تهران- ایرنا- توران میرهادی در فاصله سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۸، ابتدا پسرش، کاوه و بعد مادر، پدر و همسرش را از داد. این غم‌های سنگین اما سبب نشد که وی از تعقیب، راهی که در حوزه ادبیات کودک پی گرفته بود، بازایستد. توران بانو تا آن دم که توان داشت، همواره کوشید و یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این کوشش عاشقانه او، اهتمام در تدوین و تکمیل فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان بود.

طی تاریخِ ادبی ایران، فراوان بوده‌اند افرادی که در حوزه‌هایی خاص، نامشان با نام‌ها یا موضوع‌ها و مفهوم‌هایی ویژه پیوند خورده است؛ به‌گونه‌ای که با ذکر هر یک از دو سوی این پیوند، سویِ دیگر آن به ذهن خطور می‌کند. یادکردِ فردوسی، حماسه و نیز ایران و میهن را به یاد می‌آورد و ذکر جمیلِ سعدی، عشق و غزل را. همچنان‌که نامِ مسعودِ سعد سلمان همواره همنشین حبسیه‌سرایی است، عبید زاکانی نیز طنز اجتماعی را پیوسته همراهی می‌کند. نمونه‌ها فراوان است و یکی دیگر از این مثال‌ها، تورانِ میرهادی است که به محضِ شنیدنِ نامش، کودکی و ادبیات کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در خاطر نقش می‌بندد. بیست و ششم خردادماه، زادروز بانو سید توران میرهادی است.

از زیست‌شناسی تا تعلیم و تربیت / گذران زندگی با بلوط بوداده!

از مرورِ گذرای زندگیِ هشتاد و نه ساله سید توران میرهادی اینها برمی‌آید که وی در سال ۱۳۰۶ در شمیران تهران به دنیا آمد. پدرش سید فضل‌الله میرهادی بود و مادرش، زنی آلمانی به نام گرتا دیتریش. وی سال‌های دبستان را ابتدا به مدت کوتاهی در مدرسه آلیانس یا همان «اتحادِ» بعدی (واقع در خیابان مجاهدین کنونی یا ژاله سابق) که درآغاز برای آموزش یهودیان تأسیس شده بود، گذراند و بعد به مدرسه آذر (واقع در سرچشمه) رفت و سپس در دبیرستان نوربخش (خیابان سی تیر کنونی و همان قوام‌السلطنه سابق) به تحصیل پرداخت و پس از آن در سال ۱۳۲۴ در رشته زیست‌شناسی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. میرهادی هم‌زمان به طرز مستمع آزاد نیز از کلاس‌های استاد جبار باغچه‌بان و دکتر محمدباقر هوشیار برای فراگیری آموزش پایه و اصول آموزش و پرورش و نیز علوم پرورشی بهره می‌برد که همین بهره‌مندی، سبب شد توران میرهادی راه خود را در زندگی و تحصیل بیابد.

دانشگاه اما آن‌چنان که تورانِ میرهادیِ جوان انتظار داشت، نبود و همین، در کنار تأثیری که کلامِ باغچه‌بان و دکتر هوشیار بر اندیشه وی گذاشته بود، سبب شد، تحصیل در رشته خود را رها کند و با انصراف از دانشگاه، در سال ۱۳۲۵ به فرانسه برود. او در این‌باره گفته است: «ما با دانش مشکل پیدا کرده بودیم، مشکلی که هنوز هم در دانشگاه‌های ما به چشم می‌خورد؛ یعنی ما که از دبیرستان وارد دانشگاه شده بودیم، انتظار داشتیم دانشگاه روش تدریس دیگری داشته باشد، ولی برخلاف تصورمان استاد می‌آمد سر کلاس و مطالب را به ما دیکته می‌کرد. ما معترض شده بودیم، چون از دانشگاه انتظار کار پژوهش و آزمایشگاهی داشتیم. من به جای دیکته کردن حرف‌های استاد، می‌توانستم همان کتاب مرجعِ استاد را بخوانم. تنها شیوه دو استاد در سال اول رشته علوم طبیعی درست بود؛ یکی دکتر یدالله سحابی، که کنفرانس می‌داد، از ما کار می‌خواست، ما را به گردش علمی می‌برد و خلاصه با ما مانند دانشجو رفتار می‌کرد. دیگری، استاد شیمی، دکتر فروتن بود. بقیه استادها با ما مانند دانش‌آموز رفتار می‌کردند و این، سخت بود». [۱]

پدر توران اما درآغاز با رفتنِ وی به اروپا برای تحصیل مخالف بود، اما سرانجام به این شرط که توران خود بتواند از عهده کارهای تحصیلش برآید، رضایت می‌دهد. بدین ترتیب توران میرهادیِ نوزده ساله به اروپا می‌رود و در آنجا روان‌شناسی و آموزش پیش‌دبستانی را می‌آموزد و می‌تواند در کلاس درس دو روان‌شناسِ مطرح، ژان پیاژه و هنری والون حاضر شود. اما زندگی در اروپایی که تازه یک سال است آتش جنگ دوم جهانی را به روی خود خاموش دیده، آن هم برای دختری تنها، آسان نبود. مرحوم پیرهادی درباره روزگار تحصیل در اروپا این‌طور گفته است:

«درباره وضعیت آنجا باید بگویم که سخت بود؛ خیلی سخت بود. در اروپا قحطی بود و ما که دانشجو بودیم، جیره غذایی خیلی کمی داشتیم و خودمان را با بلوطِ بوداده سیر می‌کردیم، اما درنهایت احساس می‌کردیم آموختنی است. کتابخانه عظیم، امکان‌های عظیم، کتاب به زبان‌های مختلف، استادانی که اعتبار دانشجو برایشان مطرح بود و در نهایت اینکه ما احساس می‌کردیم در فضای علم تنفس می‌کنیم. همین بود که جاذبه‌ای خاص داشت... . وقتی رسیدم فرانسه، علوم طبیعی را کنار گذاشتم و آمدم به حوزه روان‌شناسی تعلیم و تربیت. همان‌جا بود که متوجه شدم اگر ایراد دانشگاه‌های ما این بود که استادها با ما مانند دانش‌آموزان ابتدایی رفتار می‌کردند، ایراد استادهای دانشگاه سوربن این بود که تنها تئوری می‌گفتند. این تئوری‌های زیاد در کسانی مانند من وحشتی نسبت به کودک به وجود آورده بود و من در اولین فرصتی که پیش آمد، شروع کردم به کار عملی با بچه‌ها. دوره اختصاصی ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را دیدم و در مدارس ابتدایی و کودکستان‌های شهر پاریس کارآموز شدم. این دوره‌های کارآموزی به‌اضافه دروس عملی به‌اضافه درس دانشگاه، در کل توانایی‌های خوبی را در من به وجود آورد که هنوز هم از آنها استفاده می‌کنم؛ توانایی دیدن واقعیت و غرق نشدن در تئوری. البته من تئوری را نفی نمی‌کنم، اما موقعیت‌ها همیشه چهره خاصی از یک تئوری هستند و اگر انسان آن چهره خاص را درک نکند، تئوری به دردش نمی‌خورد. فهمیدم که نقش معلم چه می‌تواند باشد و او چه می‌تواند بکند، چه توانایی‌هایی باید داشته باشد و چگونه باید پیش برود». [۲]

کاری برای مردم / تجربه‌ غم‌های بزرگ پی‌درپی

توران میرهادی پس از پنج سال در زمستان سال ۱۳۳۰ دوباره به ایران بازگشت. وی در بازگشت به ایران در سال ۱۳۳۱ با سرگرد جعفر وکیلی، از اعضای شاخه نظامی حزب توده، ازدواج می‌کند که دکتر پیروز وکیلی حاصل این ازدواج است. زندگی با سرگرد وکیلی چندان طول نمی‌کشد؛ چراکه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، وکیلی زندانی و در سال ۱۳۳۳ اعدام می‌شود. توران میرهادی سالی پس از فراق همسر، کودکستان «فرهاد» را به یادِ برادرِ مرحومش راه‌اندازی می‌کند و بعدها دبستان و راهنمایی «فرهاد» را هم تأسیس می‌کند. میرهادی همچنین در سال ۱۳۴۱ موفق شد که اندیشه خویش درباره تأسیس شورای کتاب کودک را عملی سازد؛ شورایی که هم‌اکنون دبیریِ آن را دکتر نوش‌آفرین انصاری، یار و همراه سالیان توران میرهادی برعهده دارد.

بانوی عاشق فرزندان ایران در سال ۱۳۴۴ با مهندس ‌محسن خمارلو ازدواج می‌کند. ثمره ازدواج با محسن خمارلو افزون بر سه فرزند به نام‌های کاوه، دلاور و پندار، اقدام برای پی‌ریزی فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان ایران بود که توران میرهادی توانست با وصیتِ خداپسندانه و خیراندیشانه همسر خویش آن را پایه‌ریزی کند: «همسرم که در سال ۱۳۵۸ جهانِ میرا را ترک گفت، در نامه‌ای که برای من به جا گذاشته بود، خواسته بود با بهره‌گیری از بخشی از دارایی او «کاری برای مردم» انجام دهم؛ خواسته‌ای که انجامش بسیار سخت می‌نمود. در نهایت باتوجه به عشق و علاقه‌ای که او هم به نسل جوان این کشور داشت، این هزینۀ «کاری برای مردم»، شد سرمایه اولیه فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. آن زمان بسیار خام بودم! گمان می‌کردم می‌توان با دو میلیون و پانصد هزار تومان سرمایه اولیه او فرهنگ‌نامه را طی سه چهار سال منتشر کرد، درحالی‌که با آن تنها می‌شد کار را شروع کرد. چنان‌که طی پنج سالِ آغاز کار، آن سرمایه در راه نشر فرهنگ‌نامه هزینه شد، اما فرهنگ‌نامه‌ای بر پیشخوان کتاب‌فروشی‌ها ننشست». [۳]

استادان توران میرهادی و نوش‌آفرین انصاری

پس از این اما با کمک‌های داوطلبانه افراد و برخی گروه‌ها، کار تدوین و انتشار فرهنگ‌نامه ادامه می‌یابد تا اینکه نخستین جلد آن در سال ۱۳۷۱ منتشر می‌شود و در دسترس بچه‌های ایران قرار می‌گیرد.  

توران میرهادی در فاصله سال‌های ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۸، ابتدا پسرش، کاوه و بعد مادر، پدر و همسرش را از داد. این غم‌های سنگین اما سبب نشد که وی از پی‌گرفتن راهی که در حوزه ادبیات کودک پی گرفته بود، بازایستد. توران بانو تا آن دم که توان داشت همواره کوشید و کوشید و کوشید و یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این کوشش عاشقانه او، اهتمام در تدوین و تکمیل فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان است. او از سال ۱۳۵۸ سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان را برعهده داشت.

دغدغه پدیدآوردن فرهنگنامه‌ای که مخصوص بچه‌های ایران باشد

روان‌شاد توران میرهادی سال‌ها در کودکستان، دبستان و مدرسه راهنمایی «فرهاد» با کودکان کار کرده بود و افزون بر این تجربه، کوشیده بود در حوزه آموزش و پرورش نیز به‌طرز تخصصی به کسب آگاهی بپردازد؛ اما این هر دو بدون درنظر گرفتنِ دغدغه عاشقانه او در خدمت به بچه‌های ایران، نمی‌توانست اندیشه پدیدآوردنِ فرهنگ‌نامه‌ای برای کودکان و نوجوانانِ این سرزمین را در ذهنِ او پرورش دهد و وادارد تا او اندیشه خویش را با وجود همه سختی‌ها و موانع، اجرایی کند.

فرهنگ‌نامه پارکر

بانو میرهادی در گفت‌وگویی به این اشاره کرده است که در راه عملی کردنِ فکرِ نگارشِ دایرةالمعارفی برای بچه‌های ایران، در دهه چهل با ناشران و نهادهای گوناگونی رایزنی کرده بود، اما همه این تلاش‌ها در نهایت به پیدایش دایرةالمعارفی تک‌جلدی و نیز دایرةالمعارفی هجده جلدی معروف به فرهنگ‌نامه «پارکر» ختم می‌شود. این فرهنگ‌نامه هجده جلدیِ دارای تصاویرِ رنگی را مرحوم رضا اقصی از دایرةالمعارفی که برتا موریس پارکر پدید آورده بود، به فارسی برگردانده و به همت شرکت سهامی کتاب‌های جیبی و با همکاری انتشارات فرانکلین منتشر کرده است. جلدی از این فرهنگ‌نامه نیز به آگاهی‌های مرتبط با ایران اختصاص دارد. توران میرهادی درباره انتشار این دو فرهنگ‌نامه و نیز پیگیری دغدغه سالیانِ خویش، این‌طور توضیح داده است:

«انتشار این دو دانش‌نامه بیشتر دردآور بود تا راضی‌کننده، زیرا یکی تنها به نیاز کودکانِ آمریکایی پاسخ می‌گفت و دیگری به‌قدری درهم و مغشوش بود که کسی نمی‌توانست از آن استفاده کند. بنابراین تدوین فرهنگ‌نامه‌ای برای کودکان و نوجوانان ایرانی همچنان به شکل آرزو در ذهن ما باقی ماند. باز هم تلاش کردیم با مراکز و مؤسساتی چون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت‌وگو کنیم و آنها را تشویق نماییم که در این راه گام بردارند، اما در عمل کاری از پیش نبردیم. خود من هم در مدرسه‌ای که بودم تلاش کردم تا بچه‌ها را وادارم فرهنگ‌نامه‌ای برای خود پدید آورند. این کار می‌توانست کاری بسیار جالب باشد. به هرکدام از بچه‌ها برای تکلیف شب نوروزی موضوعی پیشنهاد کردیم تا در این مدت درباره آن تحقیق کنند و مطالب خود را از منابع گونه‌گون به دست آورده، آن را تنظیم کنند و مقاله‌ای درخور خود بنویسند. حالا که به آن روز فکر می‌کنم، می‌بینم چه‌قدر جرئت و جسارت کردیم و چه خانواده‌هایی را که به دردسر نینداختیم! مثلاً من و پسرم که باید درباره ترکمن‌صحرا تحقیق می‌کرد، جست‌وجوی بسیار کردیم تا اطلاعاتی درست درباره آن از کتب تاریخی و جغرافیایی پیدا کنیم. وقتی که نتیجه کارِ او را خواندم، دیدم چه امکانِ خوبی برای تهیه چنین فرهنگ‌نامه‌ای در اختیار داریم. این انگیزه ما را بر آن داشت که با خود بگوییم، حالا که کسی چنین کاری انجام نمی‌دهد، خودمان دست به کاری تهیه و تدوین آن می‌زنیم. درواقع پایه کار و گرد هم آوردنِ گروهی برای تدوین فرهنگ‌نامه کودکان از همین زمینه سرچشمه گرفت». [۴]

فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان

تا کنون هجده جلد از «فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان» منتشر شده است. آخرین جلد از این اثر، دربردارنده مدخل‌هایی است که با حرفِ ص، ض، ط، ظ، ع، غ آغاز می‌شود. طبق آنچه در معرفیِ فرهنگ‌نامه آمده است، طبق پیش‌بینی دست‌اندرکارانِ تدوین فرهنگ‌نامه، شمارِ نهایی جلدهای فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان به‌احتمال ۲۶ خواهد بود.

آگاهی‌هایی که در این فرهنگ‌نامه در دسترس قرار گرفته، برای استفاده بازه سنی ۱۰ تا ۱۶ سال تدوین شده است. شیوه تدوین مدخل‌ها در فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان نیز بدین شکل است که هر مدخل دربردارنده مقاله‌ای است که به قلم آگاهان و کارشناسانِ مرتبط با آن نوشته شده. در بند نخستِ هر مدخل، ضروری‌ترین و مختصرترین آگاهی‌های مرتبط با عنوانِ مدخل پیش چشم مخاطب قرار گرفته و در بندهای بعدی آگاهی‌های تکمیلی و تخصصی داده شده است.

از ویژگی‌های فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان، یکی این است که افزون بر اینکه همواره برخی از صاحب‌نظران و برجستگان حوزه‌های گوناگونِ دانشی با آن همکاری کرده‌اند و درباره مقاله‌هایش مشورت داده‌اند، گروهی از نوجوانانِ دَه تا شانزده ساله نیز در زمره مشاورانِ تدوین این فرهنگ‌نامه بوده‌اند. این گروه، گزیده‌ای از مقاله‌ها را می‌خوانند تا زبان و سطح آگاهی آنها را با سطح درک و فهم متناسب با سنّ خویش بسنجند و رای خویش را درباره متناسب بودنِ محتوای مقاله با محدوده سنّی جامعه مخاطبِ هدفِ فرهنگ‌نامه بیان کنند.

طبق آنچه در مقدمه جلد نخست از فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان ثبت شده است، عنوان‌های این فرهنگ‌نامه در ۳۴ موضوع دسته‌بندی شده است. معیارهایی که در گزینش عنوان‌ها به کار گرفته شده، عبارت بوده است از: «نیازهای کودکان و نوجوانان، دانش پایه و توانایی درک و فهم آنها، ضرورت موضوع‌هایی که امروزه کودکان و نوجوانان ایرانی با آنها سر و کار دارد و جامع بودنِ مجموعه عنوان‌ها در هر یک از رشته‌های دانش انسانی. از این گذشته، به عنوان‌های مربوط ایران و فرهنگ و تمدن اسلامی توجهی خاص شده، به‌گونه‌ای که می‌توان گفت نیمی از عنوان‌های فرهنگ‌نامه به آگاهی‌هایی درباره ایران، اسلام، ادبیات فارسی، تاریخ و جغرافیای ایران، مردم‌شناسی و هنر ایرانی و اسلامی و جنبه‌های گوناگون زندگانی مردم ایران و مانند آنها اختصاص یافته». [۵]

البته کار انتخابِ مدخل‌ها یا همان عنوان‌ها، خود فرایندی زمان‌بر بوده که با راهنمایی و مشاوره استادان و متخصصانِ گوناگون، مدخل‌های فرهنگ‌نامه انتخاب شده است. این مدخل‌ها درواقع گزیده‌ای از مهم‌ترین‌ها بوده که بنابر نظر دست‌اندرکاران برای راه‌‎یابی به فرهنگ‌نامه انتخاب شده است و البته به مرور زمان و با توجه به شرایط روز، مدخل‌های تازه‌ای هم بدان‌ها افزوده می‌شود. توران میرهادی درباره انتخاب این مدخل‌ها یادآور شده است که «باید توجه داشت که «فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان» به بزرگی «دایرةالمعارف بزرگ اسلامی» یا «تشیّع» نیست که قرار باشد هرچه مدخل است، آورده شود، بلکه آنچه مورد نیاز خواهد بود، در آن به چاپ می‌رسد... . ما در ابتدا می‌خواستیم در همان سطرهای اول [هر مدخل] مطلبمان را به‌اصطلاح قلّاب بیندازیم در ذهن خواننده کودک و نوجوان و او را تا آخر مقاله با خود همراه کنیم. اما بعد دیدیدم این کار مناسب فرهنگ‌نامه نویسی نیست؛ زیرا معمولاً همه افراد تنها زمانی که سؤالی دارند، آن هم در حد رفع نیاز، به فرهنگ‌نامه مراجعه می‌کنند. بنابراین کوشیدیم تا به‌گونه‌ای کوتاه، دقیق و فشرده، مهم‌ترین اطلاعات را در همان بند نخست بیان کنیم و بقیه را به اختیار خواننده بگذاریم که اگر وقت داشت یا نیازش رفع نشد، ادامه آن را بخواند». [۶]

امروز توران میرهادی در این جهان فانی نیست اما فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان یادگار بسیار ارزشمندی است که همواره نام او و همکارانش از جمله مرحوم ایرج جهانشاهی را زنده نگاه خواهد داشت.

بانو توران میرهادی در شهریور ماه سال ۱۳۹۵ به علت سکته مغزی در بیمارستان بستری شد و پس از نزدیک به دو ماه در هجدهم آبان ماه به رحمت حق پیوست. پیکر وی را در آستان مبارک حضرت امامزاده عبدالله (ع) شهر ری، در کنار مزار فرزندش، کاوه به خاک سپردند.‌

ارجاع‌ها:

۱. «چون شاگرد خوبی هستم، خسته نمی‌شوم» (گفت‌وگوی سمر عطارچی و بهزاد میرزایی با توران میرهادی)؛ مجله چیستا؛ اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۰؛ شماره ۱۷۸ و ۱۷۹؛ ص ۶۴۱.

۲. همان. ص ۶۴۱ و ۶۴۲.

۳. «فرهنگ‌نامه‌ها باید مُلهِم از فرهنگ خودی باشند» (گفت‌وگو با توران میرهادی)؛ مجله کیهان فرهنگی؛ خرداد و تیر ۱۳۷۵؛ شماره ۱۲۷؛ ص ۱۲۵.

۴. همان.

۵. فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان؛ شورای کتاب کودک (زیر نظر توران میرهادی و ایرج جهانشاهی)؛ تهران: شرکت تهیه و نشر فرهنگ‌نامه کودکان و نوجوانان؛ جلد ۱، مقدمه.

۶. «فرهنگ‌نامه‌ها باید مُلهِم از فرهنگ خودی باشند» (گفت‌وگو با توران میرهادی)؛ مجله کیهان فرهنگی؛ خرداد و تیر ۱۳۷۵؛ شماره ۱۲۷؛ ص ۱۲۷.