محمود پاکنیت در گفت وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا و در مورد مرحوم کشاورز گفت: من با مرحوم کشاورز چهار تجربه کاری داشتم؛ اولین آن سریال پدرسالار بود در سال ۷۲، سال ۷۴ در سریال کهنهسوار در خدمت او بودم پس از آن در فیلم سینمایی غزال کار آقای مجتبی راعی تولید ۷۴ و در سال ۷۹ در مجموعه روشنتر از خاموشی با وی کارکردم که نقش میرفندرسکی را ایفا میکرد.
وی افزود: کارهای من با او نسبتاً طولانی بود؛ به صورتی که دو سریال اول هرکدام ۸ ماه، فیلم سینمایی (غزال) ۴ ماه و ۱۱ ماه هم برای مجموعه روشنتر از خاموشی در کنار و خدمت این بزرگوار بودم.
آقای کشاورز حقیقتاً یک اسطوره و انسان خاص بود. شاید در کارها برخی اوقات تصویری خشن از ایشان میدیدیم اما در واقعیت قلبی بسیار رئوف و مهربان داشت و انسانی بسیار دوستداشتنی و دلسوز برای همه عزیزانی بود که با ایشان همکاری میکردند.پاکنیت در اشاره به شخصیت کشاورز بیان کرد: در کار برایش فرق نمیکرد که چه کسی هستید و اگر چیزی برای بهبود کار (و برای اینکه کار شما بهتر باشد و بهتر بتوانید شخصیتی را که به شما محول شده است را ارائه دهید)، به ذهنش میرسید، مطرح میکرد؛ بسیار دلسوز بود و زحمات بسیاری برای اشاعه فرهنگ و هنر ایران در دورانی که کار فرهنگی و هنری میکرد، کشید.
خاطرهای از آقاجون پدرسالار
این بازیگر سینما و تلویزیون در اشاره به خاطرهای از مرحوم کشاورز در دوران کاری، یادآور شد: کار ما همواره خاطره است ولی متأسفانه در ذهن نمیماند. من خاطرهای که از این هنرمند دارم مربوط به سال ۷۲ و سریال پدرسالار است؛ در آن زمان خانواده من در شیراز بودند و مرحوم خواجویی (کارگردان سریال) بسیار اصرار داشت که من به هتل بروم اما خانه محل لوکشین این سریال که در جنوب شهر گرفته بودند، خانهای دلباز، زیبا و قدیمی بود که حیاطی بسیار بزرگ با گل و درخت و ... داشت. من خواستم که در لوکشین بمانم اما خواجویی برای احترام گذاشتن به من اصرار داشت که به هتل بروم. درنهایت من ترجیح دادم که چون زمان کار زیاد بود، در همان خانه بمانم و درخواست کردم که اتاق آقاجون (اتاق کشاورز در سریال) را به من بدهند. درنتیجه من آنجا ماندم، وسایلم را گذاشتم و با یکی از مسئولان صحنه که شبها در محل فیلمبرداری میخوابید، در همان خانه زندگی کردم. من در آن حیاط چیزهای مختلف کاشته بودم و مثلا بعضا سبزیخوردن برای دوستان بر سر سفره میآوردم.
وی ادامه داد: یک روز صبح مرحوم کشاورز ساک من را دید و پرسید: که این چیست؟ گفتم: مال من است، پرسید: اینجا چهکار میکند؟ گفتم: من در این اتاق میخوابم. گفت: این اتاق من است پسر! گفتم: میدانم اما اتاق شما در فیلم است و در حقیقت اتاق من است! خندید، پیشانی من را بوسید و گفت: هنوز من نمردهام تخت ما را گرفتی (و این کنایهای به سریال بود چون در قصه حالش بد میشد و سکته میکرد و من جزو پسران ناخلفش بودم که میروم و از او شکایت میکنم).
مرحوم کشاورز آدم بسیار خوشبرخوردی بود در عین اینکه در فیلمها او را خشن میدیدیم؛ مثلاً در پدرسالار، پدری بود که با خانواده خشن بود و آنها دوست نداشتند دورهم زندگی کنند اما او اعتقاد داشت همه باید در کنار هم باشند.
این بازیگر افزود: در این سالها وقتیکه حالش بد بود به خانهشان میرفتم. نمیتوانستم مریضی وی را تحملکنم، اصلاً نمیتوانستم ببینم که کشاورز روی ویلچر یا روی تخت است و نمیتواند حرکت کند؛ دیدن این موضوع برایم بسیار سخت بود.
هنرمندانی که تکرار نمیشوند
این عزیزان (جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی، محمدعلی کشاورز و علی نصیریان) چه در زمینهٔ تئاتر و سینما و چه تلویزیون، افرادی محکم و استوار و آدمهایی بودند که نسبت به کارشان صادق بودند و صداقتی خاص داشتند. یعنی دلشان برای کارشان میلرزید و میتپید و در کاری که بودند پشتوانه بزرگی برای آن کار محسوب میشدند. پاک نیت در اشاره به اهمیت حضور و بازی کشاورز و همنسلان وی در آثار هنری، خاطرنشان کرد: این عزیزان (جمشید مشایخی، عزت الله انتظامی، داوود رشیدی و محمدعلی کشاورز) در هنر و سینمای ایران یک ستون بودند و این را نمیشود کتمان کرد. در آن دورانی که این عزیزان و بزرگواران کار میکردند، ستون محکمی بودند که فرهنگ و هنر این مملکت را نگه داشته بودند.
یادم هست که در سریال روشنتر از خاموشی حسن بشکوفه (تهیه کننده سریال) گفت: «همینکه توانستم این سه نفر (آقایان نصیریان، کشاورز و مشایخی) را راضی کنم که در این کار بیایند، خیلی کار بزرگی است و برای من وجود این سه بزرگوار، کاری بسیار عظیم است».
وی افزود: وقتی یک تهیهکننده چنین حرفی را میزند، یک دلگرمی به گروهی است که با این عزیزان کار میکنند و این برای کسانی که در آن گروه هستند یک قدرت و نیرو ایجاد میکند. آدمهایی چون مرحوم کشاورز واقعاً اینگونه بودند؛ همچنان که کسانی که هنوز هستند همانند نصیریان (که خدا حفظشان کند) همین گونهاند و وقتیکه در یک گروه هستند قوت آن کار هستند؛ چنانچه بهشخصه مشتاق هستم که با نصیریان کارکنم و از ایشان چیز یاد بگیرم. چون این آدمها دیگر تکرار نمیشوند.
هنرمندی با نشان درجه یک فرهنگ و هنر
محمدعلی کشاورز اوایل خرداد جاری به دلیل عارضه کلیوی و بالا رفتن سطح کراتین خون در بیمارستان بستری شد و بلافاصله مراحل درمانی خود را زیر نظر تیم پزشکی آغاز کرد. پس از آن وی به دلیل عفونت ریه در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد. این هنرمند مطرح سینما، تئاتر و تلویزیون یکشنبه، ۲۵ خرداد در سن ۹۰ سالگی بعد از تحمل دورهای بیماری درگذشت.
وی یکی از چند بازیگر مطرح و نسل اول تئاتر ایران و فعال در حوزه های دیگر نمایشی از جمله سینما و تلویزیون در ۲۶ فروردین ۱۳۰۹ در اصفهان متولد شد. این هنرمند که دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود، در سینما، تئاتر و تلویزیون بارها در نقشها و ژانرهای گوناگون حضور داشته است.
از آثار ماندگار کشاورز، میتوان به مجموعههای تلویزیونی داییجان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان (در نقش شعبان استخوانی)، سربداران (در نقش خواجه قشیری)، افسانه سلطان و شبان (در نقش خوابگزار اعظم)، پدرسالار و گرگها اشاره کرد.
این هنرمند ایفاگر نقشهای ماندگاری در تاریخ سینما بوده است که از جمله آنها فیلمهای «خشت و آینه»، «آقای هالو»، «رگبار»، «صادق کرده»، «شطرنج باد»، «کمالالملک»، «مردی که موش شد»، «کفشهای میرزا نوروز»، «مادر»، «پول خارجی»، «دلشدگان»، «روز واقعه»، «ناصرالدین شاه اکتورسینما»، «خسوف»، «زیردرختان زیتون»، «غزال» بوده است.