تا بهار ۱۴۰۰ و موسم انتخابات ریاست جمهوری یکسال باقی است اما تجربه نشان میدهد تمام ساعتها و روزها و ماههای یک سال پیش رو برای همه جریانهای سیاسی که قصد حضور و رقابت دارند مهم و حیاتی است. نشانه از شروع ارزیابیها و سنجش بازخورد به نامها دارد. جریانهای اصلی یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان در دو شرایط کاملا متفاوت با انتخابات ریاست جمهوری مواجه خواهند بود. اصولگرایان تاکنون از هر طیف خود یک نام آوازه شده دارند، اصلاح طلبان اما ناامید از پروسه احراز صلاحیت میان کاندایدای قرضی و پایبندی بر حضور خالص در تردید به سر میبرند.
اصلاح طلبان، شانس پایین و تردید بالا
ناکامی انتخابات مجلس یازدهم که اصلاح طلبان عمده دلیل آن را ردصلاحیتها میدانند، کار را برای آنان دشوار کرده است. ریاست جمهوری سیزدهم را با چه استراتژی و تاکتیکی پیش ببرند و به سرانجام برسانند که هم نامزد تایید صلاحیت شده و هم مردم حاضر در پای صندوقهای رای در سبد داشته باشند؟ پرسشی که پاسخ آن در یک سال آینده اصلاح طلبان را درگیر خواهد کرد. برخی معتقدند اگر شرایط برای اصلاح طلبان به همین رویه پیش رود آنها نامزدی در ۱۴۰۰ نخواهند داشت. «جلال جلالی زاده» عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت معتقد است: «اگر وضعیت به همین منوال سپری شود، اصلاحطلبان مانند انتخابات مجلس نامزدی نیز نخواهند داشت و اصولگرایان دوباره باید با خود رقابت کنند، بنابراین در چنین صورتی افراد زیادی خود را نامزد خواهند کرد تا یکی از آنها بتواند بر جایگاه حسن روحانی تکیه زند.»
گمانه زنی درباره شخصیتهایی از تیم دولت هم طرفداران و مخالفان خود را دارد. «اسماعیل دوستی» فعال اصلاح طلب محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه را دیپلمات خوب و نه مدیر اجرایی خوب در حد ریاست جمهوری میداند اما معتقد است اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری شایستگی بیشتری برای ریاست جمهوری دارد و نامزد اصلاحطلبان خواهد بود.
«عبدالله ناصری» فعال اصلاح طلب و عضو بنیاد باران اما درباره احتمال حمایت اصلاح طلبان از ظریف، جهانگیری، عارف و محسن هاشمی یا حمایت از لاریجانی و ناطق نوری گفته است: «من موکدا معتقدم دوره همه این آقایان گذشته و اصلاح طلبان اگر قرار باشد بیایند، باید با چهرههایی مثل آقایان معین و صفایی فراهانی که کاملا بر سر پیمان خود میمانند باید در میدان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ حضور پیدا کنند.»
شخصیتهای اصولگرا هم درباره آینده انتخاباتی اصلاح طلبان اظهارنظر کردند و «حسین الله کرم» دبیرکل شورای هماهنگی انصار حزب الله با تاکید بر اینکه باید حق داشتن نامزد انتخاباتی در سال ۱۴۰۰ را از اصلاح طلبان سلب کرد، تصریح کرده است: «گرچه اختلافات میان اصلاحطلبان اقتصادی و سیاسی مطرح است، اما آنها احتمالا روی معرفی دو یا سه نامزد برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ توافق خواهند کرد که آقای ظریف هم میتواند درمیان این نامزدها قرار گیرد.»
با وجود این تحلیلها اما باید توجه کرد که ظریف بارها تاکید کرده است که انگیزه و قصدی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ندارد و اصلاح طلبان در کنار نامهای اشاره شده، «محمدرضا عارف» رییس فراکسیون امید مجلس دهم، را هم در میان گزینههای خود میتوانند داشته باشند هرچند با توجه به نارضایتیها نامزدی وی چندان مورد استقبال قرار نگیرد.
از هر طیف اصولگرا نامی در میان است
پیروزی در انتخابات مجلس یازدهم و رسیدن به وحدتی که سالها برای آن انتظار کشیده شد، شرایط را برای جریان اصولگرا به نوعی دیگر رقم زده است. در حال حاضر «علی لاریجانی» از اصولگرایان سنتی یا معتدل، «محمدباقر قالیباف» از نواصولگرایان، «محمود احمدی نژاد» و «سعید جلیلی» و از طیف مستقلان اصولگرا نامهای مطرح در گمانه زنیها هستند.
سنتیهای اصولگرا و لاریجانی در دیدگاه «صادق زیباکلام» استاد دانشگاه تهران شانس چندانی برای پیروزی ندارند. زیباکلام معتقد است: «اصولگرایان سنتی همچون آقایان لاریجانی و ناطق نوری هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ندارند بدنه اجتماعی که به امثال علی لاریجانی و ناطق نوری و خاتمی رای می داد، اساسا در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت نمیکنند.»
«امیر رضا واعظ آشتیانی»، فعال سیاسی اصولگرا اما حضور لاریجانی را در انتخابات سال آینده بعید ندانسته و گفته است: «به هرحال آقای لاریجانی یک تفکر سیاسی در کشور است و برای خودش و حامیانش یک ظرفیت به حساب میآید.»
علی لاریجانی پس از ۱۲ سال ریاست بر مجلس شورای اسلامی این روزها چهره معقول و معتدل اصولگرایان است که حتی اصلاح طلبان هم برای حمایت از او اعلام آمادگی میکنند اما باید منتظر ماند دید او آینده سیاسی خود را حضور در مجمع تشخیص مصلحت میداند یا برای ریاست قوه مجریه هم شانس خود را آزمایش خواهد کرد.
گزینه همیشه مطرح انتخاباتی اصولگرایان، حتی اگر منکر اصولگرا بودن او هم باشند؛ محمود احمدی نژاد است، رییس دولتهای نهم و دهم که در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ رد صلاحیت شد اما این موضوع هم به نظر نمیرسد تاثیری در حضور سیاسی او داشته باشد، به ویژه آنکه شماری از وزرا و معاونان او در انتخابات مجلس پیروز شدند و این میتواند به نقطه ای برای بازگشت دوباره بهاریون به قدرت باشد.
این میان اما «بهمن شریفزاده» روحانی نزدیک به احمدینژاد درباره گمانهزنیهای حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، گفته است: ظاهرا برخی آقایان با این ادعاهایی که مطرح میکنند، بیشتر از خود آقای احمدینژاد از مقاصد ایشان باخبر هستند؛ چراکه هنوز آقای احمدینژاد چنین قصد و تصمیمی ندارد اما دیگران از حضور قطعی ایشان صحبت میکنند.»
«محمدحسن قدیری ابیانه» از فعالان سیاسی اصولگرا اما میگوید: «ارزیابی من از تحرکات احمدینژاد این است که حتما در انتخابات شرکت خواهد کرد؛ اگرچه او تایید صلاحیت هم بشود رای نخواهد آورد.» «حسین کنعانی مقدم» هم حضور احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری آینده را بیشتر نوعی مانور سیاسی برای برگشتن به سپهر سیاسی کشور دانسته و گفته است: من بعید می دانم مردم جایگاهی برای او در نظر داشته باشند.
«فریدون عباسی» نماینده مجلس نظری اما متفاوت دارد و با اشاره به رد صلاحیت پیشین رییس دولتهای نهم و دهم میگوید: «در آن زمان تحلیل شورای نگهبان این بوده که ایشان نباید حضور پیدا کند ولی لزوما این تحلیل و اضطرار در شرایط فعلی پابرجا نمانده باشد. بنابراین اگر آقای احمدینژاد از شورای نگهبان در این زمینه استمزاج کند، قطعا پاسخش را خواهند داد. احمدینژاد میتواند در انتخابات شرکت کند و رای کمی هم در جامعه ندارد.»
سعید جلیلی هم گزبنه مطرح اردوگاه اصولگرایی است که ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا شانس او را با توجه به شرایط فعلی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری دارد کم دانسته گفته است: اگر همین فردا انتخابات برگزار شود، جلیلی شانسی ندارد، چرا که او عِده و عُده زیادی در عرصه سیاست ندارد، از سوی دیگر کسی که میخواهد نامزد ریاست جمهوری شود، باید حمایت مناصبی را در عرصه سیاسی کشور به عنوان پشتوانه داشته باشد، تا بتواند به موفقیت برسد.» محمدباقر قالیباف هم گرچه رییس مجلس است اما درباره حضور او هم گمانههایی مطرح است که فریدون عباسی درباره این گمانه ها میگوید: «شنیدهام که آقای قالیباف در جلسه فراکسیون رسما اعلام کرده که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ کاندیدا نخواهد شد.»
نامهای تازه پس از فهرستهای تکراری
از نامهای تکراری بالقوه برای حضور در پاستور که بگذریم میتوان به اسامی تازه ای در این عرصه رسید. «عبدالناصر همتی» رییس کل بانک مرکزی، «پرویز فتاح» رییس بنیاد مستضعفان، «حسین دهقان»، وزیر دفاع دولت اول تدبیر و امید، «سورنا ستاری» معاون علمی و فناوری رییس جمهوری از نامهایی هستند که به تازگی در فهرست نامزدهای بالقوه ریاست جمهوری سیزدهم دیده میشوند.
با توجه به سابقه عضویت همتی در حزب کارگزاران میتوان او را مصداق بارز تمایل بخشی از اصلاح طلبان برای حمایت از فنسالاران دانست. عملکرد بی حاشیه پرویز فتاح در مسوولیت های خود میتواند برگ برنده وی باشد. ستاری هم از در گعدههای سیاسی و رسانه ای نماد جوانی است که می تواند در قامت رییس جمهوری ایران، موفق عمل کند. به نظر میرسد با این تعداد نامهای مطرح شده، عرصه سیاست ایران تا انتخابات ریاست جمهوری گمانهها و شایعات و حاشیههای بسیاری به خود خواهد دید و هر جریانی برای رسیدن به پاستور تمام توان خود را به کار خواهد گرفت.