تهران- ایرنا- «کامران شیوندی» عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: کنترل‌نشدن درست هیجانات و احساسات در خانواده می‌تواند زمینه‌های انحراف، لغزش، تنش و اضطراب را افزایش دهد. این وضعیت یا اعتماد به نفس را از بین می‌برد یا اعتماد به نفس کاذب را در فرد خلق می‌کند.

واحد ارتباط خانواده و دانشگاه معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی روز چهارشنبه ۲۲ خرداد از طریق «وبینار آنلاین»، کارگاهی با نام «مدیریت هیجانات و احساسات در خانواده» برگزار کرد که مدرس این کارگاه کامران شیوندی، عضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود.

مشروح سخنرانی وی را در ذیل می‌خوانید؛

ویژگی‌های خانواده سالم و ناسالم

شیوندی در خصوص ویژگی‌های خانواده‌های سالم و ناسالم اظهار داشت: امام صادق (ع) فرمودند با چند گروه رفاقت نکنید. گروه اول انسان‌های دروغگو هستند که دور را به شما نزدیک و نزدیک را به شما دور می‌کند. انسان دروغگو باعث می‌شود که شما در زندگی منحرف شوید. گروه دوم کسانی هستند که فاسد هستند. کسی که مشکلی و حتک حرمتی را مرتکب می‌شود. گناهی را انجام می دهد و از انجام آن هیچ ابایی ندارد. امام باقر(ع) می‌فرماید انسان فاسد شما را به یک لقمه نان می فروشد. مورد سوم افراد نادان هستند. امام صادق می فرماید انسان نادان قصد دارد به شما سود برساند اما به شما ضربه می‌زند و اولین ضربه‌ای که به شما وارد می‌کند به آبروی شما است. گروه چهارم کسانی هستند که وقتی فرزندشان می‌خواهد تصمیمی بگیرد مثلا برای ازدواج می‌گویند خودت تصمیم بگیر. این یکی از تفکرات ناصوابی است که بسیاری از خانواده‌ها متاسفانه مرتکب می‌شوند. فرزند ما تا زمانی که ما زنده هستیم فرزندان ما هستند  وزیر شود، وکیل شود و... مسئولیت پدر و مادری بر دوش ما همچنان هست. گروه چهارم افراد بخیل در مشورت دادن هستند و گروه دیگر افرادی که صله رحمشان قطع شده‌است. آنها بویی از مروت و جوانمردی نبرده‌اند.  کسی که در حق پدر و مادرش وفا نکند، در حق ما هم وفا نخواهد کرد.

چیزی که ما از خانواده سالم و ناسالم می‌دانیم این است که وجود تشابه آنها بیش از وجود تفاوت و تمایز آنها است. در خانواده سالم مشکلات وجود دارد در خانواده ناسالم هم وجود دارد. در خانواده سالم فشارهای روانی و تنش‌ها و مهارت‌ها وجود دارد در خانواده ناسالم هم وجود دارد. تنها تفاوت خانواده ناسالم با خانواده سالم در این است که خانواده سالم می‌تواند هیجانات منفی و فشارهای روانی را مدیریت کند و فشارها را کاهش دهد اما خانواده ناسالم نمی‌تواند.

افراد خانواده سالم سرزنده و با محبت هستند. خانواده سالم حداقل یک وعده صبحانه، ناهار یا شام را با هم می‌خورند. افراد خانواده رنج و ناراحتی و درد و ... را به اعضای خانواده بروز می‌دهند. راه‌ها به یکدیگر بسته نیست. در خانواده سالم وقتی سکوت در خانواده حکمفرما است یک سکوت آرام‌بخش است نه سکوتی که از ترس یا قهر باشد. در خانواده سالم هر یک از اعضا با وظایف خود آشنا هستند. در خانواده سالم اگر یکی از اعضا هنوز فرصتی برای صحبت کردن پیدا نکرده است، این را می‌داند که ناشی از کمبود وقت بوده و نه کمبود محبت و توجه. در خانواده سالم اعضای خانواده به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و به یکدیگر محبت می‌کنند. منظور از محبت محبت کلامی و زبانی است. افراد خانواده سالم صادقانه با یکدیگر صحبت می‌کنند و با علاقه به سخنان یکدیگر گوش می‌دهند. خانواده سالم خانواده‌ای است که افراد آن به راحتی با یکدیگر درددل می‌کنند و برای کارهای خود برنامه‌ریزی می‌کنند. اگر در هر خانواده‌ای برنامه‌ریزی نباشد، آن خانواده به سمت فرسودگی پیش می‌رود و لذت از آن زندگی از آن خانواده رخت برمی‌بندد. در خانواده سالم پدر یا مادر خودشان را مدیر یا رهبر خانواده می‌دانند نه دیکتاتور. یعنی قبل از هر مساله‌ای ابتدا از طریق عاطفه ورود پیدا می‌کنند.

در خانواده سالم افراد برای یکدیگر ارزش قائل هستند. مناسبت‌ها ‌را می‌دانند و آنها را به جا می‌آورند. گاهی شاهد این هستیم که این مسائل به فضای مجازی یا پیام رسان‌های اجتماعی کشیده می‌شود در حالی که هر چه کمتر علنی شود،  به همان اندازه بهتر است. افراد خانواده سالم می‌دانند در هر زندگی مشکلاتی پیش می‌آید، بنابراین یاد می گیرند و دانش لازم را کسب می کنند  که چگونه مشکلات خود را حل کنند.

منابع شکل‌دهنده هیجانات ما

شیوندی در خصوص منبع شکل‌دهنده هیجانات گفت: ریشه بسیاری از مسائل به خانواده برمی گردد. همچنین مربیان و معلمان، همسالان و سوپراستارهای جامعه، مسوولان و حاکمان، محتوای دروس و... نیز  نقش دارند. اما آن چیزی که مرکز این زلزله خواهد بود و مرکز این آرامش خواهد شد در هر دو صورت خانواده است.

صورت و نمایش احساسات و هیجانات

به گفته شیوندی، ما می‌توانیم از روی چهره، انواع احساسات را بررسی کنیم. در خانواده سالم اگر تغییری اتفاق بیافتد در احساسات و هیجانات فرزندان و پدر و مادر سریعا مشخص می‌شود. تکنیکی هست که هر زمان که در رفتار فرزندان و کودکانمان تغییری احساس شود، علامت سوالی آنجا قرار دهیم و با درایت و تدبیر آن را بررسی کنیم. برای مثال اگر فرزندی داریم که تا دیروز با ما ارتباط برقرار نمی‌کرد و حرف نمی‌زد اما الان در آشپزخانه می‌گردد و حرف می‌زند در واقع نوعی تغییر است و باید آن را بررسی کنیم و مثال‌هایی از این قبیل.

هیجانات چگونه شکل می‌گیرند؟

شیوندی در خصوص نحوه شکل‌گیری هیجانات گفت: باورها ریشه هیجانات هستند. باور از سبک زندگی‌ها شکل می‌گیرد. حتی خانواده‌های مذهبی هم با هم متفاوت هستند. سبک فرزندپروری هم متفاوت است. حتی در یک خانواده هم فرزندان متفاوت رشد می‌کنند. باور در تک تک افراد هم متفاوت است. برای مثال متدینین تهران با متدینین بوشهر کاملا با یکدیگر متفاوت هستند. پس اصل تفاوت‌های فردی، باورها را شکل می‌دهد. باور هم قوه محرکه‌ای است که شما را در لحظه حساس هدایت می‌کند. رفتارها نیز بر اساس این باورها شکل می‌گیرند. باور تبدیل به نگرش و تبدیل به احساس و هیجان می‌شود و این احساس و هیجان است که رفتار را شکل می‌دهد. هیجانات و احساسات منفی رفتار نامطلوبی را در ما ایجاد می‌کند و هیجانات و احساسات مثبت هم رفتار مطلوبی را در ما ایجاد می‌کند.

هیجان تقریبی

وقتی می‌گوییم هیجاناتی مثل خشم، تعجب یا شادی ایجاد می‌شود  در این لحظه در واقع شما متمایل هستید به منبع ایجاد کننده این هیجانات نزدیک شوید و واکنش‌هایی از شما سر بزند. هیجانات تقریبی به هیجانات نزدیک شونده هم معروف هستند.

برای مثال در مورد هر آنچیزی که موجبات شادی شود در واقع شما دوست دارید به منبع آن نزدیک شوید و از آن دلجویی کنید. آن را مورد تکریم قرار دهید و هیجانات مثبت خود را به آن نشان دهید. انسان‌ها در تشخیص شادی و خشم هم می‌توانند درست تشخیص دهند و هم نادرست و این به احساسات بر می‌گردد.

هیجانات گریز

شیوندی در خصوص هیجانات گریز یا اجتنابی گفت: هیجانات گریز یا اجتنابی هیجاناتی هستند که اگر در مکان و موقعیتی ایجاد شوند در واقع می‌خواهیم از منبعی که باعث این هیجانات شده است، دور شویم. اولین آنها غم است. برای مثال وقتی فردی برای شما غم ایجاد کند، شما از وی دور می‌شوید. متاسفانه والدینی هستند که هم موجبات غم و هم ترس و هم موجبات چندش آور بودن آن موقعیت را ایجاد می‌کنند که فرزند از آنها دوری می‌کند. متاسفانه در اتفاق رومینا، هیجاناتی که هم در خانواده دختر و هم در خانواده پسر ایجاد شده بود، هیجانات گریز بودند.

هیجانات آنقدر اهمیت دارند که بر فطرت انسان‌ها غلبه پیدا می‌کنند. این امر در مورد انسان و حیوان مشترک است. حالت غریزی محبت والد و کودکی در بین انسان و حیوان  و جانداران مختلف مشترک است. اگر هیجانات منفی را کنترل نکنیم حتی اثرات آنها از اثرات مواد مخدری مانند شیشه و .. که توهم زا هستند نیز به مراتب خطرناک‌تر خواهد بود. اینکه کودکی با فردی ارتباط برقرار می‌کند که چندین سال از وی بزرگتر است، ابعاد روانشناختی بسیاری دارد و جالب است بدانیم ریشه همه این مسائل در خانواده است. محوریت آنها با خانواده است. مرکز زلزله و آرامش خانواده است. اگر می‌خواهیم یک حکومت را متعالی یا سرنگون کنیم همه از طریق خانواده اتفاق می‌افتد. محوریت خانواده بسیار مهم است. تحقیقات می‌گویند مدیریت خانواده و هیجانات ده برابر وزارت‌خانه‌ای است که هم زمان ۵۰ ایالت و ۲۰ اداره کل داشته باشد و هر کدام ساختار تشکیلاتی خود را داشته باشند که مدیریت هر یک از آنها با هم متفاوت است.

آغاز شکل‌گیری هیجانات و احساسات

شروع ادراک احساسات و هیجانات در چند سال پیش آشکار شد که از زمان بارداری است. جنین از ماه سوم بارداری تمام هیجانات مثبت و منفی را هم می‌تواند درک کند و هم می‌تواند بروز دهد. جنینی که در شکم مادر است تمام هیجانات را درک می‌کند. هیجانات در افراد شاد و غمگین احساسات متفاوتی را بروز می‌دهد.

قرنطینه و مهارت‌های کنترل هیجانات

شیوندی در خصوص مهارت‌های خانواده سالم در شرایط قرنطینه گفت:  خانواده‌های سالم بهتر از هر لحظه دیگر می‌توانند در کنار یکدیگر قرار بگیرند. اما خانواده‌هایی که این مهارت را ندارند از بودن در کنار هم بیشترین زجر را می‌کشند. در یک کلام خانواده سالم هیجانات و احساساتشان کنترل شده است. به کاهش تنش‌ها و بیشتر کردن همدلی‌ها رو می‌آورند.

پیامدهای  عدم کنترل هیجانات و احساسات

عدم کنترل هیجانات و احساسات در شناخت خلل ایجاد می‌کند. آنجایی که باید خلق غمگین داشته باشیم، شاد هستیم و آنجایی که باید خلق شاد داشته باشیم، غمگین هستیم اینها باعث انحرافات خانواده می‌شود. این موارد اضطراب را افزایش می‌دهند و باعث می‌شوند ما مسائل روزمره را نتوانیم به درستی انجام دهیم. در تصمیم‌گیری‌ها تمرکزمان را از دست دهیم و به طور کل  اعتماد به نفسمان را  یا از دست دهیم و یا اعتماد به نفس کاذب بدست آوریم.