روزنامه ایران در یادداشتی به قلم هادی حق شناس اقتصاددان، نوشته است: ســـــرمـــایهگـــــذاری بخصــــــــــــــــــــوص ســــــــــــرمایهگذاری خـــــــــارجی یکـــی از مؤلفههایی است که در ســـالیان گذشته با کاهش همراه بـــوده است. برای ریشـــــــهیابی دلایل عدم موفقیتهای اقتصادی ایران در جذب سرمایهگذاری در ابتدا باید به موانعی که در راه آن وجود دارد نگاه کرد.
سرمایهگذاری موضوعی چند بعدی است که برای تحلیل آن باید تمام متغیرهایی که بر آن اثرگذار است مورد بررسی قرار گیرد.در این راستا، یکی از مهمترین موانع جذب سرمایه چه خارجی و چه داخلی، فضای کسب و کار نامساعد کشور است.
هماکنون فضای کسب و کار ایران و شاخصهای مختلف آن در شرایط مناسبی قرار ندارد بهطوری که در اکثر شاخصهای آن رتبه ایران سه رقمی است. همین شاخص یکی از مهمترین موانع جذب و ورود سرمایه محسوب میشود. وقتی سرمایهگذار دشواریهای محیط کسب و کار و فعالیتهای اقتصادی را در اقتصاد ایران مشاهده و آن را با سایر کشورها مقایسه میکند، در ورود به عرصه اقتصادی ایران دچار تردید میشود.
مانع دیگری که درمقابل سرمایهگذاری وجود دارد، وضعیت شاخصها و متغیرهای پولی مانند نرخ تورم بالاست. درواقع نرخ تورم بیش از ۳۰ درصدی کشور توجیه سرمایهگذاری را از بین میبرد. این درحالی است که هماکنون تعداد کشورهایی که تورم دو رقمی دارند بسیار محدود شده است و برهمین اساس این متغیر یکی از مهمترین فاکتورهای مورد بررسی توسط سرمایهگذاران است. تأثیر این متغیر به گونهای است که حتی سرمایهگذاران خرد داخلی و مردم نیز بهدلیل بالا بودن نرخ تورم بیشتر به سمت بازارهای غیرمولد میروند چرا که سرمایهگذاری در بخشهای تولیدی با روند نرخ تورم مشخص نیست که در یک یا دو سال آینده چقدر توجیه اقتصادی داشته باشد.
همچنین غیرقابل پیشبینی بودن اقتصاد ایران به مانعی در مقابل جذب و ورود سرمایه تبدیل شده است. سرمایهگذار باید توانایی پیشبینی اقتصاد حداقل در میان مدت را داشته باشد تا براساس آن فعالیت و پروژه خود را دنبال کند و این در شرایطی است که هماکنون امکان پیشبینی بخشهای مختلف اقتصاد ایران از نظر عرضه و تقاضای کالا امکانپذیر نیست.
البته همچنان عامل تحریم نیز یکی از موانع مهم پیش روی سرمایهگذاری است. زمانی که نقل و انتقالات مالی و حتی کالایی ایران تحت محدودیتهای تحریم قرار دارد، سرمایهگذاران بخصوص خارجیها ریسک ورود به اقتصاد ایران را نمیپذیرند.
درکنار این متغیرهای اقتصادی، شرایط و متغیرهای غیراقتصادی نیز در جذب و ورود سرمایهگذاری مؤثر است. برهمین اساس به متغیرهای گفته شده باید اظهارنظرهای سیاسی و چالشهای منطقهای و بینالمللی ایران را نیز افزود. وقتی که ایران دچار مناقشات سیاسی میشود سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی سیگنالهای منفی دریافت میکنند.
بنابراین در سرمایهگذاری خارجی باید مجموعهای از متغیرهای مختلف را مورد بررسی قرار داد که هر یک سهم و نقشی در آن دارد.
این درحالی است که توسعه به معنای رشد همه جانبه است. زمانی توسعه واقعی اتفاق میافتد که تمام بخشهای اقتصادی، اجتماع و حتی سیاست رشد داشته باشد. در بخش اقتصادی نیز رشد یکجانبه معنای توسعه را نمیدهد و باید تمام بخشها از صنعت، خدمات و کشاورزی با هم رشد کند. برهمین اساس در ادبیات اقتصادی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را با وجود درآمد سرانه بالا توسعه یافته نمیدانند چرا که رشد همه جانبه را تجربه نکردهاند.
این در شرایطی است که سرمایهگذاری ریشه اصلی رشد و توسعه محسوب میشود.