تهران- ایرنا- عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی همزمان با سالروز درگذشت استاد قانعی‌راد جامعه‌شناس برجسته ایرانی با تاکید بر اینکه برای دانشگاهی بودن لزومی ندارد از حکومت فاصله بگیریم، گفت: قانعی‌راد هم با منابع علمی می‌توانست خوب ارتباط برقرار کند، هم با سیاستگذاران گفت‌وگو و آنها را متقاعد می‌کرد که از علم و تخصص استفاده کنند و هم در حوزه مردمی به نقش خود واقف بود.

سید محمدامین قانعی‌راد، زاده سال ۱۳۳۴ جامعه‌شناس برجسته، رییس انجمن جامعه‌شناسی ایران و عضو هیات علمی و استاد جامعه‌شناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بود. وی در ۲۴ خرداد ۱۳۹۷ و در سن ۶۳ سالگی پس از تحمل بیماری سرطان درگذشت.

به مناسبت سالروز درگذشت استاد، گفت‌وگویی با جبار رحمانی که بخشی از آثار علمی او را در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر کرده است، انجام دادیم.

محل مصاحبه، پژوهشکده بود، میعادگاهی علمی که بخشی از فعالیت‌ها و آثار قانعی راد را گردآوری و منتشر کرده است. خودم آشنایی چندانی با این پژوهشکده نداشتم اما وقتی فرصتی برای گفت‌وگو در مورد دکتر قانعی راد دست داد، پی بردم اساتید برجسته ای را گردهم آورده که مطالعات آنها، مساله‌شناسی برگرفته از مسایل جامعه و فرهنگ ایران معاصر را دربردارد.

پژوهشکده در میان باغی از گل های رنگارنگ و درختان میوه قرار دارد، وسط باغ نه چندان بزرگ چند نفر دور میزی نشسته و در حال گفت‌وگو و تبادل نظرند، به جلسه نمی مانَد اما کرونا این ویروس عالمگیر هزار چهره، باعث شده نه تنها جلسات به صورت آنلاین بلکه حتی در صورت ضرور در وسط حیات و فضای باز با چند صندلی دور یک میز و بدون رسم و رسومات و آداب و تشریفات دنیای نه چندان دور پیش از کرونا برگزار شود. البته شاید هم چندان بد نباشد.

رحمانی نیز در این جلسه است، در گوشه ای از باغ کوچک زیر سایه درخت شاهتوت پیچیده در شاخ و برگ درختانِ دیگر، روی نیمکتی منتظر می‌نشینم تا جلسه به پایان برسد.

پس از پایان جلسه وسط باغ، رحمانی کتاب های استاد را که منتشر کرده است، به ترتیب عدد روی هم می‌چیند و مقابلم قرار می‌دهد تا ببینم و گپ کوتاهی پیش از آغاز مصاحبه بین من، عکاس و او شکل می گیرد، در مورد استاد، زندگی او، آثار، کتاب ها و موضوع و ارزش آنها.

می توان قانعی راد را یک پژوهشگر اجتماعی تام نامید. اصطلاح پژوهشگر اجتماعی تام را از ترکیب مفهوم پدیده اجتماعی تام و نقش های چهارگانه جامعه شناسی ایجاد کرده ام. پژوهشگر اجتماعی تام کسی است که در یک برنامه پژوهشی عمیق حول یک موضوع جامعه شناختی به طور مستمر و متمرکز کار کند ‌و صرفا به نقش حرفه‌ای جامعه‌شناسی اش رضایت ندهد،‌ بلکه این بینش عمیق خود از ابعاد مختلف پدیده اجتماعی را در عرصه های انتقادی، ‌سیاستگذاری و در نهایت مردم مدارانه به کار گیرد.

قانعی راد در وهله نخست یک جامعه شناس حرفه‌ای بود چون جامعه شناس حرفه ای مبنای مفهومی، نظری و ابزاری اولیه را برای سایر انواع جامعه شناس باید فراهم کند. وی یک برنامه پژوهشی بسیار مدون و مستقلی داشت که در حوزه علم بود و از قِبل آن کل جامعه ایرانی را مورد نقد و بررسی قرار می‌داد لذا این برنامه پژوهشی را آغاز و ادبیات آن را تولید و از آن دفاع کرد، مرزهای آن را گسترش داد و دیدگاه های جدیدی را آورد و خودش پژوهش ها، نتایج و ایده های جالبی نیز در زمینه وضعیت علم در ایران ارائه داد. در نتیجه یک پژوهشگر حرفه ای دانشگاهی در حوزه مطالعات علم و نهاد علم بود. البته در سایر حوزه ها هم وارد شد که آنها تبعی از این رسالت اصلی و حرفه ای بود که برای خود قائل بود.

چهار وجه یک انسان دانشگاهی

ایرنا: در مورد نحوه عملکرد استاد قانعی راد به عنوان انسان دانشگاهی، چگونه به عنوان یک پژوهشگر حرفه ای، روشنفکر منتقد، سیاستگذار خوب و کنشگری در حوزه عمومی (مردم مداری) که خود بر این حوزه تاکید بسیاری داشت، عمل کرد و اساسا ویژگی یک انسان دانشگاهی چیست؟

جبار رحمانی: قانعی راد، سرمایه ای بود که هر چند از لحاظ جسمی از جامعه ما رفت اما همچنان او، ایده‌ها و آثارش در جامعه به ویژه فضای دانشگاهی زندگی می کند.قانعی راد، سرمایه ای بود که هر چند از لحاظ جسمی از جامعه ما رفت اما همچنان او، ایده‌ها و آثارش در جامعه به ویژه فضای دانشگاهی زندگی می کند. او زندگی پربار و ویژگی‌های خاصی داشت که یک روشنفکر اهل گفت و گو، محقق حرفه ای و در عین حال یک روشنفکر حوزه عمومی و مردمی هم بود. کسی بود که همه ابعادی که یک انسان دانشگاهی همزمان می تواند داشته باشد، دارا بود.

اگر چهار نقش برای یک انسان دانشگاهی لحاظ کنیم، یعنی چهار ساحتی که یک انسان دانشگاهی می‌تواند به آن عمل کند، این است که او در ساحت اول یک پژوهش حرفه ای بسیار ناب دانشگاهی در خصوص موضوعی که مورد علاقه و دغدغه اش است، انجام می دهد که دکتر قانعی راد در این زمینه کارهای بسیار خوبی انجام داد، بحث های تاریخی مفصلی مطرح کرد، او همچنین بحث های عمیق مطالعات علم در جامعه ایرانی، حوزه مطالعات زنان و توسعه مطالعات علم در جامعه ایرانی را انجام داده است.

این موارد حوزه های تحقیقات حرفه ای دانشگاهی است که وی در این زمینه به خوبی فعال بوده است. ساحت دوم که انسان دانشگاهی می تواند انجام دهد، حوزه مطالعات انتقادی است، یعنی سعی کند نشان دهد که چه ساختارهای نابرابری یا بازتولید نابرابری در جامعه وجود دارد و به جامعه کمک کند تا این نابرابری ها، بی عدالتی ها و دستکاری هایی که علیه منافع مردم انجام می شود، تغییر داده شوند. این جنبه انتقادی وی بسیار برجسته بود و همواره نیز نسبت به موضوعات و زیرساخت هایی که آن موضوعات و نابرابری ها را تولید می کند، حساس بود و دغدغه انتقاد روشنفکرانه خود را بسیار خوب انجام می داد.

عرصه سومی که می توان برای یک محقق و انسان دانشگاهی در نظر گرفت، ورود به حوزه عمومی است، جایی که آن محقق، روشنفکر و انسان دانشگاهی وارد حوزه عمومی، رسانه ها و حوزه مدنی می شود، سعی می کند با دیگران گفت و گو کند. این گفت و گو دو وجه دارد، از دانش و تخصص خود برای روشن شدن ذهن مخاطبان و طرف های گفت و گو در باب امور استفاده می کند.  این یک وجه از سوی محقق به سمت جامعه است. یک وجه دیگر نیز این است که در این گفت و گو از جامعه می آموزد و فهم خود را نسبت به جامعه عمیق تر و دقیق تر می کند، در واقع یک مبادله معرفتی بسیار خلاقانه و در عین حال اخلاقی بین این محقق و جامعه برای روشن‌تر شدن موضوعات رخ می دهد.

قلمرو فعالیت چهارمی هم که یک انسان دانشگاهی می تواند داشته باشد، حوزه سیاستگذاری است؛ یک انسان حرفه ای سیاستگذار که بتواند به نهادهای حاکمیتی کمک کند تا یک امری را درست پیش ببرند، چرا که او یک متخصص در حوزه اجتماعی علم، نهاد علم و برخی موارد مشابه است. نقشی که انسان دانشگاهی می تواند داشته باشد، این است که به نهادهای حاکمیتی بگوید وقتی می خواهید برنامه ریزی یا سیاستگذاری داشته باشید، این سیاستگذاری بر چه منطقی می تواند باشد و حتی به آنها کمک یا در مسیر  انتقال سیاستگذاری ها، نواقص آنها را آشکار کند.

ویژگی اصلی قانعی راد این بود که در همه این گستره ها بطور همزمان فعال بود، او هم پژوهشگر حرفه ای بود که ده ها اثر از وی منتشر شده است. او این آثار را مستقل انجام داده، ترجمه کرده یا به صورت گروهی تالیف کرده است. این یک وجه است و بسیار مهم که وی در حوزه حرفه ای و پژوهشگری دانشگاهیِ ناب بسیار خوب عمل کرده است.

او در عرصه سیاستگذاری، فعالیتی بسیار خوب داشت. به ویژه در حوزه سیاستگذاری علمی، دقیق و جدی وارد شد، در حوزه های دیگر همچون خانواده نیز وارد شده است اما حجم اصلی کارهای وی در حوزه سیاستگذاری علمی و توسعه علمی در ایران است. اما خود برای برنامه های توسعه و نقشی که نهاد علم می تواند در برنامه های توسعه داشته باشد، ادبیات بسیار خوبی تولید کرده و برنامه توسعه را به طور موردی تحلیل و سعی کرده است نواقص و کاستی ها را نمایان کند و همچنین منطق یک سیاستگذاری توسعه ای خوب را نشان دهد.

در حوزه عمومی نیز، وی برای خود رسالت خاصی قائل بود که وارد حوزه عمومی، مدنی و مردمی شود و در نتیجه گفت و گوهایی با مردم انجام دهد و طی این گفت و گوها هم موضوعات روشن تر شود، هم خود از جامعه بیاموزد و هم اینکه بازخورد فهم خود را به عنوان یک متخصص به جامعه دهد و این رابطه پویا و گفت و گوییِ بین محقق و جامعه را، زنده نگاه می داشت.

او اینگونه نیست فقط وارد حوزه عمومی شود، سخن بگوید، نقد کند و صرفا سخنران باشد، او به طور عملی وارد شده است. به نهادهای مدنی و فعالیت مدنی بسیار معتقد بود. به همین دلیل وقتی وارد انجمن جامعه شناسی شد، دوره شکوه برای انجمن رقم خورد و به طور قطع یکی از بهترین دوره های انجمن جامعه شناسی و انجمن های علمی علوم انسانی در ایران دوره انجمن جامعه شناسی است که با حضور دکتر قانعی راد اداره می شد.

با گفت‌وگو باید نهادهای قدرت را به سمت کارهای علمی‌تر سوق داد

نمی خواهم بگویم که او به تنهایی همه کارها را انجام می داد اما قدرت سازماندهی و هدایت محیط را به سمت اهداف بسیار خوب سوق می داد و الگوی بسیار خوبی بود و در حوزه سیاستگذاری و انتقاد نیز همواره نقش خود را به عنوان یک روشنفکر داشت. توانایی او این بود که هم می توانست با منابع علمی خوب ارتباط برقرار کند، هم با سیاستگذاران گفت و گو و آنها را متقاعد و اقناع کافی را ایجاد کند که از علم و تخصص استفاده کنند و در حوزه مردمی نیز به نقش خود واقف بود. این چهار وجه منجر به آن می شود که قانعی راد یک پژوهشگر اجتماعی تام شود و چهار رسالت یک فرد دانشگاهی را همزمان انجام دهد و از این جهت الگوی خوبی برای جامعه دانشگاهی است که لزومی ندارد برای دانشگاهی بودن از حکومت فاصله بگیرم.او هم ساحت های اجتماعی را بسیار دقیق و همه جانبه می دید و هم نقش های چهارگانه ای را که یک انسان دانشگاهی می تواند داشته باشد، با قدرت، توانمندی و در عین حال حفظ شان و شخصیت خود همواره انجام می داد.

او رسالت خود را دارد تا با گفت و گو و مدارا، بتواند نهادهای قدرت را اقناع کند و به سمت کارهای منطقی تر و علمی تر سوق دهد. به همین دلیل بود که گفتم وی پژوهشگر اجتماعی تام بود که هم ساحت های اجتماعی را بسیار دقیق و همه جانبه می دید و هم نقش های چهارگانه ای را که یک انسان دانشگاهی می تواند داشته باشد، با قدرت، توانمندی و در عین حال حفظ شان و شخصیت خود همواره انجام می داد و نسبتا هم موفق بود.

سال‌ها دود چراغ خورد

وی نه تنها در عرصه های چهارگانه عمل می کرد، بینش و تسلط علمی نیز داشت که وسیع بود و برای آن زحمت بسیاری کشیده و سال ها دود چراغ خورده بود که بتواند مشارکت کند. اینگونه نیست که یک محقق بخواهد در همه این ساحت های چهارگانه حضور داشته باشد و صرفا این خواستن کافی باشد، خیر، باید انبان علمی‌اش نیز کفایت آن را داشته باشد.

از این جهت به قانعی راد پژوهشگر اجتماعی تام می گویم که خودِ امر اجتماعی را هم به صورت تام می دید، وقتی کار خود را در حوزه علمی در ایران آغاز کرد و در مورد نهاد علم یا نهاد اندیشه در ایران سخن گفت، این نهاد را بسیار جامع دید به همین خاطر وقتی بررسی نهاد علم را آغاز می کند، از سیر تاریخی آن شروع می کند، در کتاب «اخلاقیات شعوبی و روحیه علمی» در قرون ۳، ۴ و ۵ کار می کند و دوره های معاصر و حوزه های بین المللی پدیده علم را هم می بیند و از تجربه جهانی نیز استفاده می کند. گفت و گوی میان تاریخ و عرصه های جهانی و در عین حال همه ابعاد پدیده علمی را می بیند به همین دلیل وقتی آثار او را در حوزه علم مشاهده کنید، در مورد دانشگاه، اجتماعات علمی، زنان در دانشگاه و مفهوم نخبگی در ایران و نقش دانشگاه در این مفهوم، سیاستگذاری ها و بحث توسعه علمی در ایران و رابطه علم و جامعه و موضوعات متعدد دیگر پژوهش های عمیقی انجام داده است. وقتی آن سیر همه جانبه را کنار نقش های چهارگانه قرار دهیم، می توان فهمید که چرا وی این قابلیت را داشت که همزمان این چهار نقش را ایفا کند.

وی توانسته هم پدیده را از همه جوانب لازم و مهم ببیند و هم به عنوان یک دانشگاهی آن چهار نقش را به طور همزمان ایفا کند، زیرا ایفا کردن این نقش های چهارگانه مستلزم درک عمیق و همه جانبه از پدیده نیز هست به همین دلیل وی توانسته این رسالت را انجام دهد و میراث خوبی در این حوزه برای نظام دانشگاه ایران تولید کرده که این میراث همچنان مستلزم بازخوانی انتقادی توسط نسل های جدیدی از محققان است.  

آی‌کیو تنها یکی از مولفه‌های نخبگی است 

ایرنا: به عنوان پرسش بعدی می خواهم به مفهوم نخبگی بپردازیم، چرا هر فردی از ایران مهاجرت می کند، تصور می کنیم آن فرد نخبه است و هر فردی که در ایران می ماند تصورمان این است که او نخبه نیست؟ چرا این تفکر در جامعه ما وجود داد، اساسا مفهوم نخبگی به چه اطلاق می شود؟

جبار رحمانی: قانعی راد سعی می کند نقدی به درک جامعه از مفهوم نخبگی داشته باشد؛ چون مفهوم نخبگی در ایران اگر بخواهیم تعبیر ساده ای از آن داشته باشیم، آن را با مفهوم آی کیو می شناسیم، کسی که رتبه کنکور بالایی دارد، یا اختراعی انجام دهد نخبه به شمار می رود، این مفهوم، مفهوم ساده ای است. قانعی راد اما درک جامعه شناختی و اجتماعی از نخبه را تعریف می کند که مولفه آی کیو را نیز شامل می شود و قدرت فرد در عملکردهای اجتماعی، روابط اجتماعی و فهم خویش در جامعه ایرانی را هم در آن می گنجاند. یعنی آن سرمایه اجتماعی، فرهنگی و سرمایه نمادین فرد و انواع اقسام سرمایه انسانی که می تواند نخبه را بسازد را مد نظر قرار می دهد، لذا وی درک ساده را که نخبه کسی است که آی کیو دارد یا رتبه بالایی دارد و معمولا هم کلیشه ای در پی آن می آید که جای نخبه ها اینجا نیست و در نتیجه هر کسی را که از ایران خارج می شود، نخبه می دانیم، نقد بسیار جدی به این تفکر وارد می کند.وی درک ساده را که نخبه کسی است که آی کیو دارد یا رتبه بالایی دارد و معمولا هم کلیشه ای در پی آن می آید که جای نخبه ها اینجا نیست و در نتیجه هر کسی را که از ایران خارج می شود، نخبه می دانیم، نقد بسیار جدی به این تفکر وارد می کند. وی نمی خواهد آنها را تخطئه کند. می گوید کسی که از ایران خارج می شود ممکن است توانایی علمی خاصی داشته باشد اما احتمالا نتوانسته بسیاری از مسایل خود را در کشور حل کند یا بسیاری از مسایل داخل کشور را تحمل کند، در واقع یک کاستی وجود دارد که در حل مسایل یا تحمل شرایط یا مدیریت مسایل برای رفع آنها در این شخص وجود ندارد.

او نمی‌خواهد بگوید کشور گل و بلبل است 

بحث دکتر قانعی راد این نیست که بگوید کشور گل و بلبل است، اتفاقا تمام دشواری های کشور را می داند و به شدت هم از این روابط و مناسبات غیرقانونی و غیراخلاقی که در نظام قدرت در ایران وجود دارد، صدمه خورده است، قدرت می تواند قدرت دانشگاه باشد یا هر قدرت بیرونی، تفاوتی ندارد، او نسبت به آنها حساس و آگاهی بخش بود اما در عین حال معتقد نیست چون شرایط اینگونه است پس ما نمی توانیم هیچ کاری انجام دهیم و باید ایران را ترک کنیم، او همیشه به چشم انداز امیدوارنه خود باور داشت و به همین دلیل نخبه را کسی می دانست که در کشور می ماند، شرایط را خوب می شناسد اما عاملیت و فاعلیت خود را رها نمی کند، می ایستد و آرام آرام در یک منطق عقلانی و علمی این شرایط را تغییر می دهد.

نخبه کسی است که می مانَد  

از نظر قانعی راد نخبه چنین فردی است؛ نخبه ای که رفتن نشانه نخبگی او نیست بلکه ماندن در کشور، اصلاح کردن و گاه هزینه دادن برای این اصلاح را نشانه نخبگی اش می داند به همین خاطر معتقد نیست ما نخبه را به گونه ای تعریف کنیم که فردا روزی هر شخصی که موقعیت علمی خوب داشت بگوید اینجا جای من نیست و ایران را ترک کند. می گوید خود این تعریف، این بازی غلط را ایجاد می کند و از این جهت آن درک جامعه یا عمیق تر از نخبگی را نشان می دهد، البته نشان می دهد که چرا معمولا این نخبه ها بازی داده نمی شوند و جدی گرفته نمی شوند و عواملی که آنها را تضعیف می کند را تحلیل می کند اما باز معتقد است که با نگاه امیدوارانه به آینده جامعه ایرانی، رسالت نخبه هاست که بمانند، تحمل کنند و شرایط را تغییر دهند. به همین جهت نخبه را کسی می داند که می ماند و شرایط را در حد توان خود اصلاح می کند.

ارتباط، نه صفر است و نه یک

ایرنا: در سیاستگذاری کشور تا چه حد از منطق علمی استفاده می‌شود و چه میزان این دو حوزه در تعامل با یکدیگرند؟

رحمانی: نه می توان گفت تعامل آنها صفر است و نه مطلوب. در کتابی که قانعی راد، در حوزه توسعه علمی و سیاستگذاری در ایران مطرح و بحث های سیاستگذاری را مطرح و الگوهای سیاستگذاری را نقد می کند، نشان می دهد که این رابطه در کجا مخدوش است، کجا عمل نمی کند، کجا از تجربیات علمی استفاده نشده است و کجا قدرتمند است، کجا خلاء دارد و راهکار ارایه می دهد که چگونه این سیاستگذاری ها در حوزه علمی را می توان بهبود بخشید و از این جهت وی معتقد است رابطه نه صفر است و نه یک. این رابطه را در یک منطق عیان (چرا که نمی توان گفت دانشگاهیان در سیاستگذاری نیستند اتفاقا بسیاری از دانشگاهیان در سیاستگذاری حضور دارند، به عنوان مثال علی لاریجانی رییس مجلس دهم نیز گفت که به دانشگاه  بازمی گردد، در واقع وی دانشگاهی است که در راس سیاستگذاری قوه مقننه بوده است) نمی توان کتمان کرد که دانشگاهیان در سیاستگذاری کشور حضور دارند. مساله ای که قانعی راد و امثال او سعی کردند نشان دهند این است که اولا این رابطه باید آشکار باشد، چه کسی با چه مسوولیتی چه کاری در حال انجام است؟ نه به نام دانشگاهیان تمام شود و نه بی مسوولیتی کسی، در واقع هر کسی کار خود را انجام دهد. ضمن اینکه وی منطق انتقادی و گفت و گویی داشت در نتیجه هیچ چیزی را نفی نمی کند حتی اگر یک برنامه سیاستگذاری اشتباه است، وی آن را وسط می گذارد و نشان می دهد کجای آن خلاء دارد و چگونه می توان آن را اصلاح کرد.

محقق دانشگاهی می‌تواند به سیاستگذار کمک کند

قانعی راد وجه انتقادی و گفت و گویی را دارد که نشان می‌دهد محققان خوب دانشگاهی همچنان می توانند به سیاستگذاران کمک کنند چون سیاستگذاری کار جامعه شناس نیست بلکه می تواند به سیاستگذار برای بهینه شدن کار خود کمک کند تا بداند برنامه ای که دارد چگونه تحقق بخشد. زیرا وقتی سیاستگذاری می کنید یک هدفی دارید (هدف به هر دلیل انتخاب شده و قابل بحث است) اما خُب اکنون چگونه به این هدف برسیم، نگاه بینش سیاستگذار در انسان دانشگاهی این است این مسیر چگونه باشد که به خیر عمومی و عدالت منتهی شود و میان راه فاجعه بار نیاید. چون برخی از سیاستگذاری های ما هدف خوبی داشته اما جز فاجعه چیزی به بار نیاورده است و در نهایت وضع مردم، زندگی، اخلاق و خیر عمومی وخیم تر شده است.

کاری که وی انجام می دهد این است که با نفی با مسایل مقابله نمی کند که همه چیز را نفی کند و بگوید مخالف این نوع سیاستگذاری ها هستم بلکه وارد یک گفت و گوی انتقادی می شود.

تجاری‌سازی علوم‌انسانی ایده‌ای فاجعه‌بار بود 

ایرنا: در مورد تجاری‌سازی علوم و کاربردی کردن علم، استاد قانعی راد در این زمینه چه نظری داشت؟

رحمانی: اتفاقی طی چند سال اخیر در ایران افتاد و آن مفهوم کارآفرینی بود که من وارد این مفهوم نمی شوم و پس از آن تجاری‌سازی علم بود، اینکه این ایده شکل گرفت که علوم و دانشگاه در ایران تولیدی ندارند، بی فایده هستند و آنها را به سمت بازاری شدن سوق دهیم تا مارکتینگ داشته باشند. دولت یا بخش خصوصی در دانشگاه تا این میزان هزینه می‌کند که آنها فایده اقتصادی داشته باشند. طرح این ایده چند وجه داشت، نخست اینکه مقصر وضع بد صنایع و بسیاری از سیاستگذاری ها دانشگاهیان هستند که علم به درد بخور تولید نکردند که دکتر قانعی راد به شدت با این موضوع مخالف بود. موضوع دیگر نیز این بود که کار دانشگاه حتما باید سودرسانی عینی و ملموس ریالی باشد، این بخش برای او بسیار جدی تر بود، چون اصولا کار علم اینگونه نیست که همان ابتدا سود عینی مادی داشته باشد به ویژه که در مورد علوم انسانی این ایده فاجعه بار بود. کاری که اساتیدی همچون دکتر قانعی راد، دکتر فاضلی و دکتر فراستخواه و حتی حوزه های دیگر، دکتر داوری و غیره انجام دادند، این است که اصولا نمی توان از علوم انسانی استفاده ابزاریِ اقتصادیِ عینیِ ملموس فوری داشت، این اشتباه است چون کارشان این نیست، اصلا کاربردی شدن نادرست بود به همین دلیل بود که برخی از منتقدان مفهوم کارکردی را مطرح کردند، علوم انسانی باید برای جامعه کارکرد داشته باشد یعنی بتواند جامعه را نسبت به وضعیت خود آگاه کند، آگاهی انتقادی به جامعه داده و به ارزش های جامعه قدرت بازاندیشی دهد. اصولا نمی توان از علوم انسانی استفاده ابزاریِ اقتصادیِ عینیِ ملموس فوری داشت، این اشتباه است چون کارشان این نیست، اصلا کاربردی شدن نادرست بود به همین دلیل بود که برخی از منتقدان مفهوم کارکردی را مطرح کردند، علوم انسانی باید برای جامعه کارکرد داشته باشد یعنی بتواند جامعه را نسبت به وضعیت خود آگاه کند، آگاهی انتقادی به جامعه داده و به ارزش های جامعه قدرت بازاندیشی دهد.                          

قانعی راد و منتقدان دیگر که هم نسل هستند و کار می‌کردند، سعی شان بر این بود که مقابل پروژه سیاسی فرافکنانه تجاری‌سازی را بگیرند.

کسی نیامده ثابت کند که اگر حال صنعت ما خوب نیست دلیلش این است که دانشگاه کار تولید نکرده است؛ اینگونه نیست زیرا حداقل نشان می دهد صنعت بیشتر وارد کننده است تا تولید کننده. در نتیجه الگوها را به صورت مونتاژی می آورد و اصولا نیازی هم ندارد که جز در موارد خاص به دانشگاه تکیه کند.

نگاه اقتصادی، دانشگاه را از ریل خارج می‌کند

ما هیچ گزارش مستندی نداریم که بگوییم مثلا ۱۰ مورد تکیه به دانشگاهیان داشته ایم و همه آنها شکست خورده است، اصلا چنین چیزی نیست، لذا این یک امر کاذب است که مطرح شده است و مساله آن نگاه اقتصادی به دانشگاه است که دانشگاه را از ریل خود خارج خواهد کرد.

ضمن اینکه یک مساله نیز در این میان وجود داشت که آمارهای رسمی نشان می دهد بیش از ۸۵ درصد دانشجویان ما با هزینه های شخصی تحصیل می کنند. بر خلاف قانون اساسی که مدرسه و آموزش عالی باید رایگان باشد، ما تصور می کنیم تمام هزینه های دانشجویان کشور از بودجه عمومی صرف می شود اما اینگونه نیست و حدود ۸۵ درصد آنها خودشان هزینه معطل شدن خود در یک دوره دانشگاهی را پرداخت می کنند، این هم مساله ای بود که نادیده گرفته می شد.

قانعی راد سعی کرد درک عمیقی از علم و نهاد علم ایجاد کند، اینکه علم کار خود را می تواند انجام دهد ضمن اینکه استقلال و آزادی آکادمیک نیز داشته باشد و نسبت دانشگاه با جامعه و نسبت آن با نهادهای سیاستگذار را نیز به طور دقیق در موارد مختلف بحث کرده است.

اینکه به یکباره سیاستگذار به دانشگاه بگوید این کاری که انجام می دهی چقدر تولید به بار می آورد، منطقی بود که به شدت قانعی راد و سایر اساتید این حوزه با آن مخالف بودند.

دانشگاه از ارایه راه‌حل مسایل جامعه باز نمانده است

ایرنا: اینکه گفته می‌شود جامعه دانشگاهی از ارایه راه‌حل برای مساله جامعه بازمانده است، دکتر قانعی راد در این مورد چه دیدگاهی داشت؟

رحمانی: اکنون حضور ذهن در مورد ریز عبارات قانعی راد در این زمینه ندارم اما وی مخالف این نوع نگاه بود. وی نقدهای جدی به دانشگاه داشت که در چه بخش هایی کارکردهای دانشگاه مناسب نیست و در چه بخش هایی نقص دارد، سیاست های علمی کشور چه ایراداتی دارد، نهاد دانشگاه دچار چه کژکارکردهایی هست، همه اینها را مطرح کرده است یعنی اینگونه نیست که بگوید دانشگاه خیلی خوب است، جامعه یا صنعت یا حکمرانی بد است، نه. وی همه مسایل را واقع بینانه می دید و نواقص، معایب و در عین حال پتانسیل ها را کنار هم در نظر می گرفت، وی در کارهای خود نشان می داد این رابطه در کدام بخش ها بین جامعه و نهاد علم برقرار شده و در چه بخش هایی این رابطه مخدوش است.

ارتباط سیاستگذار و دانشگاه عیان نیست

قانعی راد عملا در آثار علمی خود نشان داد که (نمی گویم همه اما) برخی از دانشگاهیان این قابلیت را دارند که بحث سیاستگذاری، اصلاح، نقد عمومی و گفت و گوی مدنی را پیش ببرند. لذا مساله این است که نمی توان گفت نهادهای تصمیم گیر و سیاستگذار، ارتباطی با دانشگاهیان ندارند، ارتباط های خاصی دارند که عیان و آشکار نیست.


به عنوان مثال در بخش سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام می شود سه هزار دانشگاهی در بخش فیلترینگ کتاب فعال هستند اما پس از جستجو نمی توان پی برد که این دانشگاهیان چه کسانی هستند، پیدا کردن این سه هزار دانشگاهی که با بخش متولی فیلترینگ کتاب همکاری می کنند، کاری دشوار است، آنها می گویند دانشگاهیان به ما کمک می کنند، بعد شما هر چه جستجو می کنی نمی توانی آن اشخاص را پیدا کنید. لذا اینجا یک ابهامی وجود دارد که دکتر قانعی راد موافق این ابهام نبود. به همین دلیل است که شمار آثار منتشر شده اش بسیار است و هر آنچه که انجام داده، در حوزه نهاد علم و نسبتش با سیاستگذاری و توسعه را، منتشر کرده است. چه آنجایی که به حکمرانی پند و اندرز می دهد که چگونه سیاستگذاری صحیح داشته باشید، چه آنجا که با حوزه عمومی گفت و گو می کند و وجه مواجهه انتقادی دارد و چه آنجا که پژوهش حرفه ای خود را انجام می دهد، لذا این همان الگویی است که وی داراست و همه امور خود را عیان انجام می داد به همین جهت یکی از آموزه های ضمنی وی شفافیت در کارهای خود بود.

گفت‌وگو از: زهرا امیری