری بریتانیا قرار داشت و توسط کارمندان هندی امپراطوری بریتانیا اداره می‌شد. با پایان یافتن این دوره، بازیکنان منطقه‌ای، برای تثبیت قدرت خود وارد عمل شدند. دکترین‌های نیکسون و کارتر سیاست قابل پیش بینی آمریکا برای اطمینان از استیلای خود در منطقه بود. تلاش اولیه برای دستیابی به امنیت جمعی، که در سال ۱۹۷۵ در کنفرانسی در مسقط به آن پرداخته شد، توسط حزب بعث عراق خنثی شد. انقلاب اسلامی ایران  به رویکردهای آمریکا پایان داد و تعادل را برهم زد. جنگ عراق و ایران منافع و نقش ایالات متحده را تقویت کرد. پس از گذشت چند سال، قطعنامه ۵۹۸ (۱۹۸۷) به شورای امنیت واگذار شد تا "اقدامات مربوط به تقویت امنیت و ثبات در منطقه" مورد بررسی قرار گیرد. 
بنابراین، هر چارچوبی برای ثبات و امنیت باید به مجموعه‌ای از سؤالات پاسخ دهد: امنیت برای چه منظور، چه کسی، علیه چه کسی و با چه هدفی؟ آیا این نیاز داخلی، منطقه‌ای یا جهانی است؟ آیا برای تامین امنیت به یک آژانس خارجی نیاز است؟ یک کارشناس منطقه در دهه ۱۹۹۰ اعلام کرد که "امنیت منطقه‌ای خلیج فارس مدت زیادی قبل از آنکه در بین خود کشورهای منطقه مورد توجه قرار گیرد، یک مسئله خارجی بود". 
از این رو مؤلفه‌های اساسی چنین چارچوبی عبارتند از:  برقراری شرایط صلح و ثبات در هر کدام از کشورهای حاشیه خلیج فارس. آزادی تمام کشورهای حاشیه خلیج فارس برای بهره برداری از هیدروکربن و منابع طبیعی دیگر و صادرات آن‌ها. آزادی حمل و نقل تجاری در آبهای بین المللی خلیج فارس؛ آزادی دسترسی و خروج از آبهای خلیج فارس از طریق تنگه هرمز. جلوگیری از درگیری که می‌تواند به آزادی تجارت و حمل و نقل آسیب برساند و جلوگیری از ظهور شرایطی که ممکن است بر هر یک از این ملاحظات تأثیر بگذارد. 

شورای همکاری خلیج فارس و ارتباط آمریکا 
تحولات دو دهه گذشته، مشاهدات ویلیام فولبرایت را مجدداً مورد تأیید قرار داد مبنی بر اینکه دولتمردان معمولاً قدرت بزرگ را با قدرت کامل و مسئولیت بزرگ را با مسئولیت کامل اشتباه می‌گیرند. جنگ آمریکا در عراق و پیامدهای آن گواهی بر این مشاهدات است. تلاش آمریکا برای "مهار" نیروهای انقلابی ایران،  تلاش کشورهای عربی حوزه خلیج فارس (به جز عراق) از طریق ابزار شورای همکاری خلیج فارس (مه ۱۹۸۱) ، با شکست در اهداف گسترده تر، روبرو شد. 
در این میان، عوامل ژئوپلیتیکی و درگیری‌ها در مناطق دیگر غرب آسیا- یمن، سوریه، لیبی- روابط جهانی و منطقه‌ای را تشدید کرد. از سوی دیگر،  سیاست‌های دونالد ترامپ منطقه را در آستانه درگیری مسلحانه قرار داده و سبب تنش زیادی در منطقه شده است. 
تصورات در مورد کاهش تعهدات آمریکا در امنیت منطقه خلیج فارس در ماه‌های اخیر افزایش یافته است. گفته می‌شود که این امر باعث ایجاد نارضایتی در برخی از اعضای شورای همکاری خلیج فارس شده است.

یک تغییر در حال ظهور 
بدیهی است که درک خطر مشترک کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس با گذشت زمان تکامل نیافته است و از ظهور منافع تاکتیکی و استراتژیک متناقض و ملاحظات ذهنی تاثیر پذیرفته است. بنابراین اختلافات فعلی در این شورا همچنان ادامه خواهند یافت. این اختلافات به دلیل بحران اقتصادی جهانی، تأثیر آنی و طولانی مدت ویروس کرونا بر اقتصادهای منطقه، مشکلات موجود در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) و کاهش قیمت نفت تشدید شده است. 
یک ارزیابی معتبر که اخیراً انجام شده حاکی از تحولات نوظهور در منطقه است. قدرت عربستان سعودی در حال کاهش است، قطر و ایران در حال تبدیل شدن به رهبران جدید منطقه‌ای هستند . فعالیت شورای همکاری خلیج فارس رو به زوال است و ایجاد سیاست‌های جدید نفتی، نقش سازمان اوپک را کم رنگ ساخته است. هیچ یک از اینها لزوماً یک شبه اتفاق نمی‌افتد و مداخله خارجی می‌تواند در روند این تحولات وقفه ایجاد کند، اما منصفانه است که بگوییم خلیج فارس در حال تجربه یک تحول بنیادین است. 
با دفن شدن لیگ عرب و ضعیف شدن شورای همکاری خلیج فارس، کشورهای عربی این منطقه  به صورت انفرادی به دنبال تقویت روابط خود با عراق و ایران هستند. هم ایران و هم کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس می‌توانند از تعهد رسمی به یک توافق منطقه‌ای که شامل شش نکته ذکر شده در بالا باشد بهره ببرند. همچنین، هر کشور خارجی که دارای منافع تجاری و اقتصادی در خلیج فارس است نیز می‌تواند از این توافق بهره مند شود. 
سوابق نشان می‌دهد که جایگزینی همکاری‌های امنیتی منحصر به فرد و محدود، رقابت تسلیحاتی را تقویت می‌کند، عدم امنیت را افزایش می‌دهد و تنش‌های منطقه‌ای را تشدید می‌کند. این امر، به طور اجتناب ناپذیر مسیر را برای دخالت خارجی هموار می‌سازد. 

روابط با هند 
هند چگونه این تحولات را درک می‌کند و آن‌ها چگونه بر منافع و نگرانی‌های استراتژیک این کشور تأثیر می‌گذارند؟ خلیج فارس بسیار به هند نزدیک است. فاصله از بمبئی تا بصره ۱. ۵۲۶ مایل دریایی و بندرعباس و دبی در شعاع ۱۰۰۰ مایل دریایی هند قرار دارند. روابط دو جانبه، همکاری‌های اقتصادی و سیاسی هند با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در سالهای اخیر شکوفا شده‌اند. دولت‌های این منطقه "هند پسند" هستند و از مزایای روابط گسترده‌ای با دهلی نو بهره می‌برند. این امر به خوبی در تجارت دو جانبه به ارزش حدود ۱۲۱ میلیارد دلار و درآمد ۴۹ میلیارد دلاری ۹ میلیون نیروی کار هندی ساکن کشورهای عربی قابل درک است. تولید کنندگان خاورمیانه حدود ۳۴ درصد از واردات نفت خام هند را تامین می‌کنند و شرکت‌های ملی نفت در عربستان سعودی و ابوظبی شریک سرمایه گذاری ۴۴ میلیارد دلاری در پالایشگاه بزرگ نفتی راتانگیری هند هستند. علاوه بر این، شرکت آرامکو عربستان سعودی به دنبال خرید ۲۰ درصد از سهام شرکت رلاینس هند است.  با این وجود، تأثیرات منفی بیماری کرونا  بر روابط اقتصادی هند با کشورهای حوزه خلیج فارس مقامات این کشور را نگران کرده است. 

روابط با ایران 
روابط هند با ایران اخیرا به دلیل فشارهای آمریکا بر تهران، پیچیده‌تر شده است اما نقش واقعی این کشور در پاکستان و افغانستان،  ظرفیت اقتصادی و اهمیت ژئوپلیتیکی آن قابل توجه است. ایران همچنین با ترکیه و برخی از کشورهای آسیای میانه، قفقاز و منطقه دریای خزر همسایه است.‌اندازه، ظرفیت‌های سیاسی- فن آوری و منابع اقتصادی آن، همه واقعیت‌هایی هستند که منطقه و جهان نمی‌تواند از آن‌ها چشم پوشی کند و می‌تواند برای منافع گسترده‌تر مورد استفاده قرار گیرد. 
هند از دخالت در اختلافات محلی یا منطقه‌ای خودداری کرده است. منافع هند مستلزم قدرت نمایی نیست. آن‌ها در کلیت، صلح و ثبات منطقه‌ای، آزادی پیمایش و دسترسی به بازارهای منطقه از نظر تجارت، فناوری و منابع انسانی ضرورت دارند. در صورت تضمین این ثبات از طریق امنیت مشارکتی، منافع هند به بهترین وجه تامین می‌شود زیرا گزینه جایگزین- امنیت رقابتی- نمی‌تواند صلح با دوام را تضمین کند.