تهران- ایرنا- گزارش اخیر دبیرخانه سازمان ملل متحد درباره حادثه حمله به «آرامکو»، نخستین گام در راستای تلاش آمریکا برای جلوگیری از پایان تحریم‌های تسلیحاتی بر اساس برجام است.

تحریم‌های تسلیحاتی شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی ایران در سال‌های ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ و به منظور ممنوعیت فروش و صادرات سلاح از ایران وضع شد.

یکی از دستاوردهای مهم برجام، پایان تحریم فروش تسلیحات به ایران است و قرار بود با گذشت پنج سال بعد از امضای برجام، این مهم رخ دهد. بر این اساس مقرر شد تحریم‌های تسلیحاتی ایران در تاریخ ۱۸ اکتبر ۲۰۲۰ (۲۷ مهر ۱۳۹۹) و پس از آنکه گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی صلح‌آمیزبودن برنامه هسته‌ای کشورمان را تأیید کرد، برداشته شود.

حال در شرایطی که تنها حدود ۴ ماه تا اجرایی شدن این مزیت برجام برای جمهوری اسلامی ایران باقی مانده، ایالات متحده آمریکا با همراهی دیگر دشمنان و رقبای منطقه ای کشورمان دست به کار شده‌اند تا راه را بر هر نوع بهره بردن ایران از توافق برجام ببندند و مانع رفع این تحریم‌ها شوند. سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که ایالات متحده چه منافعی در پیگیری این مسأله دارد که حتی در بحبوحه آشوب‌های داخلی خود نیز آن را رها نکرده و در مقابل ایران چه می تواند بکند؟

در پاسخ باید گفت ممانعت از برداشته شدن تحریم‌های تسلیحاتی ایران از وجوه مختلفی تأمین کننده منافع آمریکا و هم‌پیمانانش است. در درجه نخست، چنانکه تحریم‌های تسلیحاتی ایران برداشته شود، این نکته برای همگان مشخص می‌شود که با وجود خروج آمریکا از برجام و تلاش‌های متعدد دولت «دونالد ترامپ» برای بی‌اثر کردن این توافق، برجام هنوز با کمک سایر طرف‌های این توافق و البته صبوری ایران زنده و پابرجا است و می تواند کارآمدی و تأثیرات مثبت داشته باشد و این امری است که به شدت اعتبار و وجهه آمریکا را تخریب می کند. ضمن اینکه رفع این تحریم‌ها، ناقض سیاست فشار حداکثری آمریکا است و می تواند ایران را هر چه بیشتر از تصمیم احتمالی به مذاکره مجدد دور کرده و خطر شکست دونالد ترامپ در  انتخابات ریاست جمهوری این کشور را افزایش دهد.

البته کاهش محدودیت‌های تسلیحاتی ایران تنها نقد مخالفان و منتقدان داخلی ترامپ را به دنبال ندارد؛ بلکه پوشالی بودن ماهیت قدرت آمریکا را برای همپیمانان و یا به عبارت درست‌تر،  کشورهایی که امنیت خود را به حمایتهای ایالات متحده پیوند زده اند، مشخص می کند و نگرانی، نارضایتی و فشار آنها را نیز در پی خواهد داشت.

فراتر از چنین دغدغه‌هایی، بحث رقابت‌های تجاری و بازرگانی آمریکا با سایر قدرت‌های جهانی هم مطرح است. در صورت برداشته شدن تحریم‌های تسلیحاتی ایران، دو رقیب تجاری و استراتژیک ایالات متحده یعنی چین و روسیه گزینه های نخست ایران برای خرید تجهیزات پیشرفته نظامی هستند و این یعنی عقب ماندن آمریکا از یک بازار پر منفعت دیگر و واگذار کردن گوی و میدان به دست رقیبان. بر این اساس رفع تحریم‌های تسلیحاتی ایران می تواند ضربه بزرگی برای اعتبار، حیثیت و منافع ایالات متحده باشد و بنابراین باید انتظار این را داشته باشیم که رئیس‌جمهوری پرمدعای آمریکا از هر حربه ای برای جلوگیری از وقوع این رویداد استفاده کند.

گزارش دبیرخانه سازمان ملل متحد پیرامون ایرانی بودن تسلیحات استفاده‌شده در حمله به تأسیسات نفتی عربستان در پاییز سال گذشته، نخستین موفقیت آمریکا در پیش بردن این سناریو است؛ در حالی که دبیرخانه سازمان ملل تاکنون از گزارش موارد متعدد نقض برجام از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی که منجر به ورود آسیب‌های اقتصادی و اجتماعی بسیار به ملت ایران شده، خودداری کرده و حتی در مقابل خروج آمریکا از برجام که نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ بود نیز عکس‌العمل چندانی نشان نداد؛ حال درست همزمان با اقدام آمریکا در ارائه پیش‌نویس قطعنامه‌ای خطرناک برای تمدید غیرقانونی محدودیت های تسلیحاتی علیه تهران و در راستای کمک به این کشور یاغی، اقدام به تهیه گزارشی تخصصی کرده و کوشیده با مقصر جلوه دادن ایران در اتهامات اثبات نشده، سایر طرف‌های برجام را نیز به تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران مجاب کند.

اما در چنین شرایطی ایران چه می تواند بکند؟ درخواست کلی دولت ایران از چین و روسیه و برای تن ندادن به خواسته های آمریکا هر چند اقدام مفیدی است، اما به هیچ وجه کافی نیست. در شرایطی که دشمنان ایران به طور شفاف اهداف خود را مشخص کرده‌اند و با تنظیم قطعنامه و به راه انداختن گزارش‌های صوری می کوشند حق و دستاورد مسلم ایران در برجام را پایمال کنند، پاسخ ایران نیز باید کاملا شفاف و دارای گزینه های مشخص باشد. در این راستا لازم است قبل از هرگونه تصمیم گیری جدی شورای امنیت یا ایالات متحده در مورد تحریم‌های تسلیحاتی ایران، دستگاه دیپلماسی کشورمان سفرای کشورهای باقی مانده در برجام را فراخوانده و به آنها تفهیم کند که قانون «نقض در برابر نقض» همچنان سیاست کلیدی و جدی جمهوری اسلامی ایران است و چنانکه این کشورها مانع تصمیم آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران نشوند، کشورمان چه بخش‌هایی از تعهداتش در برجام را کنار می گذارد. هشدار ایران در زمینه نقض برجام، البته ضمن تلاش برای حفظ کلیت و موجودیت آن، باید به گونه ای هراس انگیز باشد که طمع نارو زدن، خیانت یا سستی در حمایت از بندهای این توافق را در طرف‌های باقی مانده از بین ببرد.

درست است که در شرایط اقتصادی کنونی ایران و به ویژه در وضعیت پاندمی کرونا، خرید تسلیحات به هیچ وجه در اولویت برنامه های ایران نیست، اما قضیه حفاظت از حقوق قانونی و دستاوردهای مشروع ایران در یک توافق بین المللی است که باید با چنگ و دندان هم که شده آن را نگه داشت.

در عرصه مناسبات بین المللی گذشتن از یک حق قانونی و واگذار کردن یک سنگر، چراغ سبزی برای زیاده طلبی و فشار بیشتر به طرف‌های مقابل محسوب می‌شود و آنها را به زدن ضربه های بیشتر و مکرر ترغیب می کند.

از این رو به نظر می رسد پاسخ ایران به تلاش‌های آمریکا و سکوت مرموز کشورهای اروپایی طرف برجام باید قاطع و بازدارنده باشد؛  «تهدید متقابل به نقض جدی تعهدات در برجام»، «خروج از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای(NPT)» و «شکایت به دیوان بین الملل دادگستری» برخی از گزینه‌های موجود به شمار می‌آید.